عکس/ وقتی خانم وزیر کوچک بود
آلبرایت تقریباً بیشتر صفحات کتاب خود را به قصه اشغال کشورش اختصاص داده که چگونه سربازان چک مردم غیر نظامی را به جاهای امن منتقل می کردند.
خبرآنلاین: معمولاً در کتابهای خاطرات و بیوگرافی که توسط خود اشخاص نوشته میشود وقتی از دوران کودکی و گذشته صحبت به میان میآید، در جای جای سطرها، احساس حسرت و دلتنگی گذشته نویسنده به چشم میخورد ولی ظاهراً در کتاب خاطرات مادلین آلبرایت، وزیر اسبق امور خارجه آمریکا این سبک دیده نمیشود.
آلبرایت به عنوان اولین زنی که در تاریخ آمریکا به ریاست یک مقام ارشد در دولت رسیده است در 15 می 1937 در پراگ، چکسلواکی سابق به دنیا آمد. خاطرات او با عنوان «زمستان پراگ» بیشتر از یک داستان شخصی، درباره روحیه وطن پرستی اش نسبت به زادگاهش بیان شده است. داستانهایی که در این کتاب بیان شده به شرایط سخت مردم کشورش در زمان جنگ جهانی دوم اشاره کرده که جملات آن، کلمات شخصی خانم وزیر اسبق است و همه را تحت تاثیر قرار داده است. مادلین در کتابش درباره کودکی نوشته است که اصلاً قرار نیست در آینده به یک مقام ارشد کشور ایالات متحده تبدیل شود. او نام زمستان را هم به این خاطر برای عنوان کتابش انتخاب کرده است چون اعتقاد داشته بیشتر واقعیت های سرد مردم کشورش در زمان جنگ در این کتاب بیان شده است. پدر وی، ژوزف کوربال، استاد کاندولیزا رایس، و پایه گذار دانشکده روابط بینالملل دانشگاه دنور بود. مادلین حالا دارای مدرک دکترا از دانشگاه کلمبیا در رشته حقوق و دولت مدنی است و کرسی استادی دانشگاه جرج تاون را بر عهده دارد. در این کتاب آلبرایت بیشتر از کودکی خود به داستان رابطه پدر و دختری پرداخته است که اکثر سالهای عمرشان صرف نظریه های سیاسی و اجتماعی شده است. پدرش در سالی که آلبرایت به دنیا می آید عضو یکی از احزاب سیاسی مهم چک بوده که در معاهده تفاهم با یوگسلاوی است ولی وقتی یک سال بعد در کنفرانس مشهور مونیخ به هدف خود یعنی رسیدن استقلال در مرکز اروپا می رسند، کشورشان از سوی آلمان نازی اشغال می شود و تمام آرزوهای کوربال نقش بر آب می شود. آلبرایت تقریباً بیشتر صفحات کتاب خود را به قصه اشغال کشورش اختصاص داده که چگونه سربازان چک مردم غیر نظامی را به جاهای امن منتقل می کردند. در روزهای اول ماه مارس سربازان متعددی با لیست های زنان و کودکان آواره در کوچه و خیابانهای پراگ دیده می شوند. کوربال از کشور فرار می کند و به لندن پناهنده می شود و در آنجا مسئول بخش اطلاع رسانی کشورش در شبکه بیبیسی می شود و به همین خاطر دخترش به عنوان یک انگلیسی رشد می کند و بعدها به آمریکا سفر می کند. بعد از جنگ وقتی پدرش به عنوان سفیر جمهوری چک به بلگراد سفر می کند در آنجا با توده های کمونیستها روبرو می شود و مجبور می شود به آمریکا سفر کند تا بتواند در محیط سیاسی جایی برای خود و دخترش دست و پا کند. در سال 1993 آلبرایت به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل و در سال 1997 به عنوان اولین زن در مقام وزیر خارجه انتخاب می شود. وی در کتابش به این موضوع اشاره کرده است که هر مقامی دارد از سیاست کاریهای پدرش است و به همین خاطر کتاب خاطرات کودکی اش را به داستان پدرش اختصاص داده است.