برداشت‌هاي اشتباه غرب از رباعيات خيام

عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي گفت: خيام از بطلان بعضي باورها مي‌گويد و گوشه چشمي هم به فرهنگ ايران باستان دارد.

کد خبر : 202062

ایسنا: دکتر ابوالقاسم قوام درباره نگاه خيام به انسان اظهار كرد: در رباعيات خيام، انسان موجودي داراي زندگي تکرارناپذير و عمر و فرصت محدود است که اين فرصت محدود را بايد غنيمت بشمرد و عمر خويش را بايد به شادماني بگذارند و از آن بهره ببرد. او ادامه داد: بعد فكري ديگري كه با آن مواجه هستيم، در رسائل فلسفي خيام هست که نگاه متفاوت‌تري دارد و درحقيقت در رباعيات بيش‌تر نگاه انسان‌شناسي متأثر از ايران باستان را مي‌بينيم؛ ولي در رسائل نگاه بيش‌تر مبتني بر باورهاي دوره‌ي بعد از اسلام است و به نظر من، در رباعيات جلوه‌ا‌ي از عرفان خيام نيست؛ مگر اين‌كه بخواهيم چيزي را به خيام بچشانيم؛ وگرنه بعد فلسفي دارد، ولي بعد عرفاني ندارد. عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي درباره تفاوت‌هاي موجود بين فلسفه خيام و ديگر شاعران عنوان کرد: نگاه فلسفي در رباعيات اصيل و منسوب به خيام، نگاهي فلسفي و نوعي باور با شك و ترديد است كه خيلي مطلق‌نگر نيست كه اين نگاه با ديدهاي فلاسفه‌ي بزرگ غربي و حتا با حركت‌ها و جريان‌هاي فلسفي جديد غرب قابل مقايسه است، به بيان ديگر، در ديد فلسفي‌اش مطلق‌نگري نيست و اين شك را كه بنياد علمي تحولات غرب قرار گرفته است، در نگرش و فلسفه خيام مي‌بينيم. او در ادامه گفت: حال بحث اغتنام فرصت، محدود بودن به حيات و هستي و ‌ترغيب انسان به شادي و خوشحالي، ‌از رگه‌هاي موجود ديگر در ايران باستان است که حتا در فرهنگ اسلامي و در نگاه ‌عرفا نيز هست؛ ولي در حقيقت از آن سوء برداشت شده و در واقع پوچ‌گرايي نيست. قوام افزود: بهترين بعد خيام در رسائل فلسفي اوست كه يك فيلسوف كاملا موحد، مبتني بر باورهاي فلسفي و فلسفه‌ي توحيدي است و در واقع آن‌جا بايد خيام را جست‌وجو كرد؛ رباعيات يك تابلو هنري است كه ناشي از مجموعه‌ي نزاع‌هاي فكري و فرقه‌‌يي روزگار خيام بوده و با برگيري از اين نزاع‌هاي گوناگوني كه به لحاظ فكري و فلسفي در روزگار خيام شايع بوده، شکل گرفته است. او با اشاره به برداشت‌هاي اشتباه غرب از رباعيات خيام تصريح کرد: بعضي از نگرش‌هايي كه وقتي بحث محدوديت و پايان‌پذيري عمر مطرح است، گاهي مشابه تفكرات پوچ‌انگارانه‌ي غربي است؛ ولي بحث خيام هيچ و پوچ بودن زندگي نيست. در واقع خيام مي‌گويد زندگي محدود است و به اين دليل مغتنم و ارزشمند است. دکتر قوام ادامه داد: هميشه آن‌چه را كه در حد نامحدود از آن در اختيار داريم، ديگر ارزش زيادي برايش قائل نيستيم، در اين‌جاست كه غربي‌ها به پوچي زندگي مي‌رسند و اين‌جا آن‌قدر ارزش حيات از نگرش خيام زياد است كه با هيچ چيز نمي‌شود آن را مقايسه كرد؛ اين سوء برداشت‌ها به نوعي محصول پاره‌اي از رگه‌هاي مشابهي است كه اگر نگاه دقيقي به آن بشود، فرق‌هاي زيادي در كنار تشابهات وجود دارد. وي همچنين گفت: در غرب با رباعيات خيام برخورد ظاهربينانه‌اي شده است و زماني‌كه برخورد اين‌گونه باشد، چيزي جز همان پوچ‌انگاري حاصل نمي‌شو؛ علاوه بر اين، خيام سخنش بسيار ژرف‌تر از حد پوچ‌انگاري حيات و هستي است و براي اين سخن آن‌قدر حيات و هستي و زندگي محدود انسان ارزشمند است كه نمي‌شود آن را فروخت و خيام از ارزش بيش از حد آن است كه به اين‌جا مي‌رسد و اين رگه‌هاي مشابه نبايد انسان‌ها را به اشتباه بيندازد كه در واقع بعضي افراد هم در غرب و هم در شرق دچار اين اشتباه شده‌اند. عضو هيأت علمي دانشكده ادبيان دانشگاه فردوسي نقش خيام را در تاريخ علمي ايران به عنوان يك دانشمند پررنگ دانست و افزود: خيام به هر حال يك رياضي‌دان برجسته و بزرگ است كه قرن‌ها بعد از او در غرب و شرق، از معادلات رياضي او استفاده مي‌شود؛ همچنين وي مبدع معادلات دومجهولي و سه‌مجهولي، منجم و فيلسوف برجسته و شخصيتي بزرگ است؛ ولي متأسفانه خيام را در عوام بيش‌تر به رباعياتش مي‌شناسند، تا به عنوان يك منجم، رياضي‌دان و تقويم‌نگاري برجسته. او با بيان اين‌كه بنياد تقويم‌نگاري جلالي را خيام ابداع كرده است، اظهار كرد: در كل، شخصيت علمي خيام هميشه تحت تأثير شخصيت ادبي، يا بعد ادبي خيام قرار گرفته است. همچنين بايد بين رباعيات اصيل خيام و رباعيات فراواني كه گاه تعدادش از هزار فراتر است و منسوب به خيام است، فرق گذاشت؛ رباعياتي كه در دوره‌هاي بعد هر كس مي‌خواسته شعر و سخني بگويد كه موافق با معتقدات روزگارش نبوده، آن‌ها را به خيام نسبت مي‌داده؛ ولي آن‌چه كه مستند است، تعداد محدودي رباعي است. قوام با تأكيد بر اين‌كه بايد بين خيامي كه در ذهن عموم است و خيامي كه واقعي است، فرق قائل شد، ابراز كرد: خيام‌شناسي در واقع دو شاخه دارد؛ خيام‌شناسي عوام و خيام‌شناسي خواص. خيام‌شناسي عوام مبتني بر رباعيات متعلق به خود خيام و رباعيات منسوب به اوست و خيام‌شناسي خاص كه بدون رباعيات به دنبال شناخت شخصيت خيام رفته است. او خاطرنشان كرد: شايد اين كار كم‌تر صورت گرفته است، حتا در غربي‌ها، كه تعريف خيام مبتني بر رباعياتش است، نه رسائل فلسفي او، نه مبتني بر ابعاد علمي و وجود خيام، و در حقيقت روح خيام‌شناسي عوامانه است و فقط مبتني بر رباعياتي است كه بيش‌تر منسوب به خيام است. اين مشكل را ما كم و بيش در شرق هم داريم و فكر مي‌كنم منش و شخصيت‌ خيام اگر قرار باشد معرفي بشود، بايد در رهگذر چيزي بيش‌ از رباعيات خيام رباعياتي كه بيش‌ترش هم منسوب به خيام است، باشد. دكتر قوام گفت: خيام در واقع انساني است كه معدل معارف علمي و فرهنگي رايج روزگار خود را داشته، بخصوص معدل فرهنگي دو جريان بزرگ فرهنگي پيش از خود را كه شامل فرهنگ ايران باستان و فرهنگ اسلامي مي‌شود. همچنين حضور و بازتاب دو مسير فرهنگي و به نوعي تلفيق و آشتي دادن اين دو جريان بزرگ را در آثار خيام مي‌بينيم و اميدوارم كه هميشه در شناخت انسان‌هايي چون خيام به مجموعه‌ي آثار و انديشه‌هاي او تأكيد بشود؛ نه تنها بر اساس رباعياتش كه بخشي از آن‌ها هم مربوط به خودش نيست.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: