شباهت نتانیاهو و قاتل نروژی
«آندرس برویک» تروریست نروژی بود که سال گذشته ۷۷ نفر را در شهر اسلو به رگبار بست؛ وی هدفش از این کار را مقابله با حزب حاکم نروژ که به زعم وی با مسلمانان با تسامح رفتار میکرد توصیف کرد.
فارس: یک پایگاه خبری ـ تحلیلی آمریکا در گزارشی به شباهتهای نخست وزیر رژیم صهیونیستی و قاتل نروژی پرداخته و مینویسد اصلیترین شباهت بین این دو این است که هر دو به "شیدایی قربانی شدن" مبتلا هستند. پایگاه خبری ـ تحلیلی ارتشیهای بازنشسته آمریکا، «وترنز تودی»، در گزارشی با عنوان « نتانیاهو و آندرس برویک در چه چیزهایی اشتراک دارند؟» به بررسی شباهتهای «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و «آندرس برویک»، تروریست نروژی پرداخت. «آندرس برویک» تروریست نروژی بود که سال گذشته ۷۷ نفر را در شهر اسلو به رگبار بست؛ وی هدفش از این کار را مقابله با حزب حاکم نروژ که به زعم وی با مسلمانان با تسامح رفتار میکرد توصیف کرد. برویک در دادگاه بررسی اتهاماتش که از ساعت ۹ صبح روز دوشنبه (۲۸ فروردین- ۱۶ آوریل) به وقت محلی در شهر «اسلو» پایتخت نروژ آغاز شد، گفته بود که از آنچه انجام داده پشیمان نیست و به کارش افتخار میکند. این گزارش قبل از پرداختن به شباهتهای بین این دو، به تفاوتهای آنها پرداخته و مینویسد تفاوت بنیادی قاتل نروژی و نخست وزیر اسرائیل در این است که اولی (قاتل نروژی) با لحنی افتخار آمیز به جرائمش اعتراف کرده است اما نتانیاهو جرائم رژیم صهیونیستی را به طور کامل انکار میکند. در ادامه این گزارش آمده است بنیادیترین شباهت بین نخست وزیر اسرائیل و قاتل نروژی است که هر دوی آنها " شیدایی* قربانی شدن" دارند: «برویک» احساس میکرد اگر دست روی دست بگذارد آیندهاش قربانی بروز فرهنگ چند ملیتی و سلطه اسلام در نروژ قرار می گیرد و «نتانیاهو» نیز چنانکه یک بار خطاب به گروهی از یهودیهای آمریکا گفت، فکر میکند «الان سال ۱۹۸۳ و ایران، آلمان است!» این گزارش در پایان می نویسد: «اکنون همه میدانند شیدایی "برویک" چه عواقبی برای او در پی داشت؛ بر همین اساس می توانیم حدس بزنیم شیدایی "نتانیاهو"، اسرائیل را به کجا سوق خواهد داد. اما تنها سؤالی که باقی میماند این است که آیا بیماری "نتانیاهو" تنها برای تشکیلات صهیونیسم فاجعهبار خواهد بود، یا کل منطقه و حتی کل جهان را درگیر خواهد کرد. * شیدایی، حالتی بر خلاف افسردگی است که در آن فرد بیش از حد، فعال و سرخوش است. از جمله افکار شایع در این دوران، افکار خودبزرگبینی است که طی آن فرد بیمار برای خودش اهمیتی بیش از حد واقعی قائل است و ممکن است خود را در رأس امور برای هدایت و راهنمایی سایر افراد بداند.