آیا تنها سینما در معرض فساد است؟
دوباره بحثها پیرامون موضوع فساد در سینما در فضای رسانهای کشور اوج گرفته و این بار، نه فرج الله سلحشور که یک بازیگر خانم از فساد سینما سخن میگوید.
فارس: بار دیگر پرونده فساد در سینمای ایران، با اظهارات یک بازیگر زن گشوده شد. آنان بر این باورند که فساد در سینمای ایران موج میزند؛ اظهاراتی که هنوز با واکنش مسئولین فرهنگی و سینمایی کشورمان روبهرو نشده است. چندی است، دوباره بحثها پیرامون موضوع فساد در سینما در فضای رسانهای کشور اوج گرفته و این بار، نه فرج الله سلحشور که یک بازیگر خانم از فساد سینما سخن میگوید. بر اساس این گزارش، پس از آنکه در سال گذشته فرج الله سلحشور با ادبیات نامناسب، بازیگران سینما را در کشورمان فاسد خواند، واکنشهای بازیگران و نهاد صنفی سینما را به دنبال داشت. اما اکنون یک بازیگر پر کار سالهای دور، به مسأله فساد در سینما پرداخته است و حال آن که روزی نیست خبری در این باره منتشر نشود. به هر حال، آنچنان که میگویند، احتمالا سرّ دلبران در حدیث دیگران گفتن، خوشتر آید و اگر سخنان سلحشور، نمیتواند سینما را به فساد متهم کند، شاید پرداختن به آن از نگاه دیگران کاراتر باشد. در خانواده سینما، انسانهای شریف و آبرومندی هستند که خواه یا ناخواه اتهام فساد به آن نیز میچسبد و از آن ناراحت میشوند. اما بیگمان باید گفت که سینما، عاری از فساد نیست، همچنان که هر صنف دیگر نیز پاک از فساد نیست، ولی این معقول نیست و البته کسی نمیگوید، مثلا کارمندان دولت یا اصناف دیگر فاسدند، به بهانه اینکه مصادیقی از فساد ـ حتی محرز شده هم ـ در میان آن گروه بوده باشد. در این روزهای جامعه ایرانی، تریبون به دست آوردن و یک صنف را فاسد خواندن با استناد به چند مورد، کار چندان سختی نیست و تنها کافی است ارادهای شود؛ بنابراین، چنین اتهامی به سرعت و زبان به زبان خواهد چرخید. اما آیا راهکار مبارزه با فساد در هر صنف از جمله سینما، عمومی کردن آن در تریبونهای گوناگون و عمومی است؟ آیا این کار مشکل را حل خواهد کرد؟ آیا شاهد آوردن برای یک ادعا، آن هم یک نفر، درستی ادعای اتهام زنندگان را تقویت خواهد کرد؟ اگر این گونه است، آن گروه عظیمی که چنین ادعایی را رد میکنند، چه میشود؟ آیا این کار سختی است که در یک محیط اداری، فردی را پیدا کنی که همکارش را به فساد متهم کند؟ اکنون میپرسیم: آیا این تنها سینماست که در معرض فساد است؟ آیا سینمای ما فاسد است و آیا این تنها سینماست که فساد در آن ممکن است و احیانا آیا فساد در سینما، تنها همان فساد اخلاقی است که سلحشور و اینک بازیگری مهجور به آن اشاره میکند؟ و اینکه چرا کسی با فاسدان یا آنهایی که فضا را فاسد میخوانند، برخورد نمیشود؟ روشن است که امکان دارد فساد در هر صنفی باشد. چه کسی میتواند بگوید در اصناف دیگر هیچ فسادی نبوده و در آنها زد و بند نیست و همه بر پایه شایسته سالاری به جایگاه کنونی خود رسیدهاند؟ اما احتمالا چون اصناف دیگر سلحشوری ندارد که از بالا تا پایین آن را به فساد محکوم کند، چنین چیزی رخ نمیدهد. سخن این نیست که پس چون فساد در دیگر اصناف دیده میشود، از آنها بگذریم، بلکه نکته اینجاست که در سینما هم مانند همه اصناف، ممکن است روابطی غیر از روند عادلانه و منطقی باشد، ولی پرداختن ویژه و هجمه همه جانبه تنها به سینما، کمی غیر معمول و از سر ناراستی به نظر میرسد و چاره درد نیست! نکته دیگر آن که بر خلاف ذهنیت یک بعدی متهم کنندگان فساد موجود در سینما مانند هر صنف دیگر، تنها بحث مسائل اخلاقی نیست. فساد موجود میتواند سرقتهای ادبی، فساد مالی، تبانیهای پشت پرده، زد و بند و بسیاری مسائل دیگر باشد؛ اما برخی قصد القای این موضوع را دارند که همواره رویدادهای آنچنانی در سینما رخ میدهد. حالا اگر در اخبار بشنویم که مثلا فلان دندانپزشک از بیمارانش سوءاستفاده میکرده، میتوان همه جامعه پزشکی را به فساد متهم کرد و همین طور بقیه اصناف را؟! نکته دیگر این که به هر حال، برخی از خانواده سینمای ایران به کمک رسانههایی که دارند، سینما را به فساد متهم میکنند؛ اما هیچ مقام رسمی در این باره موضع نگرفته است. این روزها جواد شمقدری، مشغول نامه نگاری به گونتر گراس و فرج الله سلحشور است و وزیر تنها در دفاع از سینما پس از ماجرای گشت ارشاد به گفتن اینکه سینمای مبتذل در ایران نداریم، بسنده کرد؛ پس ای بسا، شاید در این گیرودار، دیگرانی یافت شوند که عدهای دیگر را به صفاتی زشت متهم کنند و این بازی (دومینو) زشت غیر اخلاقی همچنان ادامه داشته باشد. امروز همه ما بر یک کشتی سواریم. سینمایی در دنیا داریم که با نشان دادن یک زن مسلمان متشرع مذهبی که هزاران مشکل مالی دارد، اما زیر بار دورغ نمیرود و قسم دروغ نمیخورد، اسکار جهانی میگیرد؛ امروز سینمایی داریم که نابترین لحظات روحانی زندگی بشر را به تصویر میکشد؛ سینمایی که الگوی فیلمسازی در میان کشورهای اسلامی شده است. بنابراین، این پردهدریها، آبرو ریختنها و حرمتشکنیها، به بهانه وجود برخی انسانهای ناموجه، یک صنف و یک هویت اجتماعی را زیر سؤال میبرد و زحمات آنان را نادیده میگیرد. پس دستکم به احترام آبروی افراد هم که شده، اندکی آهستهتر و خردمندانه تر رفتار کنیم. این مهم نیست که برای اثبات گفته خود، به هر وسیله چنگ زنیم و هر کسی را ابزار خود کنیم، بلکه مهم این است که اگر اشتباه کردیم، تواضع کرده و عذرخواهی کنیم و برگردیم.