گرامیداشت شکنجه در «روز یادبود و استقلال» امریکا!
پنج زندانی گوانتانامو را اخیراً جلوی کمیسیون نظامی قرار دادند تا به نقششان در حملات یازده سپتامبر اعتراف کنند. یکی از آنان خالید شیخ محمد بود، کسی که میگوید مغز متفکر این حملات بوده است. او را 183 مرتبه «شبیهسازی غرق» کردهاند. مقامات پنتاگون پیشبینی میکنند یک سال دیگر طول خواهد کشید تا این 5 نفر به دادگاه برسند.
سرویس بین الملل«فردا»: شکنجه در آمریکا داستان دور درازی است که در مقاطع خاصی از تاریخ آمریکا با نام سیا و اف بی آی گره خورده است. آنچه می خوانید روایتی است تکان دهنده از نقض گسترده حقوق زندانیان در کشور ی که ادعای رهبری جهان را دارد و همواره دیگران را به نقض حقوق بشر محکوم می کند. این مطلب در یکی ازسایت های فعالان ضد جنگ در آمریکا درج شده است.
************************
رودررو شدن با حقیقت کار راحتی نیست، مخصوصاً حقایقی مربوط به خودمان. برای همین مردم امریکا بهسختی میتوانند قبول کنند که بعد از حملات 11 سپتامبر، دولت امریکا به شکنجه کردن مردم عادی روی آورده است و این کار را با حمایت قوانین داخلی و بینالمللی انجام میدهد. بیشتر ما توجه نداریم که معنای این کارها چیست، آن هم در زمانهی امروز، اما باید جایی برای مسئله شکنجه در زندگیمان باز کنیم، شکنجهای که به نام مردم امریکا انجام میشود، به نام امنیت این مردم انجام میشود.
این قساوتها پنهانی هم انجام نمیشوند: حقیقت این است که دیگر به این موضوع فکر نمیکنیم. اما «روز یادبود»، زمان خوبی برای فکر کردن به این موضوع است. چون اگر میخواهیم یکپارچه به امریکایی افتخار کنیم که زندگیهایمان را برای دفاع از آن هدیه میدهیم، باید مطمئن باشیم که این امریکا، ارزش چنین جانفشانیهایی را داشته باشد؛ ما باید تعهد خود را برپایهی قانون انجام بدهیم، چون حفظ قانون است که ارزش فدا شدن جان شهروندان را دارد.
بعد از 11 سپتامبر، دولت امریکا به شکنجه روی آورد، تروریستها و کسانی را که احتمال آن میرفت دنبالهروی آنان رفته باشند را تحتفشارهای گوناگون قرار داد تا از دلشان، اطلاعات بیرون بکشد. مقامات ارشد نظامی، رسماً دستور شکنجه را در پایگاههای نظامی و تاسیساتهای امریکایی در افغانستان و عراق صادر کردند، همین اتفاقات در زندانهای مخفی سیا در سرتاسر جهان رخ داد، همچنین در دیگر کشورها - مانند لیبی و مصر - نیز از دولتهای فاسد خواسته شد تا کارهای کثیف واشنگتن را انجام دهند.
مشهورترین و بدنامترین زندان ما در سواحل جنوبی کوبا، گوانتانامو است. برای چندین سال، پایگاه نیروی دریایی ارتش امریکا بهنظر ردپایی بازمانده و منزوی از جنگ سرد بهنظر میرسید: فیدل کاسترو هم مرتبط خواستار تعطیلی آن شد. اما بعد از یازده سپتامبر این پایگاه به مرکز بازجویی و بازپروری تبدیل شد، یک زندان در جزیرهای محافظت شده که بیرون دسترسی قوانین امریکا قرار داشت و دادگاههای مدنی نمیتوانستند مدارک آن را بررسی کنند. مانند اتاق منفور 101 در رمان «1984» نوشتهی جورج اورول، در هر کدام از سلولهای زندان، آنچه زندانیان بیشتر از همه میترسیدند وجود داشت تا آنان را به اعتراف وادار کند.
امروز نام گوانتانامو هممعنای شکنجه شده است. نزدیک به 800 نفر را در آن نگهداری کردهاند. جورج دبلیو بوش عاقبت 500 نفر از آنان را آزاد کرد، البته بیشتر آنها بعد از سالها شکنجه و انزوا رها شدند. باراک اوباما 67 نفر دیگر را آزاد کرد، اما 169 نفر دیگر در زندان باقی ماندند، هرچند رئیسجمهور امریکا یکسال بعد از به قدرت رسیدن، دستور بسته شدن زندان گوانتانامو را داد. حالا دولت ما میگوید که 46 زندانی خطرناک، بدون دادگاه، همچنان در این جزیره نگهداری خواهند شد.
ما هیچگونه دسترسی به این زندانیها نخواهیم داشت. سازمانهای حقوق بشر و وکلا نمیتوانند چنین کاری کنند، زندانیها دور از دست نگهداری خواهند شد تا از ذهنها پاک شوند. پنج زندانی گوانتانامو را اخیراً جلوی کمیسیون نظامی قرار دادند تا به نقششان در حملات یازده سپتامبر اعتراف کنند. یکی از آنان خالید شیخ محمد بود، کسی که میگوید مغز متفکر این حملات بوده است. او را 183 مرتبه «شبیهسازی غرق» کردهاند. مقامات پنتاگون پیشبینی میکنند یک سال دیگر طول خواهد کشید تا این 5 نفر به دادگاه برسند.
اواخر همین ماه میلادی، وکلای یکی دیگر از این 5 نفر، محمد ال غطنی - کسیکه میگویند بیستمین سارق هواپیما بود اما نتوانست به پرواز برسد - در دادگاه نیویورک خواستار این شدند تا ویدئوهای «عمیقاً آزار دهنده» از جلسات بازجویی این زندانی منتشر شوند. در سال 2008 او را متهم به جرائم جنگی و قتل کردهاند اما اتهام او را کنار گذاشتند، مسئول کمیسیون گوانتانامو سوزان کرافورد به روزنامهنگار باب وُدوارد گفت که رفتار با این زندانی «در معنای قانونی شکنجه» قرار میگیرد.
هرچند او در زندان گوانتانامو باقی ماند، درست همانند عبو زبیدا، شهروند عربستان سعودی که میگویند کمپ آموزش تروریستها را اداره میکرده است. او 83 مرتبه فقط در طول یک ماه، «شبیهسازی غرق» شده است. همین هفته دادگاه از دادن اطلاعات مربوط به روشهای بازجویی سیاه بر زندانیانی مانند عبو زبیدا خودداری کرد.
شما همچنین باید این ماه نگاهی به قوانین جدید امنیت ملی بیاندازید که به ارتش اجازه میدهد تا نه تنها اعضای رسمی القاعده، طالبان و «نیروهای معاند نظامی» را بازداشت و نگهداری کند بلکه هرکسی را که «اساساً از آنها حمایت کرده» را نیز میتواند بازداشت و نگهداری کند. یک دادگاه فدرال بهدنبال اعتراض روزنامهنگارانی که باور داشتند معنای این قانون، نقض گسترده حقوق شهروندی است، این قانون را لغو کرد. هرچند دو روز بعد، خانهی نمایندگان تصمیم خود را دو مرتبه تصویب کرد.
ما یازده سال بعد از 11 سپتامبر هنوز در جنگ افغانستان هستیم، هنوز در جنگ تروریسم هستیم، هنوز در تلاش هستیم تا به جایگاهی برسیم که بدون نقض قوانین شهروندی، بتوانیم از کشور خود حمایت کنیم... یعنی قانون حاکم باشد، یعنی بدون نقض و فاسد کردن قانون بتوانیم این امر را پیش ببریم.
در آینده، نسبت به اعمال این سالهای خود چه خواهیم گفت؟ آیا مانند کشورهای دیگر رفتار خواهیم کرد، مانند افریقای جنوبی که از سال 1996 کمیسیون حقیقتیاب و آشتی را تشکیل دادهاند تا سختیهای دوران آپارتید را علنی سازند. یا شاید هم مانند حرفهای دیلما روسوف، رئیسجمهور جدید برزیل باشد. او در اوائل دههی 70 میلادی توسط دیکتاتورهای نظامی زندانی و شکنجه شد، دیکتاتورهایی که 25 سال بر کشور او فرمان راندند. استان ریدو دو ژانیرو اعلام کرده رسماً ااز او عذرخواهی خواهد کرد. کمی قبل، او به کمیسیونی که دیکتاتوری را بررسی میکردند گفت: «ما دنبال گرفتن انتقام نیستیم، ما دنبال تنفر یا بازنویسی تاریخ به شکل مطلوب خود نیستیم. ما فقط میخواهیم کل حقیقت گفته شود و همین انگیزهی ماست.»
نوشته: بیل مویِرز و میشل وینشیب
24 می 2012 میلادی