همه‌ترفندهای‌گدایی؛ازگداي‌عاشق‌پيشه‌تا....

از شما می‌پرسد که نامزد داشته‌اید و آیا تاکنون شده که با وی قرار داشته و دیر به محل قرار برسید. جوابتان هر چه که باشد برای او تفاوتی نمی‌کند. او تنها از شما می‌خواهد که کمکی به او کرده تا سریع‌تر موتوری بگیرد و به نامزد خود برسد.

کد خبر : 201703

قانون: هنوز چند روزی از تمام شدن خدمت سربازی‌اش نگذشته بود که به همه دوستان و آشنایانش سپرده بود که برایش کاری پیدا کنند. هر روز صبح به دکه روزنامه‌فروشی محل می‌رفت تا شاید از بین آگهی‌های استخدام روزنامه همشهری، کاری پیدا کند.

بعد از چند روز جست‌وجو در آگهی‌های روزنامه، کاری پیدا کرد که حقوق ثابت و پورسانت عالی داشت. قرار شد تا آخر هفته در دفتر شرکت حاضر شود. روز موعود رسید؛ دفتر حوالی سیدخندان بود.

دفتر شرکت، شیک و تمیز بود. افراد خوش‌پوشی در اتاق‌ها رفت‌وآمد می‌کردند. با پر کردن فرم وارد اتاقی شد که در حدود 20 نفر در آن نشسته بودند. چند دقیقه‌ای از شروع جلسه آموزشی نگذشته بود که انگار حاضران جلسه را برق گرفت،‌ جلسه، جلسه آموزش گدایی بود. گداها برای کسب درآمد بیشتر،‌ روش‌های جدیدی به کار می‌گیرند و حتی برخی از آن‌ها که میادین و مراکز مهم شهری را پاتوق خود کرده‌اند، جای خود را به همکار دیگرشان اجاره می‌دهند. روش‌هایی که ‌آن‌ها برای کسب درآمد بیشتر به کار می‌گیرند،‌ در نوع خود جالب است و شهروندان در تشخیص اینکه آیا فرد در حال تکدی‌گری بوده یا واقعا نیازمند کمک است، دچار مشکل می‌شوند. روش‌هایی که اجرای برخی از آن‌ها نیاز به استعداد بازیگری دارد و می‌توان اعتراف کرد که گداهای پایتخت این روزها بازیگران قابلی شده‌اند.

دست و پای آسیب‌دیده یکی از روش‌های سنتی تکدی‌گری در شهر، گدایی افرادی است که به خاطر آسیب یا نقصی که در اعضای بدن خود دارند، حس ترحم شهروندان را تحریک و از این طریق جیب آن‌ها را خالی می‌کنند. از این رو برخی از از متکدیان قبل از اینکه در سطح شهر حاضر شوند، گریم می‌شوند و کمتر کسی می‌تواند تصور کند این فرد سالم و در حال در آوردن ادای معلول است. حتی برخی از آنها استاد دارند که به آن‌ها آموزش می‌دهد چگونه دست خود را بلرزانند یا مانند معلولان حرکتی راه برود.

سند نیازمندی: نسخه پزشک! محل کار دسته‌ای از گداها حول و حوش بیمارستان‌ها و مراکز درمانی است. این دسته از گداها که اکثرا شهرستانی و لهجه داشته و یا حداقل ادای آن‌ها را در می‌آورند،‌ جلوی افراد را گرفته و با نشان دادن نسخه پزشک و کیسه دارو،‌ تقاضای کمک کرده و بعضا ادعا می‌کنند فرزندشان به خاطر اینکه پول تسویه با بیمارستان را ندارند،‌ همچنان در بیمارستان بستری است.

در راه‌ماندگان در حال عبور از خیابان هستید که ناگهان فردی ساک یا چمدان به دست جلوی شما را می‌گیرد و با گفتن هزاران بد و بیراه به روزگار، داستان زندگی خود و مهاجرت به تهران برای یافتن کار را به زبان می‌آورد و در آخر سر بر اهالی تهران منت گذاشته و می‌گوید قصد بازگشت به زادگاه خود را دارد. اما مشکل، نداشتن پول برای خریدن بلیت اتوبوس است. تقاضای کمکی می‌کند و از طرفی هم راضی نیست که شخصا به خود زحمت خرید بلیت بدهید، همین کمکی که به وی کنید، بس است! این نیازمندان به بلیت اتوبوس را می‌توانید مکرراً در یک جای ثابت ببینید.

تشنگی و گشنگی این دسته از متکدیان نیز با بستن مسیر عبور افراد، به بهانه اینکه چندین روز آب و غذا نخورده و دچار ضعف شده‍‌اند، تقاضای کمک می‌کنند. گروهی از آن‌ها در کنار رستوان‌ها و ساندویجی‌ها پاتوق می‌کنند و چنان به غذا خوردن شما زل می‌زنند که لقمه از گلویتان پایین نمی‌رود. عده‌ای دیگر مکان خاصی برای خود انتخاب نکرده و در هرکجای شهر که شد جلوی عابران پیاده را می گیرند.

گدای خجالتی و نویسنده عده‌ای از متکدیان نیز به خود زحمت اینکه با هر نفر چند دقیقه صحبت و از آن‌ها طلب کمک کنند را ندارند، گوشه پیاده‌رو نشسته و با قرار دادن کاغذی در جلوی خود، داستان زندگی خود را شرح داده‌اند که یا فرزند سرطانی دارند و یا ورشسکته شده و هزینه زندگی ندارند. جایی هم به آن‌ها کار نمی‌دهند و شرمنده زن و بچه خود هستند.

خانواده متشخص آقای گدا در حال عبور از پیاده‌رو هستید که ایستادن خانواده‌ای متشخص در گوشه‌ای از خیابان توجه شما را به خود جلب می‌کند. در این زمان یکی از اعضای خانواده که عمدتا دختر جوانی در حدود 18 الی 24 ساله است جلو آمده و با شما همکلام شده و از شما می‌خواهد به آن‌ها در بازگشت به خانه کمک کنید. وقتی از آن‌ها می‌پرسید چه کمکی از دستتان برمی‌آید، سریع ساعت خود را باز کرده و می‌گوید در طول مسیر کیف آن‌ها را زده و یا پول خود را گم کرده‌اند از این‌رو تنها شی قیمتی همراه‌شان، ساعتی مچی است که با خرید آن می‌توانید به بازگشتن آن‌ها به خانه کمک کنید.

کیف‌زنی جناب متکدی با حالتی پریشان و درمانده به سمت شما آمده و می‌خواهد شما را نیز در جریان حادثه هولناکی که دقایقی پیش برای وی رخ داده، باخبر کند. شروع به گفتن داستانی پلیسی می‌کند؛ او متوجه حضور دزدان شده، اما ناگهان در محاصره کیف‌قاپان افتاده و تمام اموالش را دزدیده‌اند. حتی اگر قصد کمک هم نداشته باشید ممکن است به خاطر داستان‌سرایی روان و حرفه‌ایش هم که شده تقاضای کمک او را برآورده کنید.

مشق نوشتن از روی کتاب وارونه! یکی از بدترین و غیراخلاقی‌ترین روش‌های گدایی استفاده از کودکان خردسال است. در اکثر نقاط پرتردد شهر همواره در گوشه‌ای از خیابان، کودکانی هستند که دفتر مشق خود را جلو گذاشته و در حال نوشتن مشق هستند تا از این طریق حس ترحم عابران پیاده را به خود جلب و کمک جمع کنند. برای این کودکان تفاوتی نمی‌کند که زمان تعطیلات تابستان است یا دوران مدرسه در هر صورت لباس مدرسه بر تن دارند و مشق می‌نویسند. مهم نیست که کتابی که روبه‌روی خود گذاشته‌اند و از روی آن مشق می‌نویسند وارونه باشد، آ‌ن‌ها ملزم به نوشتن هستند.

گدای عاشق‌پیشه هنگامی که در حال گذر از خیابان و به فکر مشغولی‌هایی ذهنی خود هستید، ناگهان ضربه‌ای به شما زده می‌شود که گویا از خواب پریده‌اید. فرد ضارب ابتدا سعی می‌کند خود را آشنای شما جلوه دهد و زمانی که در این امر ناکام می‌ماند از مسیر دیگری وارد می‌شود. او از شما می‌پرسد که آیا نامزد دارید و آیا تاکنون شده که با وی قرار داشته و دیر به محل قرار برسید. جوابتان هر چه که باشد برای او تفاوتی نمی‌کند. او تنها از شما می‌خواهد که کمکی به او کرده تا سریع موتوری بگیرد و به نامزد خود برسد! احتمالا استفاده از ترفندهای عشقی جدیدترین شیوه گدایی در شهری باشد که مردمش گویا به دست و پای قطع‌شده و نسخه‌های دارویی عادت کرده‌ و واکنشی نشان نمی‌دهند.

دعوا با جاری فلان فلان‌شده این مدل از گدایی مختص خانم‌هاست و بیشر در مراکز خرید رخ می‌دهد. خانمی که معلوم نیست مخاطبش کیست نفرین و ناسزاهایی را بر زبان می‌آورد و در آخر سر که با شما مواجه می‌شود، می‌گوید به همراه جاری خود به خرید آمده و به دلیل اینکه خطر کمتری متوجه آن‌ها باشد پول را در کیف جاری گذاشته‌اند. در حین خرید سر کالایی با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته و دعوا می‌کنند و حالا جاری «فلان فلان شده» بدون توجه به اینکه تمام پول‌ها پیش اوست، او را در بازار تنها گذاشته به‌طوری که حتی پول برای بازگشت به خانه ندارد! جیب شما هم گویا تنها راه‌حل فیصله دادن این دعوای خانوادگی است.

گداهای خارجی این دسته از گداها بیشتر اتباع کشورهای همسایه مثل عراق،‌افغانستان،‌ پاکستان،‌ هند و حتی بنگلادش است. این افراد فارسی را دست و پا شکسته حرف زده و برای سفر زیارتی قم یا مشهد به تهران آمده‌اند، اما پول آنها برای ادامه مسیر تمام شده است. زمانی که با آنها وارد گفت‌وگو می‌شوید و سوال‌هایی از آنها می‌پرسید رو به زبان انگلیسی می‌آورند و هر چه که در چنته دارند بر زبان می‌آورند. از آنجایی که ایرانیان نیز ملتی مهمان‌نواز هستند،‌ آن‌ها را از کمک‌های انسان‌دوستانه خود که در اینجا رنگ و بوی بین‌المللی به خود می‌گیرد بی‌نصیب نمی‌گذارند.

مرتضی طلایی رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران در پاییز سال گذشته، فقر، بیکاری، مهاجرت، فرار از خانه و درآمدزایی بدون زحمت و مالیات را سبب گسترش تکدی‌گری در شهر عنوان کرد و گفت که 75 درصد متکدیان جمع‌آوری‌شده از سطح شهر از توان کاری برخوردار هستند و تنها 10 درصد آنها سن بالای 51 سال دارند و 90 درصد آنها از حقوق کارمندان رسمی درآمد بالاتری دارند.

طبق قانون مجازات اسلامی هرکس که تکدی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش کند به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب این عمل شود،‌علاوه بر مجازات ذکرشده، کلیه اموالی را که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده، ‌مصادره خواهد شد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: