جهاني‌شدن و استعمار مجازي

فضاي مجازي با گوناگوني تصاوير و چرخش سريع معاني و مفاهيم مي‌تواند زنان را حتي بيش از فضاي فيزيكي درگير ابهام و ترديد هويتي كند. نقش دختر، همسر، مادر و... در ارتباطات سريع ميان‌فرهنگي ميان جوامع گوناگون گاهي تصميم‌گيري براي چگونه بودن را براي زنان دشوار مي‌سازد.

کد خبر : 193279

جام جم آنلاين: زنان قشر مهمي از جامعه انساني را تشكيل مي‌دهند كه تعريف ايشان از هويت خود سازنده هويت نسل‌هاي آينده است. زن امروز بر حسب نگاهش به جايگاه انساني، كيفيت رابطه‌اش با جهان خارج و همچنين تعريفش از هويت ديني و ارتباطش با خداوند، سبك‌هاي متعدد زندگي و شبكه‌اي متفاوت از ارتباطات را برمي‌گزيند. اما نبايد فراموش كرد انسان در جهان مدرن صرفاً در يك فضاي فيزيكي با ابعاد مشخص زندگي نمي‌كند، بلكه روندهاي جهاني و فضاي مجازي نيز در شكل دادن هويت و سلايق او موثر هستند. فضاي مجازي با گوناگوني تصاوير و چرخش سريع معاني و مفاهيم مي‌تواند زنان را حتي بيش از فضاي فيزيكي درگير ابهام و ترديد هويتي كند. نقش دختر، همسر، مادر و... در ارتباطات سريع ميان‌فرهنگي ميان جوامع گوناگون گاهي تصميم‌گيري براي چگونه بودن را براي زنان دشوار مي‌سازد. فراتر از آن، زنان نبايد از نظر دور دارند كه ارتباطات ميان‌فرهنگي مذكور در فضاي خنثي شكل نمي‌گيرد، بلكه لايه‌هاي قدرت و مطامع صاحبان قدرت در ميزان و تركيب اين روابط بسيار تاثيرگذار هستند. نوشتار حاضر براي روشن شدن بخشي از اين واقعيت، به بررسي بازنمايي هويت ديني زنان مسلمان و با تاكيد بر زن مسلمان ايراني در فضاي مجازي مي‌پردازد. اين مطالعه نشان خواهد داد تصوير زنان مسلمان محجبه در وبگاه يوتيوب به عنوان يكي از اصلي‌ترين وبگاه‌هاي شبكه اجتماعي آمريكايي، چگونه ديگري‌سازي شده است و در نهايت زن مسلمان محجبه ايراني در اين وبگاه، بيش از ديگران مورد تبعيض و سياه‌نمايي قرار گرفته است. بررسي وبگاه‌هاي شبكه اجتماعي آمريكايي مانند يوتيوب نشان مي‌دهد فضاي مجازي محل مناسبي براي انتقال ارزش‌هاي آمريكايي به ديگران است و چنين وبگاه‌هايي علي‌رغم محيط كاربر- محور و ظاهرا مملو از حس آزادي، درواقع با اهداف خاصي برنامه‌نويسي و اداره مي‌شوند. ترويج اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي به عنوان دو سياست عمده آمريكا در سال‌هاي اخير در چنين وبگاه‌هايي مشهود است و اميد مي‌رود اثر حاضر هوشمندي خواننده را در كيفيت كاربري در فضاي مجازي برانگيزد. جهاني‌شدن و استعمار مجازي با رشد ابزارهاي ارتباط جمعي و بخصوص توسعه فناوري ديجيتال و دسترسي آسان به فضاي مجازي، ديگر فرهنگ بومي معناي خود را از دست داده است. هويت بشر مدرن به يك چهل تكه مي‌ماند كه هر بخش آن را از جايي و فرهنگي وام گرفته است. جهاني‌شدن مرزهاي قومي و ملي را كمرنگ كرده و تعاملات ميان‌فرهنگي امري است ناگزير و البته در اين ميان، فرهنگي قدرتمند است كه بتواند بيش از ديگران خود را در اين فضا بازتوليد كند و در چرخه معناشناختي ديگران وارد نمايد. در عصر حاضر بدين ترتيب جنگ، جنگ فرهنگ است و قدرت، قدرت نامحسوس، خزنده و نرم. در چنين عصري براساس نظر سعيدرضا عاملي (1389) در كتاب مطالعات انتقادي استعمار مجازي آمريكا، رابطه قدرت ميان استعمار كهن و كشورهاي پر منابع و مستعمره به شكلي جديد قابل پيگيري است. نظريه او در باب استعمار مجازي نشان مي‌دهد ما اكنون پس از استعمار كهن و نو، وارد عرصه جديدي شده‌ايم كه در آن صاحبان قدرت در فضاي مجازي ارزش‌ها و مختصات هويتي مورد نظر خود را به سوي كاربران ارسال كرده و قلب و ذهن ايشان را چنان درگير مي‌كنند كه به صورت داوطلبانه اهداف ايشان را تأمين نمايند. براساس آمار سال 2010، بيش از 206 ميليون وبگاه در اختيار كاربران اينترنتي است. كاربران از موتورهاي جستجو كمك مي‌گيرند تا ميان اين وبگاه‌هاي متعدد، اطلاعات مورد نياز خود را دريافت كنند. موتورهاي جستجو اما براساس الگاريتم خاص و غيرمحسوس براي كاربران اطلاعات را طبقه‌بندي مي‌كنند و پيام‌هاي مورد نظر خود را به كاربران به صورت غيرمستقيم عرضه مي‌نمايند. با نفوذ عميق وبگاه‌هاي آمريكايي در فضاي مجازي، كاربران در سراسر جهان 68 درصد از اطلاعات مورد نياز خود را از درگاه گوگل، هفت درصد را از ياهو و سه درصد را از ام.اس.ان دريافت مي‌كنند و اين درگاه‌ها امپراتوري‌هاي مجازي محسوب مي‌شوند كه در انتقال ارزش‌هاي آمريكايي به كاربران در سراسر جهان فعال هستند. اين در حالي است كه مطالعات انجام شده نشان مي‌دهد اطلاعات در اين وبگاه‌ها بر اساس معيارهاي خاصي و بر اساس الگوريتم‌هاي مشخصي طبقه‌بندي مي‌شوند و در اختيار كاربران قرار مي‌گيرند. بر اساس يافته‌هاي موجود، براي مثال هنگامي كه كاربر نام ايران را در وبگاه ياهو جستجو مي‌كند، ركورد 882 ميليون نتيجه به وي ارائه مي‌شود، در حالي كه تنها 1000 مورد در اختيار كاربر قرار مي‌گيرد. اين سوال دغدغه جدي را بر مي‌انگيزد كه اين نتايج چگونه چيده شده‌اند و موتورهاي جستجوي آمريكايي در سطح جهان چگونه وبگاه‌هايي را محبوب و پربيننده مي‌كنند و برخي را كم‌بيننده، مهجور و پس از مدتي حذف مي‌نمايند. موتورهاي جستجو و وبگاه‌هاي عمده آمريكايي با فيلتر كردن نرم اطلاعات، ذهن و فرهنگ كاربران اينترنتي را در سراسر جهان شكل مي‌دهند. در ميان ميليون‌ها وبگاه موجود، وبگاه‌هاي شبكه اجتماعي آمريكايي مانند فيس‌بوك، توئيتر و يوتيوب جالب توجه هستند، زيرا كاربر با ورود به آنها احساس مي‌كند در محيطي كاربر ـ محور و دموكراتيك قرار گرفته است و از حقي مساوي با ديگران و همچنين آزادي بيان كامل برخوردار است. اين درحالي است كه مطالعات انجام شده نشان مي‌دهد اطلاعات در اين وبگاه‌ها براساس معيارهاي خاص و الگوريتم‌هاي مشخصي طبقه‌بندي مي‌شوند و در اختيار كاربران قرار مي‌گيرند. سياست انتشار اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي، براي مثال به عنوان سياست‌هاي اعلام شده از سوي دولت آمريكا در اين وبگاه‌ها قابل پيگيري است. يادداشت به عنوان مطالعه موردي چگونگي بازنمايي هويت زنان مسلمان محجبه در يوتيوب به عنوان سومين وبگاه پربيننده آمريكايي در سطح بين‌المللي مي‌پردازد كه استراتژي چيدمان ويدئوها بخوبي گوياي پيشبرد سياست‌هاي مذكور در اين وبگاه است. هويت زنان مسلمان ايراني محجبه در فضاي مجازي هويت زنان مسلمان و چگونگي بازنمايي آنها در فضاي مجازي را در وبگاه يوتيوب پي مي‌گيريم. يوتيوب به عنوان يك وبگاه شبكه اجتماعي كه كاربران در آن ويدئوهاي خود را به اشتراك مي‌گذارند، موثرتر از برخي وبگاه‌هاي ديگر عمل مي‌كند. ويدئو با ارائه تصوير و صوت همزمان از تأثيرگذاري بيشتري نسبت به وبگاه‌هاي نوشتار ـ محور برخوردار است. ويدئوهاي يوتيوب نشان مي‌دهد كاربران با ضريب اعتماد و پذيرش بالايي با آن روبه‌رو مي‌شوند و نفوذ اين وبگاه را در خصوصي‌ترين عرصه‌هاي زندگي حتي در اتاق خواب كاربران مي‌توان پي گرفت. هنگامي كه يوتيوب را با مفهوم زن مسلمان محجبه و زن ايراني مسلمان محجبه مورد جستجو قرار مي‌دهيم، صورت خاصي از تصوير اين دو را دريافت مي‌كنيم. در بازنمايي زنان مسلمان محجبه نكات زير قابل توجه هستند: 1) ويدئوها تلاش مي‌كنند زن مسلمان و محجبه را مانند شيئي جلوه دهند كه بي هيچ اراده‌اي حجاب بر او تحميل شده است. 2)‌ ويدئوهايي كه ميان 10 نتيجه اوليه ارائه مي‌شوند، روايت‌گراني دارند كه بخصوص براي مخاطب غيرمسلمان و غربي چهره‌هايي غيرقابل فهم و عجيب مي‌نمايند. براي مثال، روحانيون وهابي نمايش داده مي‌شوند كه ايده غيرمعقولي را نسبت به حجاب و محدود كردن زنان طرح مي‌كنند و پرواضح است كه اين نگاه به حجاب براي اهل تعقل و بخصوص در مكتب تشيع مردود است. 3) تعدادي از ويدئوها، ديالوگ‌هايي را ميان زنان مسلمان بي‌حجاب و محجبه در معرض نمايش قرار مي‌دهند تا مخاطب را به سويي سوق دهند كه حجاب را غيرضروري و بي‌فايده فرض كند. اين ويدئوها مذهب را امري شخصي تلقي مي‌كنند كه نيازي به ابراز آن در محيط اجتماعي نيست. 4) در نهايت، ويدئوهايي نمايش داده مي‌شوند كه زن مسلمان را از درون مورد هدف قرار مي‌دهند. موضوع اين ويدئوها زنان مسلماني هستند كه در كشورهاي غربي ولو با حسن نيت در جمع مسلمانان سخنراني مي‌كنند و از زنان محجبه مي‌خواهند حجاب را مانع فرض نكنند و در عرصه حرفه‌اي فعال باشند. در واقع، چنين ويدئوهايي به مخاطب پيام مي‌دهند زنان مسلمان از درون نيز متوجه نوعي ضعف و خود ـ انتقادي هستند. بازنمايي مغشوش زنان مسلمان محجبه و متن ويدئوهاي ابتدايي ارائه شده از سوي