از نخستوزیریموسوی تاسرکشیدنجامزهر
آقاي پرورش از رئيس جمهور پرسيد حالا چه ميكنيد ؟ ايشان پاسخ دادند نمي دانم، حيرانم. از يك طرف معرفي آقاي موسوي را خلاف ميدانم ، از طرف ديگر، گرچه امام حكم نكرده است، ولي ناديده گرفتن نظر امام را نيز براي جايگاه امام خوب نميدانم.
مشرق: سال 1364 بود. روزهايي كه رئيس جمهور وقت آيت الله خامنهاي بعد از پيروزي در انتخابات دوره دوم رياست جمهوري خويش بايد فردي را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي ميكرد تا با كسب راي اعتماد مجلس رياست هيات وزيران را بر عهده بگيرد. در آن زمان علاوه بر رئيس جمهور كه منتخب مستقيم مردم بود،نخست وزير هم داشتيم كه رئيس كابينه بود. بعدها در سال 1368 با اصلاح قانون اساسي،پست نخست وزيری حذف و اختيار مستقيم دولت نيز به رئيس جمهور داده شد. در چنين روزهايي من و آقاي پرورش خدمت رئيس جمهور رسيديم. بنده و آقاي پرورش در مجلس اول عضو هيات رئيسه مجلس بوديم. من عضو هیات رئیسه و آقاي پرورش نايب رئيس مجلس بود. بعدا در كابينه آقاي موسوي من وزير كار و امور اجتماعي بودم و آقاي پرورش وزير آموزش و پرورش بود. البته آقاي پرورش عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي هم بود. يعني آنجا هم با آيت الله خامنه اي همكار بود. در اين ملاقات كه موضوع آن، انتخاب نخست وزير بود، حضرت آقا برايمان نقل فرمودند كه من قبل از عيد رفتم خدمت حضرت امام(ره) و عرض كردم بنده نميخواهم براي رياست جمهوري بعدي نامزد شوم. امام پرسيدند چرا؟ گفتم من تجديد معرفي آقاي موسوي را براي نخست وزيري خلاف شرع ميدانم و حضرتعالي تعويض نخست وزير را صلاح نميدانيد. براي اينكه دچار دشواري انتخاب نشوم، بهتر ميبينم كه اساساً رئيس جمهور نباشم. امام فرمود، نه، شما نامزد شويد، اگر راي آورديد، هر كس را به مجلس معرفي كنيد و مجلس راي دهد ، من پشتيباني ميكنم. بر اساس اين قول امام من در سخنراني عيدم در مشهد اعلام كردم كه نامزد ميشوم و اگر مجددا انتخاب گردم، نخست وزير جديدي معرفي ميكنم. آيت الله خامنه اي ادامه دادند : بعد ديديد كه جمعي از نمايندگان طرفدار موسوي در مجلس نامه اي خطاب به امام نوشتند در ضرورت ادامه نخست وزيري آقاي موسوي و برخي فرماندهان جبهه نيز خدمت امام گزارش كرده بودند كه تغيير آقاي موسوي در جبهه ها اثر منفي دارد. اين دو دفاع از ادامه كار نخست وزير باعث شد كه امام نظرش عوض شود. آقايان مهدوي كني، جنتي، يزدي و ناطق نوري خدمت امام مشرف شدند و عرض كردند شما به آقاي خامنهاي فرموده بودید تاکیدی بر ادامه نخست وزیری آقای موسوی ندارید. امام در پاسخ فرمودند چون نگران شدم که ممكن است به جبهه ها آسيب بزند نظرم تغيير كرد. آن آقايان پيشنهاد كردند پس لااقل حكم بفرماييد تا رئيس جمهور تكليف پيدا كند و انجام دهد. امام پاسخ دادند آقا سيد علي ميگويد من خلاف شرع ميدانم كه موسوي را معرفي كنم، من حكم كنم خلاف شرع مرتكب بشويد؟! نميكنم، هر طور خودش صلاح ميداند عمل كند. امام رحمه الله عليه در پاسخ نمايندگان ، تغيير دولت را خلاف مصلحت اعلام كردند و در عين حال اختيار كار را به رئيس جمهور و