نمازی که راهزنی را امام الحرمین کرد
سیری در احوالات و زندگانی گذشتهگان که بر اثر یک اتفاق یا یک امر پندآموز زندگیشان دگرگون شد و مسیر سعادت، خوشبختی، کمال و تقرب به درگاه خداوند را طی کردند، میتواند برای امروز ما به ویژه جوانان بسیار مهم و اثرگذار باشد.
ایسنا: «فضیل بن عیاض» یکی از این شخصیت هاست. او در زمان امام صادق (ع) میزیست و دورانی از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدی و سرقت سر برده بود اما در اثر یک انقلاب روحی عجیب زندگیاش دگرگون شد و باقی عمر خودش را در زهد، عبادت، معرفت و حقیقت خواهی به سر برد. داستان این شخصیت تاریخی، که زندگی او درس عبرت و الگویی از جنس ما انسانهاست، این گونه است: فضیل روزگاری یکی از دزدان معروف بود. کاروانها را مورد دستبرد قرار میداد و با نهایت زبردستی، اموال مردم را به غارت میبرد. کاروانهایی که از منتطقهٔ سرخس میگذشتند، تمام مراقبتهای لازم را به کار میبردند که به چنگ فضیل گرفتار نشوند. این راهزن خطرناک، به دام عشق دختری افتاد و تصمیم گرفت شبانه خود را به خانه معشوقه خود برساند. نیمه شب، از دیوار خانه دختر بالا رفت ولی هنوز بر بالای دیوار خانه بود که آهنگ دلنشینی از خانهٔ مجاور نظر او را جلب کرد، گوش فرا داد، مرد عابد و زاهد و شب زنده داری را در حال نماز و عبادت و تلاوت قرآن دید که این آیهٔ شریفه را قرائت میکرد «اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ»، آیا هنوز وقت آن نرسیده که دلهای مردم با ایمان با یاد خدا خاضع و خاشع شود؟. دیدن احوالات این مرد عابد و نمازگزار شب زنده دار و شنیدن این آیه، چنان تحولی در درون فضیل به وجود آورد که بیاختیار گفت: خداوندا! وقت آن رسیده است؛ فضیل با شنیدن آیات وحی رو به آسمان میکند و به خداوند میگوید: خدایا از امشب بسوی تو توبه کردم. پس از آن از دیوار پایین آمده از گناهی که در نظر داشت، چشم پوشید. همین تذکر سبب شد که فضیل از تمام آلودگیها، خود را نجات دهد و دست از دزدی و گناه بشوید. در همان شب که این دگرگونی در درون فضیل پدید آمده و او را سرگردان و منقلب ساخته بود، گذرش به کاروانسرایی افتاد که کاروانی در آن فرود آمده و بار انداخته بود. فضیل در گوشهای نشست و سر به گریبان، بر گذشتهٔ پرگناه خود افسوس خورد. در آن حال شنید که کاروانیان دربارهٔ ساعت حرکت سخن میگویند. یکی از کاروانیان میگفت: رفقا! امشب حرکت نکنید و بگذارید هوا روشن شود، زیرا به قرار اطلاع، فضیل بر سر راه است و خطر او قافله را تهدید میکند. سخن اضطراب آمیز کاروانیان، آتشی در دل فضیل برافروخت و از اینکه جنایات او، این چنین مردم را مضطرب و پریشان ساخته به شدت متأثر شد و بیاختیار از جا برخاست و گفت: مردم بدانید من فضیل بن عیاضم و آسوده خاطر باشید که دیگر فضیل دزدی نمیکند و سر راه را بر کاروانیان نمیبندد او به درگاه خدا بازگشته و از گناه خود توبه کرده است. فضیل شاید یک نمونه از انسانهایی باشد که با باز کردن چشم دل و سپردن آن به خدا به چنین درجهای از تقوا و معرفت رسید. او از همان سعادتمندانی است که خداوند با یک آیه از کلام خویش چشم او را به زیباییهای هستی و حقیقت زندگی گشود و راه او را به سمت به دست آوردن سایرگهرهای ناب قرآنی و رهنمودهای نبوی باز کرد. آنچه این مرد را از گناه باز داشت و سرنوشت او را تغییر داد، یک یادآوری بود، او دارای اعتقادات و ایمان ضعیفی بود که آن یادآوری توانست در دلش اثر بگذارد و در او تحول و دگرگونی پدید آورد و نماز آن عابد، نمازی شد که راهزنی را امام الحرمین کرد. پس باید توجه کنیم که ایمان، مؤثرترین راهکار در مبارزهٔ با تمام مفاسد اجتماعی و اخلاقی است. منبع: برگرفته از کتابهای تعالیم آسمانی اسلام و مصباح الشریعه