يوتيوب نشان مي‌دهد آوردن مذهب و هويت ديني اين زنان به عرصه اجتماع، بزرگ‌ترين دليلي است كه ايشان در نظام سكولار ايده‌آل غرب و بخصوص آمريكا يك عامل غيرعادي و ديگري معرفي مي‌شوند. بدين ترتيب، يوتيوب طوري ويدئوها را مي‌چيند كه گويي مسلماني اين زنان محل سوال نيست، بلكه بروز اجتماعي آن بايد سركوب شود. اين استاندارد دوگانه البته ممكن است از سوي مخاطبان درك نشود، اما در واقع، از يك سو يوتيوب خود را حامي احترام به كاربران و آزادي بيان ايشان معرفي مي‌كند و از سوي ديگر، اين فضا به زن مسلمان داده نمي‌شود كه حجاب را به عنوان يك اصل ماهوي عيان كند. بازنمايي منفي يا به عبارتي سياه‌نمايي زنان مسلمان و محجبه در يوتيوب درباره زنان مسلمان ايراني به مراتب شديدتر است. در اين نوع ويدئوها استراتژي‌هاي متفاوتي به كار گرفته شده است كه به بخشي از آن اشاره خواهيم كرد: 1)‌ در مورد زنان مسلمان و محجبه ايراني، ويدئوهاي ابتدايي يوتيوب نوعي انفعال شديد و عدم انتخاب را به تصوير مي‌كشند، به نحوي كه گويي زن ايراني هويت اسلامي خود را به اجبار نظام سياسي اتخاذ كرده و از هرگونه انتخاب برخاسته از شعور و تعقل، بري است. يوتيوب در ويدئوهاي نتيجه صفحه اول، به هيچ وجه از ميليون‌ها زن مسلمان ايراني فرهيخته با احساس افتخار و تقيد به حجاب، نماينده‌‌اي عرضه نمي‌كند. 2) در اينجا فرآيند ديگري‌سازي براساس ديالوگ شكل نمي‌گيرد، بلكه اين منولوگ‌ها هستند كه به تصوير كشيده مي‌شوند، گويي امكان ديالوگ با زن ايراني به كل مردود شمرده شده است. 3)‌ بخش وسيعي از ويدئوها به گروه‌هاي ضد انقلاب مستقر در خارج از كشور بخصوص آمريكا اختصاص دارد. در اين ويدئوها، افراد تحت عناويني مانند دكتر، استاد و... معرفي مي‌شوند تا از سوي مخاطب براي اظهارنظر مشروع پنداشته شوند. اين افراد بي توجه و بدون كوچك‌ترين اشاره به رشد فكري، تحصيلي، اجتماعي و شغلي و مشاركت سياسي و مدني بالاي زنان در ايران تنها و تنها از نام زن استفاده مي‌كنند تا نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران را مورد هجمه قرار دهند. اين افراد اساساً مشخص است كه دغدغه زنان ايراني را چنان كه ادعا مي‌كنند، ندارند، زيرا تحليل‌هاي ايشان متوجه زنان و مسائل ايشان نيست بلكه تنها منافع سياسي خود را دنبال مي‌كنند. 4) نهايتاً ويدئوها مخاطب را به سوي يك پيشنهاد پيش مي‌برند. زن مسلمان ايراني محجبه به صورت غيرمستقيم به مهاجرت توصيه مي‌شود. اين مهاجرت مي‌تواند فيزيكي باشد. مثلاً آمريكا كشوري است كه به عنوان مدينه فاضله معرفي مي‌شود. همچنين، در سطحي ديگر، مهاجرت معنوي توصيه مي‌شود و عمدتاً تغيير دين -به عنوان مثال به مسيحيت- مورد تبليغ قرار مي‌گيرد. پيشنهاد دوم البته نقطه هشداري است كه بايد زنان ايراني بسيار نسبت به آن هوشيار باشند. هويت زن مسلمان محجبه در يوتيوب نسبت به ديگر زنان مسلمان، مورد تبعيض بيشتري قرار گرفته است. زن مسلمان ايراني كه حجاب را بخشي از هويت اصيل خود مي‌داند و حتي در پيشينه تاريخي پيش از اسلام شواهد بسياري بر پوشش مناسب وي موجود است، موجودي منفعل و غيرانتخاب‌گر معرفي مي‌شود. مسائل مبتلابه زنان به طور عام و به طور خاص براي زن ايراني اساساً مورد توجه نيست و استفاده ابزاري از تخريب زن ايراني براي تأمين منافع حزبي و سياسي ضدانقلاب نقطه تمركز ويدئوها محسوب مي‌شود. جمهوري اسلامي ايران به عنوان نيرويي كه در جهان قدرت سياسي و اجتماعي دين را مورد تأكيد قرار داده و حضور هويت مذهبي را در اين عرصه‌ها عملياتي ساخته است، از سوي غرب و بخصوص آمريكا مورد خصومت و توطئه‌هاي مكرر قرار مي‌گيرد. زن ايراني و هر بخشي از هويت وي كه بر اين اسلام ناب محمدي در مقابل اسلام آمريكايي دلالت دارد، مورد هجمه وبگاه‌هاي آمريكايي مانند يوتيوب است. بنابراين، پيشنهاد نوشته حاضر تقويت توجه و مداقه كاربران بخصوص زنان مسلمان ايراني در فضاي مجازي است. نتيجه تقسيم جهان به 2 قسم بر ما و با ما در فرهنگ آمريكايي يك خصوصيت فرهنگي عميق است و درك و هضم جهاني غير از جهاني كه ايشان تعريف مي‌كنند، برايشان بس دشوار است. جهاني ‌شدن و توسعه فناوري اطلاعات و فضاي مجازي هر چند فرصت چندصدايي شدن جهان را فراهم آورده است، اما براساس نظر عاملي (1389) همچنين ما را وارد عرصه استعمار مجازي كرده است. مقاله حاضر با بررسي بازنمايي زنان مسلمان محجبه در وبگاه يوتيوب به عنوان يكي از پركاربرترين امپراتوري‌هاي مجازي آمريكا نشان مي‌دهد چگونه با استراتژي‌هاي متعدد، فرآيند ديگري‌سازي اين زنان از گفتمان مدرن انجام مي‌گيرد. بررسي بازنمايي زن مسلمان محجبه ايراني نيز نشان مي‌دهد تقابل آمريكا با جمهوري اسلامي ايران موجب شده است اين زن مورد تبعيض و ديگري‌سازي بيشتري قرار گيرد. يوتيوب با بازنمايي چهره افراطي و بي‌منطق از حجاب، در عين شخصي كردن مساله هويت ديني براي زنان و عدم نياز به حجاب در عرصه اجتماع در زندگي مدرن و نهايتاً شيءانگاري زنان مسلمان بدون توجه لازم به اراده و اعتقاد ايشان به حجاب، زنان مسلمان محجبه را تخطئه مي‌كند. ويدئوهاي مربوط به زنان مسلمان محجبه ايراني هر چند بر اين انفعال تمركز دوچندان دارند و بي‌توجه به زنان فعال در حوزه اجتماع و سياست در ايران كه داوطلبانه حجاب را انتخاب كرده‌اند و حتي بدون درنظر گرفتن انواع متفاوت حجاب در ايران، بحث زنان را صرفاً جهت تخطئه نظام جمهوري اسلامي و تأمين هدف ايران‌هراسي به كار مي‌گيرند. از طرفي درباره زنان ايراني دعوت به مهاجرت ، اعم از نوع فيزيكي و معنوي نيز به چشم مي‌خورد كه خود نكته‌اي قابل تأمل است و يوتيوب را به ابزار ميسيونري آمريكا بدل كرده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: