زندگی خصوصی خانم بازیگر در رسانه ملی
برخلاف ظاهر مبنای تفسیر های رسانه ای مدیران رسانه ملی تفاوت چندانی با مدل های غربی ندارد، با این تفاوت که تنها می کوشند تا سر حد امکان برون داد های جنسی را در این مدل ها کنترل کنند.
مشرق: در شبکه ای خانم هنرپیشه ای به عنوان میهمان دعوت شده است، که دختری او را همراهی می کند، این خانم هنرپیشه که خود همسر یکی از اهالی سینما و تلویزیون است؛ دختر همراهش را معرفی می کند که دختر همسر قبلی شوهرش است. چند سالی است که چند ساعت مانده به حلول سال نو تاک شو های رسانه ملی به یکی از برنامه های ثابت شبکه های مختلف تبدیل شده است. ماجرا آنقدر جدی شده است که هر شبکه برای پیشی گرفتن از رقیب سعی می کند به هر روشی که شده است برنامه اش را پر مخاطب کند، حتی اگر لازمه ی آن تابو شکنی باشد. از بازگشت مجری جنجالی به مقابل دوربین، آن هم تنها برای برنامه سال تحویل بگیرید تا تابو شکنی های گفتاری در مقابل دوربین توسط برخی اصحاب رسانه و هنر ... البته اگر بشود این دومی را تابو شکنی نامید. اینکه می گوییم تابوشکنی، از این جهت است که برخی خط قرمزهای نانوشته ای وجود دارد که به صورت خودکار اجرا می شوند که برخی از آنها بیش از این که به تابو تنه بزنند در چارچوب اخلاقی قرار می گیرند اما به هر حال هر چه که هست مجریان برنامه های تحویل سال مانند برخی مجریان برنامه های پرمخاطب دستشان باز است تا روی آنتن زنده بسیاری از حرفهایی را به زبان بیاورند که برنامه سازان از گنجاندن این نکات در برنامه هایشان منع می شوند. اینکه مجری یکی از این برنامه های تحویل سال پس از مصاحبه با یک خواننده جوان از او بی هیچ مقدمه و موخره در مقابل دوربینی که میلیون ها ایرانی مخاطب او هستند از این خواننده بخواهد تا سلام آقای مجری را به خواهرش برساند، شاید اتفاقی عادی در روابط خصوصی یک مجری باشد اما اتفاق ساده ای در حریم اخلاقی رسانه ملی نیست. در شبکه ای خانم هنرپیشه ای به عنوان میهمان دعوت شده است، که دختری او را همراهی می کند، این خانم هنرپیشه که خود همسر یکی از اهالی سینما و تلویزیون است؛ دختر همراهش را معرفی می کند که دختر همسر قبلی شوهرش است و الخ.. اینکه مسایل خانوادگی هنرپیشه ها و مطالب خصوصی مجریان چه ربطی به مخاطب، آن هم در سال های پایانی سال و لحظات انتظار سال تحویل دارد بیش از هر چیزی به نوع تعبیر و تفسیرهایی دارد که در میان مدیران رسانه ای رایج است. برخلاف ظاهر مبنای تفسیر های رسانه ای مدیران رسانه ملی تفاوت چندانی با مدل های غربی ندارد، با این تفاوت که تنها می کوشند تا سر حد امکان برون داد های جنسی را در این مدل ها کنترل کنند. بر اساس همین مدل ها است که زندگی های شخصی هنرپیشه ها آنقدر مهم می شود که به آیتم اصلی پیش از سال نو تبدیل می شوند و به صورت غیر مستقیم مدل زندگی آنها در برنامه های تلوزیونی تبلیغ و ترویج می شود؛ اتفاقی که هیچ کدام از مدیران رسانه ی ملی توجیهی برای رخ داد آن ندارند. در آن سوی این معادله نیز "شو من ها" و "شو ومن" ها قرار دارند. افرادی که گاه حتی تسلط چندانی بر ادبیات فارسی ندارند و تنها به مدد عناصر حاشیه ای رشد کرده اند. برخی از این مجریان تلویزیونی از مجرای برنامه های معارفی و قرآنی جای پایی در رسانه ملی برای خود درست کرده اند و پس از آن تنها آشنا بودن به معادلات رسانه ملی توانسته است از آنها یک مجری عامه پسند بسازد؛ مجریان که حتی روسای شبکه ها نیز نمی توانند به سادگی با آنها هماوردی کنند. اگر چه در اجرای ورزشی به دلیل نیاز به اطلاعات تخصصی مجریان کم مایه کم تر اجازه ظهور و بروز پیدا می کنند اما در مقابل در حیطه های عمومی همین که یک مجری از دوربین و جایگاه میهمان برنامه نترسد و به راحتی برخی حریم ها رو مورد حمله قرار دهد به یک باره با اقبال روبرو شده و در صورتی که کمی اقبال با او همراه باشد می تواند به یکی از مجریان ثابت رسانه ملی تبدیل شود. البته در برخی موارد لودگی هم به کمک می آید و مجریان هتاکی را در رسانه ملی می پروراند که بعد ها در آن سوی مرزها از توهین به مقدس ترین اعتقادات یک ملت فروگذار نکرده و پا از همه حریم ها بیرون می گذارد؛ اما این گذر از حریم ها در کجا به این مردان رسانه ای آموزانده می شود؟ آیا جز این است که در سال های اخیر تجربه، حفظ حریم و شجاعت جای خود را به برخورد های رکیک، کم مایه گی بی سوادی و لودگی داده است؟ ملغمه مجریان کم مایه و تبلیغ یک سبک زندگی خاص که در بسیاری از موارد نه بومی که وارداتی است؛ تبدیل به برنامه هایی می شود که قرار است حساس ترین لحظات سال یک ایرانی را پرکنند.