هولناک ترین جنایات سال 90
سرعت زیاد خودروی قاچاقچیان سوخت پنج معلم دبستان یک روستا را به کام مرگ کشید.
مهر: جنایت مرد شیشه ای در خیابان قلعه مرغی، تائید حکم قصاص کفاش جنایتکار، مرگ تلخ پنج معلم و حمله به خودروی حامل زندانیان از مهمترین اخبار حوادث آذر ماه سال 90 بود. جنایت هولناک مرد شیشه در قلعه مرغی در نخستین روز آذر ماه سال 90 پدر معتاد پس از آتش زدن دو دختر خردسالش خود را به آتش کشید . حدود ساعت ۸ شب یکم آذر سال 90 وقوع یک مورد آتش سوزی در خیابان قعله مرغی به ماموران پلیس اطلاع داده شد. پس از حضور ماموران در صحنه آتش سوزی و اطفای حریق ماموران کلانتری در یکی از اتاقها با سه جسد سوخته رو برو شدند. پس از بررسی های بیشتر مشخص شد یکی از اجساد مرد و دو جسد دیگر دو دوختر بچه بودند. در ادامه با تحقیقات تخصصی هویت احمد، صاحبخانه و دو دخترش به نام های تینا ۹ ساله و مبینا ۸ ساله شناسایی شد. بااعلام نظر کارشناسان آتش نشانی مبنی بر حریق عمدی تحقیقات وارد فاز جدیدی شد. ماموران با بررسی سابقه زندگی احمد متوجه شدند او هشت ماه قبل در جریان درگیری با همسرش او را به شدت مجروح کرده و سپس اقدام به خود زنی کرده است. اما احمد با ابراز پشیمانی و دادن تعهد قول داده بود دیگر همسر و فرزندانش را مورد آزار و اذیت قرار ندهد. ماموران کلانتری با مراجعه به همسایه ها و پرس و جو متوجه شدند هرگاه همسر مرد معتاد سرکار بوده است او با فحاشی کودکان را مورد ضرب و شتم قرار می داده است. یکی از همسایه ها در این باره گفت: صبح بار دیگر احمد کودکانش را به باد کتک و فحاشی گرفته بود. ابتدا اعتنایی به موضوع نکردیم اما پس از مدتی متوجه دود و آتش سوزی شدیم. ماموران در ادامه با برسی اجساد متوجه شدند مرد جنایتکار برای اینکه فرزندانش هنگام آتش سوزی فرار نکنند یکی از کودکان را میان پای خود قرار داده و دست کودک دیگر را محکم نگه داشته است. همچنین دو کودک جزو دانش آموزان ممتاز بودند. با حضور شاهنگیان بازپرس ویژه قتل اجساد به پزشکی قانونی منتقل و پرنده نیز برای بررسی بیشتر با دایره ویژه قتل پلیس آگاهی ارسال شد. کفاش جنایتکار پای چوبه دار در این ماه شمارش معکوس برای اعدام مرد کفاش که در جریان سرقت، منشی یک آموزشگاه را به قتل رسانده بود، آغاز شد. «علیرضا» - مرد کفاش - روز 24 فروردین 84 دختر 24 سالهای به نام «سکینه» را در آموزشگاه رایانه در بلوار امامزاده حسن کرج به قتل رساند و پس از سرقت پول و طلاهای مقتول متواری شد. پیکر دختر جوان نیز از سوی مدیر آموزشگاه کشف شد. کارآگاهان جنایی پلیس کرج در تحقیقات سرانجام مرد کفاش (علیرضا) را طی دو مرحله دستگیر کردند و او راز جنایت را افشا کرد. مرد جنایتکار وقتی در شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی صولتی پای میز محاکمه ایستاد، گفت: مقتول را هر روز در مسیر رفت و آمد به آموزشگاه میدیدم. از آنجا که با مشکلات مالی شدید روبهرو بودم وسوسه سرقت از آموزشگاه به سرم زد. روز حادثه وقتی وارد آنجا شدم سکینه را در اتاقش دیدم. همینکه در را بستم فریاد کشید و من هم با چوب ضربهای به سرش زدم که بیهوش روی زمین افتاد. بعد هم با یک تکه سیم خفهاش کرده و پس از سرقت پول و طلاهای موجود در گاوصندوق فرار کردم. قاضی صولتی و 4 قاضی مستشار پس از محاکمه مرد کفاش با توجه به درخواست اولیای دم، وی را به قصاص نفس - اعدام - محکوم کردند. اما قضات دیوان عالی کشور به خاطر نواقصی در پرونده، حکم را قابل اجرا ندانستند. بدینترتیب «علیرضا» بار دیگر در همان دادگاه محاکمه و پس از رفع نقص برای دومین بار محکوم به مرگ شد. این حکم پس از بررسی نهایی در شعبه یازدهم دیوان عالی کشور تأیید و بدینترتیب شمارش معکوس برای اعدام مرد جنایتکار آغاز شد. مرگ تلخ 5 معلم سرعت زیاد خودروی قاچاقچیان سوخت پنج معلم دبستان یک روستا را به کام مرگ کشید. این حادثه خونین ساعت 5 و 40 دقیقه بامداد شنبه - 19 آذر - در 40 کیلومتری جاده میناب رخ داد. کارشناسان پلیس پس از تحقیق در اینباره دریافتند خودروی نیسان حامل سوخت قاچاق پس از تخلیه بار هنگام بازگشت به دلیل سرعت زیاد و انحراف به چپ با خودروی پراید حامل 5 معلم مرد که عازم روستای گرکان بودند برخورد کرد. متأسفانه در این حادثه ناگوار سه معلم به نامهای سیدمصطفی علم کمالی، مجید پرهون و محمود پوداد در دم کشته شده و دو معلم دیگر به نامهای مصطفی سلیمانی و مرتضی ذاکری پس از انتقال به بیمارستان میناب به خاطر شدت جراحات وارده جان باختند. حمله ناکام به خودروی زندانیان در این ماه حمله سه پسر تبهکار به خودروی حامل زندانیان ناکام ماند اما یک مامور محافظ به شهادت رسید. ساعت 9صبح سهشنبه -22 آذر-خودروی حامل زندانیان از ندامتگاه مرکزی کرج راهی دادگاه انقلاب بود که در پل محمدشهر، مهاجمان یک تصادف صوری با خودروی زندان ایجاد کردند. سپس راننده نقابدار خودروی پیکان با اسلحه کلاشینکف وارد خودروی زندان شد و شروع به تیراندازی کرد. مرد مسلح که با مقاومت علیرضا مرادخانی مأمور بدرقه زندان روبهرو شده بود، ناگهان به سوی او تیراندازی کرد اما پس از ناکامی در اجرای نقشه با رها کردن خودروی پیکان با کمک همدستانش گریخت. در ادامه با توجه به حساسیت ماجرا، چهار گروه از مأموران مبارزه با جرائم جنایی و اطلاعات پلیس آگاهی، تجسس در اینباره را آغاز کردند. آنها پس از یک هفته موفق به شناسایی هویت متهمان شدند. سه مرد مهاجم اهل یکی از استانهای غربی کشور و ساکن سرآسیاب ملارد بودند، اما همزمان با جنایت به محل نامشخصی گریخته بودند.سرانجام مخفیگاه تبهکاران در شهرستان جاجرود شناسایی شد و شامگاه سهشنبه - 29 آذر- آنها به محاصره پلیس درآمدند. با توجه به اینکه متهمان مسلح بودند، امکان درگیری و تیراندازی وجود داشت، به همین خاطر نیمههای شب و در عملیاتی غافلگیرانه مأموران وارد مخفیگاه تبهکاران شدند و 3متهم اصلی پرونده را دستگیر کردند. در جریان تحقیقات، متهم اصلی پرونده به تیراندازی و به شهادت رساندن مامور زندان اعتراف کرد. متهم اصلی در حضور کارآگاهان جنایی و بازپرس ویژه قتل کرج به بازسازی صحنه درگیری و قتل پرداخت و گفت: پدرزنم به اتهام حمل دو کیلوگرم هروئین دستگیر شده بود. میدانستیم مجازاتش اعدام است به همین خاطر تصمیم به فراریدادن او گرفتیم. براساس نقشهای که طراحی کرده بودیم، قرار شد در مسیر خودروی حمل زندانیان تصادف صوری درست کنیم و بعد با تهدید مامور محافظ زندان، پدرزنم را فراری دهیم، اما زمان اجرای نقشه با مقاومت مامور زندان روبهرو شدم. خیلی ترسیده بودم. ابتدا چند تیر هوایی و سپس گلولهای به سوی او شلیک کردم. وقتی مامور زندان را غرق در خون دیدم از ترس فرار کردم.2متهم دیگر پرونده نیز ادعا کردند در این درگیری نقشی نداشتهاند و فقط متهم اصلی را از محل قتل فراری دادهاند.