برنامه‌ امسال جریان انحراف لو رفت!

گفته می‌شود لیدر جریان انحراف به متولی راه‌اندازی این روزنامه توصیه کرده است که از ظرفیت رسانه‌ای جریان اصلاحات استفاده کند.

کد خبر : 198346

برهان: با مشخص‌شدن بخش قابل توجهی از ترکیب سیاسی مجلس نهم و نیز نظر به نزدیک بودن انتخابات ریاست‌جمهوری آینده، تحلیل وضعیت جریان انحرافی و شناخت راهبردهای آن اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. نوشته‌ پیش رو تلاشی است برای واکاوی ابعاد برنامه‌ها و رویکردهای فعلی و آینده‌ این جریان. طی چند ماه گذشته به ویژه در فضای انتخاباتی کشور، در مورد رویکردها و تاکتیک‌های جریان انحرافی حدس و گمان‌هایی زده می‌شد که به دلایلی برخی از آن‌ها به واقعیت نپیوست. اکنون با قطعی شدن تقریبی ترکیب سیاسی مجلس نهم و نزدیکی زمان به انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری، تحلیل وضعیت این جریان و شناخت راهبردهای آن اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. وضعیت جریان انحراف از دو حیث قابل بررسی است: ۱. وضعیت این جریان تا پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی و فرآیندی که در این مسیر طی نموده است؛ ۲. برنامه‌های آن پس از انتخابات مجلس تا انتخابات آینده. آنچه تا قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی در مورد جریان انحراف مطرح می‌شد از این قرار بود که در این جریان یک عزم جدّی برای به دست گرفتن قوه‌ی مقننه وجود دارد. در همین راستا تلاش می‌کرد تا فضا را در آستانه‌ی انتخابات غیرعادی نماید که به دلایلی این هدف محقق نشد. هر چند بازخوانی این دلایل فرصتی طولانی می‌طلبد اما اجمالاً در خصوص ناکامی این جریان و شکست پروژه‌های آنان به مواردی چند، می‌توان اشاره کرد. اولین دلیل، رویکرد متفاوت دستگاه‌های نظارتی انتخابات، به خصوص پس از سفارش مقام معظم رهبری در نماز جمعه بود. در واقع جریان انحراف با خطای برآورد روبه‌رو شد، چرا که تصور می‌کرد حجم رد صلاحیت‌ها به حدی بالا خواهد بود که زمینه‌ساز یک هجمه‌ی روانی تمام عیار بر ضد دستگاه‌های نظارتی ‌شود؛ اما رویکرد متفاوت دستگاه‌های نظارتی که آستانه‌ی تحمل نظام را خیلی بالاتر از حد متعارف نشان دادند، باعث گردید که هم جریان فتنه و هم جریان انحراف به نوعی در بن‌بست تحلیلی قرار گیرند. در این راستا بسیاری از چهره‌های مطرح جریان اصلاحات تأیید صلاحیت شدند و به همین جهت عرصه‌ی رقابتی برای جریان انحراف به نوعی جدّی‌تر شد. هم‌چنین بسیاری از چهره‌های گمنام جریان انحراف که طبق آن سناریو قرار بود با چراغ خاموش وارد عرصه‌ی انتخابات شوند، با هوشیاری دستگاه‌های نظارتی، از قبل شناسایی و رد صلاحیت شدند. به این ترتیب در عمل جریان انحراف نتوانست با توان در خور رقابت وارد عرصه‌ی انتخابات مجلس شود. از این رو آن‌ها یکی از پایه‌های رقابت را از دست دادند. دلیل دوم، ناکامی این پروژه، بی‌اعتمادی گسترده‌ی افکار عمومی نسبت به آن‌ها، پس از افشای اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی بود. این اختلاس در واقع پایه‌های اعتماد مردم را به جریانی که داعیه‌ی عدالت و ساده‌زیستی داشت، از بنیان به هم ریخته و متحول کرد. البته مردم به طور حتم بین دولت و جریان انحراف تفکیک قائل می‌شوند به گونه‌ای که بدنه‌ی دولت را سالم قلمداد کرده و این جریان را به عنوان یک عنصر رسوخ کرده و غده‌ی سرطانی در داخل دولت می‌شناسند. دلیل سوم، شکست این جریان، تغییر استراتژی آن در دقایق آخر بود. در حالی که در آستانه‌ی انتخابات آشکار شد که این جریان از عقبه‌ی اجتماعی کافی و توان هماوردی لازم با جریان اصول‌گرا برخوردار نیست و هم‌چنین پروژه‌ی اختلاف افکنی میان اصول‌گرایان در مجموع آن چنان که باید و شاید جواب نداد، استراتژی‌ آنان تا حد زیادی تغییر یافت. در واقع استراتژی جدید آن‌ها معطوف به این رویکرد بود که یارگیری خود را به بعد از انتخابات موکول نمایند؛ به بیان دقیق‌تر هدف جدید، این بود که انتخابات در ظاهر بدون حضور پررنگ آن‌ها برگزار شود و آن‌ها سرمایه‌های خود را معطوف به بعد از انتخابات نمایند. پس از انتخابات، همان طور که پیش‌بینی می‌شد، جریان انحراف به سرعت تحرک‌های خویش را آغاز نمود. با مشخص شدن اولین نتایج رأی‌گیری استان‌ها این جریان رایزنی با شماری از منتخبین مردم را کلید زده و اولین جلسه با آن‌ها را نیز در نهاد ریاست جمهوری برگزار نمود که البته هم‌چنان این جلسات ادامه دارد. در این مقطع زمانی هوشیاری نمایندگان از این حیث اهمیت به سزایی دارد که نماینده‌ی یک حوزه برای اثبات خود و حفظ آرای مردم، باید به امکانات و منابع کافی دسترسی داشته باشد. در عین حال این امور تنها از عهده‌ی دستگاه‌های اجرایی برمی‌آید. از این رو تعامل با آن‌ها شرط حیاتی برای تثبیت موقعیت نمایندگان محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد جریان انحراف تمام تلاش خود را نسبت به نهایت سوء استفاده از این فرصت معطوف خواهد کرد. البته در سلامت نمایندگان منتخب شکی نیست، اما این فرصت در اختیار این جریان وجود دارد که به سمت تطمیع آن‌ها رفته و با اختصاص امکانات، سبد رأی خود را پر نمایند. نکته‌ی دیگر در خصوص سناریوهای بعد از انتخابات این جریان این است که اقبال آن‌ها در خفا به سمت اصلاحات غیر قابل انکار است. این دو جریان از فتنه‌ی سال ۸۸ به سمت همگرایی رفته بودند و مشخص‌ترین شاخصه‌ی این همگرایی، سکوت جریان انحراف در برابر فتنه‌ی ۸۸ بود. به گونه‌ای که حتی در عالی‌ترین سطوح این جریان نیز کوچک‌ترین نفی یا نقدی در خصوص جریان فتنه مشاهده نشد. این موضوع پیغام مشخصی را برای جریان فتنه به همراه داشت؛ تا جایی که حتی غربی‌ها به صراحت از این موضوع تحت عنوان شکاف بین دولت و رهبری یاد کردند و سرمایه‌گذاری ویژه‌ای را در این ارتباط ترتیب دادند. هم‌چنین بعد از انتخابات مجلس نهم، شکل‌گیری ترکیب‌ها و فراکسیون‌بندی‌ها با اقبال جریان انحراف از جریان اصلاحات و آغوش باز آن‌ها در قبال اصلاح طلبان همراه بود. البته هر چند این مسأله رسمیت پیدا نکرده، اما پالس‌های ارسالی این دو جریان برای یک‌دیگر نشان از عزم آن‌ها برای ساختن ترکیبی نو در تقابل با ترکیب یک‌پارچه‌ی اصول‌گرایان دارد. البته از همین لحظه می‌توان پیش‌بینی کرد که این ترکیب صد در صد شکست خواهد خورد. جریان انحراف بیش‌تر به دنبال کم نشدن وزن اقلیت مجلس نهم است؛ در واقع، آن‌ها داعیه‌ فراکسیون سازی اکثریت را در مجلس دور از ذهن می‌دانند. به خصوص با توجه به این که دور دوم انتخابات هنوز برگزار نشده است. به بیان دقیق‌تر به نظر می‌رسد آن‌ها به دنبال تقویت نقش اصلاح‌طلب‌ها در مجلس و یارگیری، به ویژه از کاندیداهای مستقل و سفید هستند تا بتوانند به ائتلافی جدید در مجلس دست یابند. ائتلافی که تحت عنوان «فراکسیون خدمت» از آن یاد می‌شود. نکته‌ی دیگر که چندان مورد توجه واقع نمی‌شود، تلاش زیر پوستی و نامحسوسی است که جریان انحراف جهت شبکه‌سازی رسانه‌ای و تقویت و گسترش آن به کار بسته است. این جریان سال ۹۰ را به ایجاد یک شبکه‌ی رسانه‌ای، به خصوص در فضای سایبر اختصاص داد. در همین راستا، تعداد زیادی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها با هدف ایجاد التهاب در فضای سیاسی کشور در آستانه‌ی انتخابات راه اندازی شد. در واقع سران این جریان بنای آن داشتند تا با استفاده از این ظرفیت شبکه‌ای، پروژه‌ی امنیتی کردن فضا را محقق سازند. در این راستا مواردی از سوی این شبکه‌ی رسانه‌ای مشاهده شد که به جرأت می‌توان گفت در طول عمر حدوداً ۷ ساله‌ی دولت‌های نهم و دهم، سابقه نداشت. این فضاسازی حتی تا انتشار شایعه‌ی ترور رییس‌جمهور، عزل او و تعیین روز برای این اتفاق نیز پیش رفت. جالب آن که این فضاسازی که در مقطعی از رقم خوردن بهمنی خونین خبر می‌داد، در تقارن صد در صدی با خطی بود که در آن سوی مرزها توسط اپوزیسیون دنبال می‌شد تا جایی که «مهرانگیز کار» نیز دقیقاً در همان روزها ضمن اشاره به حیات زیر پوستی جنبش سبز این گونه از آینده خبر می‌داد که حادثه‌ها در راه‌اند و به زودی شاهد اتفاق‌های بزرگی خواهیم بود. در واقع کلید واژه‌ی «اتفاق بزرگ» فصل مشترک خط روانی دو جریان ضدانقلاب و انحراف بود که به هر ترتیب بعدها مشخص شد که اساساً ظرفیتی برای رقم زدن یک اتفاق بزرگ از سوی آن‌ها وجود ندارد و این ادعا تنها یک هوچی‌گری سیاسی‌-‌ رسانه‌ای و پوشالی بود. جریان انحرافی سال ۹۰ را به ایجاد یک شبکه‌ی رسانه‌ای، به خصوص در فضای سایبر اختصاص داد. در همین راستا، تعداد زیادی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها با هدف ایجاد التهاب در فضای سیاسی کشور در آستانه‌ی انتخابات راه اندازی شد. در واقع سران این جریان بنای آن داشتند تا با استفاده از این ظرفیت شبکه‌ای، پروژه‌ی امنیتی کردن فضا را محقق سازند. این شبکه در سال ۹۱ با سازمان‌دهی متفاوتی حرکت خود را آغاز کرد. در واقع بنای سران این جریان بر آن است که امسال بخشی از ظرفیت این شبکه از فضای سایبر به فضای مکتوب منتقل شود. در همین راستا شاهد پوست‌اندازی برخی از رسانه‌های مکتوب منتسب به این جریان هستیم. به عنوان نمونه به طور مشخص روزنامه‌ی اصلی این جریان به همراه خبرگزاری مرجع آن در حال حاضر به پالایش درونی و تصفیه‌ی نیروهای خود مشغول‌اند. در واقع در این پالایش تمامی عناصری که تا کنون هماهنگی صد در صدی از خود نشان نداده‌اند، کنار گذاشته شده و عناصر سرسپرده که بعضاً از تخصص کافی نیز برخوردار نیستند، وارد این ترکیب رسانه‌ای می‌شوند. در این راستا هم‌چنین می‌توان به راه‌اندازی رسانه‌های جدید از جمله روزنامه‌ ‌«خورشید» اشاره نمود. روزنامه‌ای که ۸۰ درصد تحریریه‌ی آن را عناصر رسانه‌ای اصلاح‌طلب تشکیل می‌دهند. گفته می‌شود لیدر جریان انحراف به متولی راه‌اندازی این روزنامه توصیه کرده است که از ظرفیت رسانه‌ای جریان اصلاحات استفاده کند. به تعبیر او در حال حاضر، در عالم رسانه، جریانی حرفه‌ای‌تر از اصلاح‌طلبان وجود ندارد. البته با نگاهی عمیق‌تر و معطوف به آینده می‌توان متصور بود که این سازمان‌دهی به نوعی معطوف به انتخاب ریاست جمهوری سال ۹۲ است که قاعدتاً در نیمه‌ی دوم سال ۹۱ وضعیت آن به طور کامل مشخص خواهد شد. اگر به این فرضیه که جریان انحراف قصد دارد تا با یک ائتلاف نانوشته با جریان فتنه، سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری را رقم بزند قائل باشیم، بدیهی است که آن‌ها برای جلب مخاطب به نوعی زیرساخت مشترک رسانه‌ای نیاز دارند. از سوی دیگر این جریان در کنار فعالیت‌های ژورنالیستی، در پی راه‌اندازی رسانه‌هایی اندیشه‌محور است. گام اول در این فرآیند تهیه‌ی ویژه نامه‌ی «چمدان» بود که به «فکرت» تغییر نام داده و البته پیش از انتشار، توقیف شد. هم‌چنین استفاده از چهره‌هایی مانند: «بهمن شریف‌زاده» که به ظاهر اهل اندیشه هستند، نمایانگر سرمایه‌گذاری جریان انحراف در این حوزه است. در این رویکرد قرار است چند محور به جد، دنبال شوند: مبناسازی علمی برای مجموعه گفتارهای شاذ لیدرهای جریان انحراف در مباحث انسان‌گرایانه، سکولاریستی و در مجموع مباحثی که در جهت نفی نظام فقاهتی بوده یا حداقل با آن فاصله دارند. با توجه به آن که گفتارهای عناصر کلیدی این جریان عموماً پیرامون ناسیونالیسم، شوونیسم، ایرانیت، فرهنگ‌سازی التقاطی جدید و برجسته کردن چهره‌های تاریخ ایران مانند فردوسی یا کوروش، در مقابل چهره‌های تاریخ اسلام است. در مجموع می‌توان ادعا نمود که آن‌ها در پی تحلیل‌سازی‌های جدیدی هستند که در تعارض با خط روحانیت و مرجعیت قرار دارد. در این رویکرد مبناسازی علمی و تاریخ‌سازی جهت نیل به مقاصد مورد نظر امری ضروری به نظر می‌رسد. امری که طبیعتاً از عهده‌ی تیم ژورنالیستی این جریان خارج خواهد بود. در استراتژی جدید، مأموریت این تیم ژورنالیستی، پژواک و انتشار تولیداتی اندیشه محور از جنس نشریه‌ی «فکرت» است. تیم وبلاگ‌نویس نیز در این راستا وظیفه‌ی انتشار برگردان روان شده‌ی این محتوای ثقیل علمی را در عرصه‌ی سایبری به عهده دارد. وجه تمایز جدّی جریان انحراف از اصلاحات این است که از عقبه‌ی اجتماعی و مبناسازی علمی خاصی برخوردار نیست. همین موضوع پاشنه‌ی آشیلی بوده که تا به امروز باعث ریزش بسیار گسترده‌ی رأی نخبگان نسبت به این جریان شده است. در حقیقت درک هسته‌ی مرکزی جریان انحراف از این پاشنه‌ی آشیل باعث شده است که آن‌ها در سال ۹۱ بیش‌تر به سمت مبناسازی علمی و تعمیق جریان فکری خود سوق یابند. این در حالی است که وجه قوت جریان اصلاحات بالعکس استفاده از عناصر فکری و دانشگاهی می‌باشد و این همان نقطه‌ی تمایز میان این دو جریان است. عناصر جریان انحراف عموماً به دنبال کسب قدرت، ثروت و مقام و دچار مفاسد اخلاقی و هدف‌گذاری‌های سطحی و نازل هستند، در حالی که جریان اصلاحات با وجود ابتلا به همین مفاسد از منظومه‌ی فکری مشخص نیز برخوردار است. هسته‌ی مرکزی جریان انحراف با آسیب‌شناسی این مجموعه به این نقطه رسیدند که بایستی در سال جدید مبنا‌سازی دقیق‌تری داشته باشند. از این رو یارگیری از حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها را در دستور کار قرار دادند. البته از همین لحظه می‌توان پیش‌بینی کرد که این رویکرد نیز با شکست مواجه خواهد شد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: