افتضاح تازه در جبهه ضدانقلاب
دعوت نامه فراخوان تجمع را چه كسي فرستاده است؟ آيا چنين دعوتي تاثيرگذاري دارد؟ آيا آنها مقبوليت و صلاحيت دارند؟ آنها چنين آمادگي و صلاحيتي را ندارند و به همين دليل، اعتبار شان افول كرده است. اكنون واقعا معلوم نيست كه چه كسي و كدام فرد يا نهاد معتبر كارت دعوت فرستاده بود؟
كيهان نوشت: گروه هاي فراري مخالف در آخرين زورآزمايي خود افتضاح تازه اي به بار آورده و خيط كاشتند. گروهك موسوم به شوراي هماهنگي سبز با حمايت شبكه هاي ماهواره اي و رسانه هاي ضد انقلاب خواستار تجمع در روز پنج شنبه گذشته در ميادين و پارك ها به بهانه تجمع 25 خرداد سال 88 شده بودند اما كوه تبليغات و فراخوان آنها براي چندمين بار حتي موش هم نزاييد. نكته جالب اينكه گروهك مذكور و رسانه هاي وابسته به آن سعي كردند پيامد فراخوان خود را با كمترين بحث و خبر به حاشيه بيندازند و اصطلاحاً سانسور كنند. سايت جرس در نوشته اي چند سطري اعلام كرد «بنابر گزارش ها تحرك محسوسي در مراكز عمومي و پارك ها و ميادين مشاهده نشده است. برخي پارك ها شلوغ به نظر مي رسيد اما ناظران آن را وضعيت طبيعي پنج شنبه ها مي دانند و برخي ديگر معنادار تلقي مي كنند(؟!) همچنين حضور پليس در پارك ها محسوس نبود». سايت كلمه نيز در متني چند سطري نوشت: برخي شاهدان از فضاي امنيتي در خيابان آزادي و ولي عصر سخن گفته و برخي شاهدان ديگر شرايط را مشابه پنج شنبه شب هاي ديگر توصيف كرده اند. گزارشي از حضور نيروهاي گارد ويژه و يا هر گونه برخورد پليس در دست نيست. كلمه آنگاه در مطلبي به ظاهر شبه انتقادي و به قلم يكي از گردانندگان خود - حمزه غالبي كه عضو شوراي هماهنگي سبز چند نفره نيز هست - نوشت: به فراخوان اخير شورا انتقاد اصولي وارد است. وقتي تصميمي با فهم سليم بخش بزرگي از افراد نمي خواند، يعني مكانيزم هماهنگي خوب عمل نمي كند. اين شورا مركز هماهنگي است نه فرماندهي. بايد با نقد خودمان از خارج شدن شورا از ماموريت محوله جلوگيري كنيم. تصميمات اشتباه و يا برنامه هاي ناكام، اتفاقي غيرقابل اجتناب است. نشانه پيشرفت يا داشتن ظرفيت يادگيري، اشتباه نكردن نيست بلكه كم كردن اشتباهات است. اما رسانه هاي ضدانقلاب پس از شكست از پيش آشكار اين فراخوان، زبان به انتقادهاي تند گشوده اند. «خودنويس» به قلم نيك آهنگ كوثر (كاريكاتوريست خارج نشين) نوشت: راستي 25 خرداد، سومين سالگرد تجمع بود و بسياري از كساني كه در 25 خرداد 88 به ميدان آزادي رفتند، راي نداده بودند[!] دوستاني داشتم كه رأي ندادند اما شعار «راي من كو» را همگام با بقيه سر دادند [!!] اما امروز در ميانه تماشاي بازي فوتبال، با دوستانم در داخل چت مي كردم كساني كه سرشان را مي زدي، ته شان را مي زدي حاضر نبودند در چنين مواقعي خانه بمانند و مثل خيلي ها فقط در فيسبوك «لايك» بزنند و يا در بالاترين «مثبت» و «منفي» بدهند و فعال واقعي بودند، اين بار ترجيح دادند از سر جاي شان تكان نخورند. دو سال پيش كه كارتون «بيانيه شماره 300 ميرحسين» (!) را كشيده بودم و جو بسيار سنگيني عليه من درست شد كه نه تنها كارتونم كه خودم هم در معرض سانسور قرار گرفته بودم، يك سوال بيشتر در ذهن نداشتم، آن هم اينكه آيا با اين روش مي توان از پس حاكميت برآمد؟ دو سال پيش دعوت به حضور در راهپيمايي اعتراضي از سوي سران جنبش پس گرفته شد، خيلي ها دل خور شدند اما امروز شوراي هماهنگي به نيابت از سران جنبش درخواست حضور در راهپيمايي سكوت مي كند، كسي هم نمي رود، كك هيچ كس هم نمي گزد. وي مي افزايد: همه ما خطا داريم. اما خطا داريم تا خطا. كارنامه شوراي هماهنگي پر از خطاهايي است كه ديگر بحث جبران خطاها هم عملا شوخي است. آيا واقعا اعضاي يك شورا كه مي دانند مردم حاضر نيستند به دعوت شان از خانه بيرون بيايند و ريسك كنند، چرا بايد بيانيه اي بدهند كه همان يك دهم اعتباري كه براي شان باقي مانده بود هم محو شود؟ شوخي نيست. خطاهاي تاكتيكي سه سال گذشته را كنار هم بچينيد. از محدوده شعارها، تا تاكتيك هاي اعتراضي، تا عدم توجه به خواست بخش بزرگي از مخالفان در تجمع هاي بعد از درگذشت آيت الله منتظري، از به انحراف كشاندن دردناك راهپيمايي 22 بهمن 1388، از كنار كشيدن از يك تجمع بزرگ در خرداد 1389 تا ادعاي دفاع از آرمان هاي امام راحل و... پايگاه اينترنتي ميهن نيز با حمله به شوراي هماهنگي سبز نوشت: دعوت نامه فراخوان تجمع را چه كسي فرستاده است؟ آيا چنين دعوتي تاثيرگذاري دارد؟ آيا آنها مقبوليت و صلاحيت دارند؟ آنها چنين آمادگي و صلاحيتي را ندارند و به همين دليل، اعتبار شان افول كرده است. اكنون واقعا معلوم نيست كه چه كسي و كدام فرد يا نهاد معتبر كارت دعوت فرستاده بود؟