مجلس سپردند. بنده در جلسه با آیت الله خامنه ای پس از شنیدن چرایی معرفی آقای موسوی تحليلي از وضعيت بودجه دولت و اقتصاد كشور دادم و نتيجه گرفتم كه با ادامه سياستهاي دولت سالارانه و مداخله جويانه آقاي موسوي در اقتصاد، هزينه هاي دولت رو به ازدياد است و نرخ رشد نيز در اثر همين عامل تحت فشار است، به زودي به مرحلهاي ميرسيم كه كسري بودجههاي دولت آنقدر زياد ميشود كه قادر نخواهد بود از جبهه ها پشتيباني مالي كند. شما خدمت امام برسيد و عرض كنيد تقويت جبهه با ادامه نخست وزیری موسوي و سياستهاي دولتي كردن ممکن نیست، اگر بر نخست وزيري آقاي موسوي اصرار داريد، از همين حالا بايد براي پايان آبرومندانه جنگ فكري بكنيم. حضرت آقا فرمودند، من تحليل تو را قبول دارم ولي نمی خواهم چنین تصور شود من ميخواهم جنگ را ابزار تعقيب مسئله شخصي و خطي كنم. آقاي پرورش از رئيس جمهور پرسيد حالا چه ميكنيد ؟ ايشان پاسخ دادند نمي دانم، حيرانم. از يك طرف معرفي آقاي موسوي را خلاف ميدانم ، از طرف ديگر، گرچه امام حكم نكرده است، ولي ناديده گرفتن نظر امام را نيز براي جايگاه امام خوب نميدانم. بعدا حضرت آقا در نطق معرفي نخست وزير در جلسه علني يكصد و هفتادو هشتم مجلس مورخ 18 مهرماه 1364 چنين فرمودند: «... اين سوگند يك سوگند شرعي است و يك سوگند جدي است و صرف تشريفات نيست. خود قانون اساسي ابزارهاي لازم را براي عمل به اين سوگند مشخص كرده كه اگر آن ابزارها باشند عمل به اين سوگند امكان پذير است والا فلا، و مهم ترين آن ابزارها آن چيزي است كه در اصل يكصدو بيست و چهارم و يكصدو سي و سوم ذكر شده است. در صورتي كه رئيس جمهور اين ابزارها را در اختيار داشته باشد خواهد توانست به اين سوگند عمل كند و اگر نه اين سوگند حكم فقهي اش هم براي فقها روشن است كه چگونه است در حالي كه سوگند با قصد انشاء و با جديت اجراء ميشود و صادر ميشود...» همچنين در نامه حضرت آقا به مجلس در خصوص معرفي آقاي ميرحسين موسوي كه در همان جلسه در مجلس قرائت شده است فقط آمده است: «بسمه تعالي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي آقاي ميرحسين موسوي را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي ميكنم. سيد علي خامنهاي -رئيس جمهور» موقع خداحافظي آقاي پرورش رو كرد به آقاي خامنه اي و گفت يادتان هست كه قبل از انقلاب خوابي ديده بوديددرباره تشييع جنازه امام. حضرت آقا فرمودند آهان يادم آمد. بعد شروع به تعريف خوابشان كردند. خوابشان را اینگونه تعریف کردند: قبل از انقلاب شبي خواب ديدم كه داريم امام را در مشهد تشييع ميكنيم. برخي از روحانيون مشهد هم كه به نهضت امام نظر خوشي نداشتند جلوي صف هستند ولي در حال گفتگو و خندهاند . من پيش خود به آنان اعتراض ميكنم كه تا وقتي زنده بود با او همراهي نداشتيد، حالا هم در تشييع جنازهاش بگو بخند راه انداختهايد. بعد روي تپهاي ميرويم كه قرار است محل دفن امام باشد. تابوت را كنار قبر ميگذارند، درش را باز ميكنند ، من كه ميخواستم جنازه را در قبر بگذارم، ناگهان بندهاي كفن باز ميشود و امام نيم خيز ميشود و انگشت اشاره خود را روي پيشانيام ميگذارد و ميگويد تو يوسفي، تو يوسفي، تو يوسفي! بعد دوباره در تابوت ميخوابد و بندهاي كفن بسته ميشود و من از خواب بيدار ميشوم. صبح كه خواب را براي مادرم تعريف كردم گفت پسر جان تو از يوسفي تنها چاهش را نصيب ميبري! چون زياد بازداشت ميشدم. در اين جا آقاي پرورش گفت نه، انشاءا... موقع عزيزي مصر نيز فرا ميرسد. خداحافظي كرديم و جدا شديم. بعد از رحلت امام كه حضرت آيت الله خامنهاي به رهبري برگزيده شدند، آقاي پرورش در تحريريه روزنامه رسالت به من يادآوري كرد و گفت من آن روز كه به آقا گفتم موقع عزيز مصر شدن شما هم ميرسد، در ذهنم اين بود كه رئيس جمهور باسط اليد ميشويد كه هر چه صلاح ميدانيد مي توانيد عمل كنيد، فكر نميكردم خدا اينجوري آن خواب را حق در ميآورد كه آقا به رهبري برسند. حالا برگردم به مساله تاكيد مقام معظم رهبري به اقتصاد ملي در اين چند ساله. از سال الگوي مصرف، تا سال جهاد اقتصادي و امسال هم سال توليد ملي و تكيه بر كار و سرمايه ايراني. به نظر بنده اين تاكيدها كه طي سالهاي اخير نتيجه مورد انتظار را نيز نداشته است با آن سابقه تاريخي بيارتباط نيست. توضيح مطلب اين است كه در آن جلسه تحليل از اقتصاد دولتي زمان آقاي موسوي و نتايج تلخ آن در بودجه عمومي دولت و ناتوان شدن دولت از پشتيباني جنگ مورد توافق حضرت آقا و بنده و آقاي پرورش بود و متاسفانه همين سياستها كار را به قطع پشتيباني دولت از دفاع مقدس كشاند. در سال 1367 كه امام ميخواست قطعنامه را بپذيرد، طي نامهاي براي بزرگان كشور علت نوشيدن جام زهر را دو چيز ذكر فرمودند كه اولي اين بود كه آقاي موسوي نخست وزير آمدهاند و ميگويند بودجه دولت زير صفر است و خزانه خالي است و نميتوانيم جبهه را حمايت كنيم. حالا در سال 1391، 24 سال پس از آن ماجرا، پس از بيش از ده سال مقاومت براي حفظ حقوق علمي و تكنولوژيكي مردم ايران، در هستهاي ، نانو، ليزر، سلولهاي بنيادي و نظاير آنها، باز هم در يك جنگ نرم، غرب سلطه طلب بدترين فشارها را بر مردم ايران روا مي دارد، در اين جنگ نيز ملت بايد پشتيباني دولت و ملت باشد تا نتيجه نهايي حاصل شود و رهبري مجبور نباشد جام زهر بنوشد. لازمه اين مقاومت تا پيروزي كامل ،داشتن اقتصادي شكوفا و مردمي سرزنده از كار و تلاش و با رفاه رو به رشد است ،نه وضعيتي گرفتار ركود تورمي. نجات مردم از بلاي دردآور بيكاري و فشار كمر شكن تورم، شرط ادامه مقاومت در اين جنگ نرم براي حفظ حقوق ملت به ويژه، نسلهاي بعدي است، حل جهاد گونه مشكلات اقتصادي نيز شرط اين كار است، و گرنه ممكن است ادامه سياستها و تدابير غلط و سوء مديريتها خداي ناخواسته، ماجراي آن سالها تكرار شود. يعني در آن زمان قطع پشتيباني مالي در تدارك جبهه ها دفاع مقدس را تغيير داد، حالا فقدان تدابير و عملكرد اقتصادي درست كه توليد ملي را نجات دهد، باعث تشديد بيكاري و گراني ميشود و مردم از مقاومت باز ميمانند. مجلس آينده بايد از نمايندگاني تشكيل شود كه اهميت موضوع توليد ملي و اتكا به كار و سرمايه ايراني را درك ميكنند و براي آن تلاش بيوقفه خواهند داشت.به بیان دیگر راه ایستادگی هسته ای تقویت تولید ملی است ولاغیر. *** دکتر احمد توکلی