هجمه های گسترده به سرودن یک شعر!/ گاردین: باید جایزه‌ نوبل ادبیات را به همین اثر گراس بدهند +متن کامل شعر

«چرا هم‌اکنون به سخن درآمده‌ام / کهن‌سال و با آخرین قطره‌های جوهرم: / مگر قدرت اتمی اسراییل خطرناک نیست / بر صلح شکننده‌ی جهان امروز ما؟» او جواب پیشگویانه‌ی خویش را نیز آماده ساخته است: این‌ها را باید گفت چون «فردا خیلی دیر است»...گراس همچنین تاکید کرده که آلمان اکراه دارد تا اسراییل را آزرده‌خاطر سازد – به‌خودش حمله می‌برد برای «سکوت خودم» بر این ماجرا و پیشاپیش اعلام می‌کند که برچسب ضد سامی بودن را به او خواهند زد.

کد خبر : 196095
سرویس فرهنگی «فردا»: شعر بلند گونتر گراس نویسنده شهیر آلمانی علیه اسرائیل واکنش های جهانی را در بر داشت و موافقان بسیاری را با خود همراه کرد. اما در این میان روزنامه گاردین در گزارشی مبسوط به شکلی جامع تمامی موضع گیری های مختلف را بررسی کرده است. در این میان توجه به این امر که چگونه عده ای با جهت دهی به رسانه ها سعی در مجبور کردن گراس به عقب نشینی دارند خالی از لطف نیست.
*******************************
مشهورترین و نام‌آشناترین نویسنده‌ی زنده‌ی آلمان، در شعر خود خشونت اسراییل را علیه ایران محکوم می‌کند و باعث شد تا جهان غرب علیه او خشمگین شود. گونتر گراس در طول سالیان دراز کار و فعالیت خود، بسیاری عنوان‌ها داشته است. نویسنده، نمایشنامه‌نویس، مجسمه‌ساز و بی‌هیچ شکی، مشهورترین نویسنده‌ی زنده‌ی آلمان. او در سال 1999 میلادی صاحب نوبل ادبیات شد و بعد از جنگ نقش گسترده‌تری به‌عنوان وجدان اخلاقی کشورش را در دستان خویش یافت و در سن هشتاد‌وچهار سالگی، دوباره خشمی گسترده را علیه خویش هدف قرار داده است، چون شعری منتشر کرد و در آن به نقد اسراییل نشست. شعر با عنوان «آن‌چه باید گفته شود» روز چهارشنبه توسط the Süddeutsche Zeitung منتشر شد. در این شعر خشونت اسراییل علیه ایران محکوم می‌شود. همچنین به آلمان فشار آورده می‌شود که دیگر نباید یک زیردریایی اتمی به اسرائیل تحویل دهد که دارای «همه‌گونه سلاح‌های ویرانگر باشد». گراس همچنین تاکید کرده که آلمان اکراه دارد تا اسراییل را آزرده‌خاطر سازد - به‌خودش حمله می‌برد برای «سکوت خودم» بر این ماجرا و پیشاپیش اعلام می‌کند که برچسب ضد سامی بودن را به او خواهند زد. این متفکر می‌نویسد: «چرا هم‌اکنون به سخن درآمده‌ام / کهن‌سال و با آخرین قطره‌های جوهرم: / مگر قدرت اتمی اسراییل خطرناک نیست / بر صلح شکننده‌ی جهان امروز ما؟» او جواب پیشگویانه‌ی خویش را نیز آماده ساخته است: این‌ها را باید گفت چون «فردا خیلی دیر است». گراس در شعر خود خواهان «نظراتی بی‌واسطه و همیشگی بر امکانات هسته‌ای اسرائیل توسط جهانیان» را دارد. درنهایت او پیشنهاد می‌کند که به همه کمک خواهد شد اگر رژیمی «با همراهی همه‌ی نژادها» شکل بگیرد، شامل بر خود آلمانی‌ها - یا همان «ما»، آن‌گونه که گراس می‌نویسد. هیچ شکی ایجاد نمی‌کند که شعر جدید گونتر گراس عکس‌العمل‌هایی را به همراه داشته است. نخست‌وزیر رژیم اسراییل، بنیامین نتانیاهو، روز سه‌شنبه حمله‌ها به گراس را رهبری کرد و گفت: «یادداشت شرم‌آور و ظاهراً وجدان‌گرایِ گونتر گراس درباره‌ اسراییل و ایران... حرف‌های کمی درباره‌ اسراییل می‌زند و خیلی‌چیز‌ها درباره‌ی آقای گراس می‌گوید.» نتانیاهو ایران را به‌عنوان رژیمی توصیف می‌کند که «هولوکاست را انکار کرده است و می‌خواهد اسراییل را از روی کره‌ی زمین محو کند.» او اضافه می‌کند: «ایران،‌ و نه اسراییل، بانی نگرانی علیه صلح و امنیت جهانی است.» در ادامه حمله‌ی نتانیاهو شخصی‌تر می‌شود: «آقای گراس برای شش دهه این حقیقت را پنهان کرده بود که عضو اس‌اس بوده است. خب حتماً برای او تنها و یگانه دولت یهودی تهدیدی بسیار بزرگ برای صلح جهانی است و این‌که مخالفت خود را با اسراییل ارائه می‌دهد و خودش را از این جریان مبرا می‌کند، چندان شگفت‌انگیز نیست.» سیاست‌مداران آلمانی، از حزب‌های چپ و راست، به‌صورت سنتی هوادار اسراییل بوده‌اند، البته به دلایل تاریخی که برای همه آشکار است. بسیاری از این سیاست‌مداران گراس را مورد نقد قرار داده‌اند و اثر او را «هولناک»، «منزجر کننده» و «از آن طرف بام افتاده» توصیف کرده‌اند. روزنامه‌ی پرفروش «بیلد»، مجله‌ای که به‌خاطر مقالات خود مشهور است به گراس انتقاد کرده است که «شعری سردرگم» نوشته است. و نویسنده‌ یهودی هنریک بوردِر در روزنامه‌ی دِی وِت به گراس حمله برده است که «نمونه‌ای عادی از یک ضد سامی تحصیل کرده است.» او اضافه کرده است که اگر خوب به گراس دقت شود، او «کاملاً شعور خودش را از کف داده است». تمامی این‌ها باعث شده تا گراس پاسخ دردآلود خود را ارائه دهد. او در مصاحبه‌ای با رادیوی آلمان شمالی در روز سه‌شنبه به لحن انتقادها علیه خود اعتراض کرد و گفت «کسی بر محتوای شعر مکث نکرده است» بلکه بیشتر از هرچیزی به خود او تاخته‌اند هرچند «شهرت من همیشه زیرسوال دیگران بوده است. در این‌جا از کلیشه‌هایی قدیمی استفاده کرده‌اند. و این کلیشه‌ها بسیار ویران‌گر هستند.» هرچند بعضی منتقدین، نقد متقاعد کننده‌تری ارائه داده‌اند: گفته‌اند گراس ضد سامی نیست، بلکه نمی‌داند از چه‌چیزی صحبت می‌کند. منتقدین در ادامه می‌گویند او تحلیل چندان متقاعد کننده‌ای بر بحران خاورمیانه ارائه نمی‌دهد - به‌عنوان مثال به تهدید ایران در رابطه با پاک کردن اسراییل از کره‌ی زمین توجه‌ای نشان نمی‌دهد. درعوض گراس ادعا می‌کند اسرایل می‌خواهد «مردم ایران را از کره‌ی زمین محو کند». گراس در شعر خود از فعل auslöschen استفاده کرده است که بسیار نزدیک به فعل «هولوکاست» است.
تاریخ‌دان اسراییلی تام سیواگ می‌گوید: «این شعر بیشتر برای طرفداران گراس جذاب است تا برای تحلیل‌گران استراتژیک دنیا.» او پیش از این از طرف گاردین به گفت‌وگو با گونتر گراس رفته و این شعر را «به‌نسبت رقت‌انگیز» می‌خواند. وی در ادامه می‌گوید «احمقانه» است که گراس را ضد سامی بخوانند هرچند گراس گفته آخرین قطره‌های جوهر خود را در پروژه‌ای متفاوت و خلاق صرف کرده است. «او نویسنده‌ی فوق‌العاده‌ای است. او هشتاد‌وچهار سال دارد. امیدوارم از آخرین قطره‌های جوهرش برای نوشتن کتاب خوبی استفاده کند.» او اضافه می‌کند که «گراس مشکلات روان‌شناختی خاص خودش را دارد و علاقه‌مند است تا به اشتباه مورد اتهام بقیه قرار بگیرد. او واقعاً دوست دارد مردم او را ضد سامی بخوانند.» جالب‌ترین نظر درباره‌ِ شعر از ناشر این اثر آمد. گراس از سال 1955 به نوشتن شعر مشغول است اما اثر اخیر را کسی شعر نمی‌داند. توماس اشتاین‌فِلد این جمله را می‌گوید و بعد درباره‌ی اعتراض‌ها و نامه‌های خشمگینی می‌گوید که به دفتر روزنامه رسیده است. «در این‌جا تنها مساله‌ی شاعرانه خطوطی است که شکسته‌اند.» درحقیقت لحن سوزناک اثر کمکی به خواننده نمی‌کند، گراس اگر نوشته‌اش را به صورت یک مقاله می‌نوشت، کار ادبی بهتری کرده بود. اشتاین‌فِلد با تعجب می‌گوید باید جایزه‌ی نوبل ادبیات را به همین اثر گراس می‌دادند. این جایزه گراس را از یک چهره‌ی ملی به چهره‌ای جهانی تبدیل ساخت و او را «منتقد سیاست‌های جهان ساخت». او بحث می‌کند گراس تنها برنده ی نوبل است که احساس می‌کند باید درباره‌ی امور جهان نظر بدهد. گابریل گارسیا مارکز هیچ‌وقت سخن‌گوی سیاسی امریکای جنوبی نشد، جی ام کوتسی هم چنین کاری را برای آفریقای جنوبی نکرد، یا دِرِک والکوت برای کشورهای حوزه‌ی دریای کارائیب. او در ادامه می‌گوید باید توجه داشت گراس شعرش را برای مسائل یونان ننوشت که به آلمان نزدیک‌تر است و آلمان بیشتر با مشکلات این کشور دست به گریبان شده است. درحقیقت نظرات منتقدانه‌ی گراس علیه اسراییل پیش از این نیز آزاردهنده بودند. او در مصاحبه‌ای در سال 2001 با اشپیگل آن‌لاین وضعیت مردم فلسطین تحت حکومت اسراییل را «فعالیتی مجرمانه» خوانده و در ادامه گفته بود که «باید این روند را متوقف ساخت و باید این روند را معکوس ساخت.» درحقیقت رابطه‌ی آلمان با اسراییل همیشه مشکل‌زا بوده است، چون هولوکاست را در مدرسه‌های آلمان درس می‌دهند و نوعی عذاب‌وجدان تاریخی را از کودکی وارد مغز آلمانی‌ها می‌سازند. در میان هجوم انتقادها، چند صدا به دفاع از گراس بلند شده‌اند، چون درهرحال او نویسنده‌ی «طبل حلبی» است، مهم‌ترین رمان آلمان در رابطه با جنگ جهانی دوم و ظهور نازیسم. رئیس آکادمی هنر برلین می‌گوید: «باید شرایطی فراهم باشد تا آزادانه حرف زد و در نتیجه حرف‌ها، دشمن اسراییل خوانده نشد.» او در ادامه می‌گوید «بسیاری نگران مسائل خاورمیانه هستند و با گراس همراهی می‌کنند.» ایران نیز از گراس حمایت کرده است. پرس تی‌وی با احساس‌گرایی ادبی به این شعر تبریک گفته است: «در تاریخ بعد از جنگ آلمان هیچ‌گاه یک روشنفکر برجسته چنین حمله‌ای به سیاست‌های اسراییل نکرده بود. شعر با خطوط خود عمیقاً به اسراییل حمله می‌کند.» گزارش پرس تی‌وی در ادامه می‌گوید: «اسراییل تنها دارنده‌ی بمب‌های اتمی در خاورمیانه است و این کشور هیچ‌وقت اجازه نداده است تاسیاست اتمی‌اش مورد بازرسی قرار بگیرند و هیچ‌گاه قرارداد عدم استفاده از سلاح‌های اتمی را امضا نکرده است و وضعیت اتمی این کشور در گنگی کامل فرو رفته است.» متن کامل شعر گونتر گراس آنچه باید گفته شود چرا ساکت باقی مانده‌ام، ساکت برای این مدت طولانی چه‌چیزهایی آشکار است و ما آن‌ها را به بازی جنگ‌ها کشانده‌ایم - جنگ‌هایی که بازماندگان‌اش شده‌ایم جنگ‌هایی که تنها ارجاع‌هایش بوده‌ایم. این حرف حق است و پرخاشگران رسماً منع می‌کنند بگویی این حرف حق است و می‌خواهند مردم ایران را به‌خاطرش محو کنند این حرف حق است و ماموری بر آن گذاشته‌اند و جمعی گذاشته‌اند برایش هلهه کنند، چون آنان به شایستگی رسیده‌اند و حالا انگ بمب اتم به آنان می‌زنند. در این میان چرا من پرهیز می‌کنم کشوری را به نام خودش بخوانم - کشوری که سال‌هاست وجود دارد - هرچند این را چون رازی پنهان کرده‌اند حالا قدرت هسته‌ای کشوری دیگر گسترش می‌یابد، از کنترل‌شان رها می‌گردد... فقط چون از هر نوع جست‌وجویی و از هر نوع کنکاشی پنهان نگه داشته شده است؟ فکر می‌کنم همه در این میان سکوت اختیار کرده‌اند، سکوت‌ها سکوتم را به بردگی خود کشانده است، مانند دروغی غمگین شده‌اند دروغی که ساکنین‌اش مجازات امروز شده‌اند هرچند ما توجه‌ای نخواهیم داشت؛ عبارت «ضد سامی» امروز همه‌گیر شده است. اکنون به سرزمینم می‌نگرم - که هر از گاهی گناهانی یگانه و منحصر به فرد گریبان‌اش را می‌گیرد، که موظف است تا خود را توجیه کند، دوباره می‌گویند فقط اهداف تجاری دارند، هرچند ما با تند زبانی‌مان آن را «جبران و تاوان» می‌خوانیم - آیا باید زیردریایی دیگری[1] را به اسرائیل تحویل دهیم، همراه با امکاناتی ویژه برای پرتاب موشک‌هایی ویژه - جایی‌که وجود یک بمب اتمی اثبات نشده است نباید لولو سر خرمن هوا کرد، آن‌چه باید گفته می‌شد را گفتم. چرا تا الان ساکت باقی مانده بودم؟ چون فکر کردن به ریشه‌هایم بر ذهنم سنگینی می‌کرد و گیجم کرده بود، و از این واقعیت پرهیز می‌کردم، مثل حقیقتی که توسط دولت اسراییل اعلام شده باشد دولتی که می‌خواستم همراه‌اش شده باشم. چرا الان این حرف‌ها را می‌زنم؟ پیر شده‌ام و این آخرین جوهرهایم است: مگر قدرت اتمی اسراییل صلح جهانی را تهدید نمی‌کند؟ باید الان حرف را زد چون فردا خیلی دیر خواهد بود؛ چون - چون مثل آلمانی دیگری و با تمام وزنه‌ی گناهان گشته - ما توانایی این را داریم که سر میز جهان حاضر شده و پیش‌بینی گناهان آینده را بکنیم، و هیچ توجیه‌ای وجود ندارد که بتواند مشارکت ما در جرم را پاک کند. و اعتراف می‌کنم: ساکت باقی نخواهم ماند چون به‌اندازه‌ی کافی از ریاکاری‌های غرب کشیده‌ام؛ آن‌قدر کشیده‌ام که دیگر باید از شرِ این سکوت خلاص شوم، نصیحت می‌کنم درباره‌ی علتی مهود درباره‌ی خطر کناره‌گیری از این جریان، و از جهان می‌خواهم کنترلی آزاد و همیشگی بر قدرت اتمی اسراییل اِعمال کنند و پایگاه‌های اتمی ایران توسط هر دو کشور ساخته شود با نظارتی جهانی. راه‌حل تنها به همین شکل خواهد بود، برای اسراییلی‌ها، برای فلسطینی‌ها، و برای همگان، راه‌‌حل تنها به همین شکل خواهد بود، کشوری که شهروندان‌اش آن را اشغال کرده باشند راه خودش را پیدا خواهد کرد، [1] اشاره به یک زیردریایی هسته‌ای فوق‌پیشرفته که آلمان در سال 2012 با وجود مخالفت مردم خویش، به رژیم اسراییل تحویل داد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: