تأثیرگذارترین شخصیت سیاسی دهه ۸۰ ایران
«دهه گذشته ایران را از زوایای گوناگون می توان تحلیل کرد. صدها پرسش می توان درانداخت و در انتظار پاسخ صاحبنظران نشست. یکی از پرسش ها این است: تأثیرگذارترین شخصیت سیاسی دهه ۸۰ ایران چه کسی بوده است؟»
جام: "اکبر گنجی" نویسنده فراری نشریات زنجیره ای، چهارشنبه 27اردیبهشت (May.16) در یادداشتی برای پایگاه اینترنتی "رادیوفردا" (RadioFarda) «محمود احمدی نژاد» را تأثیرگذارترین شخصیت سیاسی دهه 80 ایران معرفی می کند. در بخش هایی از نوشتار یادشده می خوانیم: «دهه گذشته ایران را از زوایای گوناگون می توان تحلیل کرد. صدها پرسش می توان درانداخت و در انتظار پاسخ صاحبنظران نشست. یکی از پرسش ها این است: تأثیرگذارترین شخصیت سیاسی دهه 80 ایران چه کسی بوده است؟... پرسش آن قدر کلی است که آدمی نمی داند چگونه به آن پاسخ گوید. درست است که پرسش گر طالب "تأثیرگذارترین" شخصیت سیاسی ایران در دهه 80 است، اما تأثیر در کدام قلمرو؟ اگر تأثیر را به سیاست داخلی و خارجی مقید سازیم، تا حدود زیادی کار را بر تحلیلگر ساده کرده ایم، چراکه افراد زیادی از دایره بحث حذف خواهند شد. ممکن است فردی در حوزه سیاسی داخلی تأثیرگذار بوده، اما در قلمرو سیاست بین المللی هیچ تأثیری نداشته باشد. مدعای نوشتار کنونی این است: "احمدی نژاد تأثیرگذارترین شخیصت سیاسی ایران در دهه 80 است." چرا؟...» گنجی در یادداشت خود دلایل این نظرگاه را در چند گزاره تشریح می کند و می نویسد: «در سطح جهانی؛ احمدی نژاد با سخنان نسنجیده و مخرب و سیاست های نابخردانه[!] دولت های غربی را علیه ایران بسیج کرد. دولت اسرائیل با استفاده احسن از سخنان او، فضایی بین المللی علیه ایران پدید آورد. به جدیدترین سخنان او بنگرید که گفته است: "به خدا صهیونیست ها پخمه ترین پخمهها در عالم هستند". او قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران را "کاغذ پاره" قلمداد می کرد که هیچ کس برای آن "تره هم خرد نکرد"... رابطه ایران با کشورهای عربی منطقه نیز در دوران احمدی نژاد به بدترین شکل ممکن در آمد و اینک برخی از کشورهای عربی، بزرگترین محرکان برخورد با ایرانند... از سوی دیگر، وقتی تیم هسته ای در ژنو با طرف غربی به توافقاتی دست یافت، این توافق بعداً از جانب طرف ایرانی نادیده گرفته شد و بر هم خورد. پس از آن، احمدی نژاد در گفتگوی تلویزیونی اعلام کرد که "موضوع هستهای از نظر ما حل شده است و ما هم اکنون موضوعی به نام موضوع هستهای که بخواهیم درباره آن با آن ها گفتگو کنیم نداریم، حال هرقدر میخواهند هیاهو کنند، این مسأله از نظر ما تمام شده است". عکس العمل یاران او -خصوصاً روزنامه ایران- نشانگر آن است که از مذاکرات استانبول هم راضی نیست.» گنجی ادامه می دهد: «در قلمرو سیاست داخلی؛ احمدی نژاد تغییرات بسیاری ایجاد کرد. *[او] دست به خانه نشینی یازده روزه زد... *مطابق تأیید شورای نگهبان، احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 با حدود 24 و نیم میلیون رأی بر رقبای خود پیروز شده است. این مدعا یا صادق است و یا کاذب؛ اگر صادق است، او به گونه ای بر مخاطبان تأثیر گذارده که توانسته است چنین آرای بالایی به دست آورد. اگر کاذب است، او توانسته زمامداران و نهادهای جمهوری اسلامی را مجاب نماید که به چنین تقلب بزرگی[!] دست بزنند و پیامدهای عملی آن را پذیرا شوند... *دو رئیس جمهور قبلی حاضر به اجرای حذف کامل یارانه ها نبودند اما احمدی نژاد طرح هدفمند کردن یارانه ها را به اجرا نهاد. عده زیادی بر این باور بودند که اجرای این طرح موجب شورش های اجتماعی گسترده ای در ایران خواهد شد اما مشایی به نقل از موجودات رازآلود[!] به او گفته بود که آن را اجرا کن و مطمئن باش که هیچ اتفاقی نمی افتد و نیفتاد. اینک نیز -برخلاف نظر اکثریت نمایندگان مجلس و اقتصاددان های خبره- به دنبال آن است تا در یک سال باقیمانده دوران ریاست جمهوری اش این طرح را تا نهایت خود پیش برده و تمامی یارانه ها را حذف کند. شاید هدف او این باشد که این طرح را در تاریخ ایران به نام خود ثبت نماید... *احمدی نژاد قانون های زیادی را رد کرده است. به عنوان نمونه، -قانون تأسیس وزارت ورزش را تا مدت های زیادی نپذیرفت تا اینکه در نهایت تحت فشارهای بسیار مجبور به پذیرش آن و معرفی وزیر ورزش به مجلس شد. -مطابق قانون اساسی، تفسیر قوانین عادی با مجلس شورای اسلامی است. اما احمدی نژاد در سمینار "ارتقای سلامت نظام اداری" -10/2/91- گفته است که تفسیر قانون با قوه مجریه است، نه مجلس. -احمدی نژاد قانون نظارت نمایندگان مجلس بر خود را برخلاف قانون اساسی به شمار آورد و از هیأت عالی حل اختلاف قوا خواست تا به این مسأله رسیدگی کند. در صورتی که تشخیص تعارض قوانین مصوب مجلس با شرع و قانون اساسی با شورای نگهبان است. -قانون بودجه مهمترین قانون اداره کشور در عرض یک سال است. همه دستگاه های حکومتی و غیرحکومتی بر این اساس خود را تنظیم می کنند. این قانون تأثیر مستقیم بر تورم، بیکاری، رشد اقتصادی، رکود، فقر و... دارد. اما قانون بودجه برای احمدی نژاد کاغذ پاره ای بیش نیست. او هرگونه که خود تشخیص دهد درآمدها را هزینه می کند و به هیچ قانونی پایبند نیست. فاز اول طرح هدفمندسازی یارانه ها را کاملاً مطابق میل خود -با نقض صریح قانون مصوب مجلس- به اجرا نهاد. به نوشته "احمد توکلی" -رئیس مرکز پژوهش های مجلس- احمدی نژاد "در اجرای قانون 16 مادهای هدفمند کردن، 17 حکم را نقض کرده است". یعنی، مطابق قانون می بایست حداکثر 50 درصد درآمد را صرف خانوارها می کرد، اما نه تنها صد در صد درآمد را صرف پرداخت نقدی کرد، بلکه 16 هزار میلیارد تومان دیگر هم از بانک مرکزی و منابع دیگر گرفته و صرف پرداخت نقدی کرد و از پرداخت 30 درصد سهم بخش تولید از درآمدها نیز خودداری کرد. -احمدی نژاد برای اجرای فاز دوم طرح یارانه نیز به شدت به مجلس فشار وارد می آورد تا دست او را باز بگذارند تا هرگونه که می خواهد عمل کند... میزان تأثیرگذاری احمدی نژاد را از همین جا می توان فهمید. او مهمترین طرح اقتصادی کشور را هرگونه که خود بخواهد، اجرا می کند... -او سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد. بودجه نویسی را هم به تمسخر گرفته و همیشه در روزهای پایانی سال چیزهایی به نام بودجه به مجلس تحویل داده تا آن ها از سر اضطرار آن را به تصویب برسانند و دست وی را در به هم ریختن همه امور کاملاً باز بگذارند. -احمدی نژاد وعده های بسیاری به مردم داده و می دهد که با اصول علم اقتصاد تعارض بنیادین دارد، اما او منکر علم اقتصاد است. به عنوان نمونه، او وعده داده بود که دولت در سال 1390، دو و نیم میلیون شغل جدید ایجاد خواهد کرد اما در 22/1/91 به همه اطلاع داد که تنها یک میلیون و شصدهزار شغل ایجاد کرده است.» این روزنامه نگار تندروی دوران اصلاحات همچنین اضافه می کند: «احمدی نژاد...گفته که "رئیس جمهور کف خیابان است". بچه "کف خیابان" بودن در زبان احمدی نژاد معنای خاصی دارد که بدان باید توجه داشت. به برخی از سخنان او توجه فرمائید: "بابا جون، آبو بریز همون جات که می سوزه، چرا آبو یک جای دیگه می ریزی؟" ، "شما الان نمی تونید آب بینی خودتونو بالا بکشید" ، "بابا اون ممه رو لولو برد" ،"شب عید است، می خواهیم با هم صفا کنیم" ، "ما میگوییم به دخترها و پسرها اینقدر گیر سه پیچ ندهید" ، "آنقدر قطعنامه صادر کنین تا قطعنامه دونتون پاره بشه". از این جهت هم او تأثیرگذار بوده است. او این زبان را به سطح دولت برد و به کمک رسانه های پربیننده و پرشنونده و پرخواننده آن را ترویج کرد و می کند.» اکبر گنجی در انتهای این نوشتار، مسؤولیت کنش های احمدی نژاد را بر عهده مردم ایران و رهبر انقلاب می گذارد و می نویسد: «شاید تأثیرات گفتار و رفتار او چنان دامنه دار باشد که وی را به مهمترین شخصیت سیاسی دهه 90 ایران نیز مبدل سازد. به این نکته مهم هم باید توجه داشت که نه تنها آیت الله خامنه ای، که همه ایرانیان مسؤول گفتار و رفتار احمدی نژادند، چراکه دولت های غربی به رهبری دولت آمریکا و اسرائیل یا خداوند او را بر سر ما خراب نکردند، او از دل جامعه ایران برون آمد و بر صدر نشست. نمی توان و نباید مسؤولیت اعمالمان را به گردن دیگران بیندازیم. مخالفان جمهوری اسلامی نیز نتوانسته اند شخصیت سیاسی تأثیرگذاری خلق کنند. اگر این امر گناه باشد، گناه آن به گردن خود مخالفان است، نه هیچ کس دیگر...» انتشار این "مدح شبیه به ذم" به قلم اکبر گنجی، در رسانه تحت مدیریت سازمان سیا -رادیوفردا- و تخطئه ملت ایران به دلیل گزینش مختارانه رئیس جمهور خود، از سناریوی جدید دشمن حکایت می کند؛ وگرنه اکبر گنجی با توجه به علاقه وافری که در رصد تحولات داخلی ایران -شاید به اقتضای نوع مأموریت محوله- از خود نشان می دهد، بعید است که در یادداشت به اصطلاح محققانه خود، دستاوردهای بی نظیر سالیان اخیر را سهوا از قلم انداخته باشد. دستاوردهایی از قبیل: رشد جهشی اقبال جهانیان به گفتمان انقلاب اسلامی، اقتدار روزافزون منطقه ای، پافشاری بر حق مسلم برخورداری از فناوری صلح آمیز هسته ای، الگوی درخشان سفرهای استانی، رشد معنادار میزان مشارکت مردم در انتخابات، موفقیت پروژه ملی مسکن مهر، خودکفایی ارزشمند در تولید محصولات استراتژیک همچون بنزین، جذب قابل توجه سرمایه گذاری خارجی، افزایش خیره کننده صادرات غیرنفتی و... به نظر می رسد به هم بافتن گزاره های صحیح با انگاره های تحریف شده، اطلاعات دروغ و ادبیات هجوآلود، شیوه ای است که جبهه اپوزیسیون و عقبه حامی آن، در آستانه عبور ایرانیان از یک پیچ مهم تاریخی، برای دامن زدن به اختلافات داخلی، دلسرد کردن مردم علاقمند به نظام، دلگرم کردن ضدانقلاب و القای حاکمیت دوگانه، بدان متوسل شده اند.