علت تغییرموضع احمدی‎نژاد درباره دانشگاه‌آزاد

اولین نشانه تغییر موضع آقای احمدی‎نژاد در بحث دانشگاه آزاد بی‎میلی به پی‎گیری و ر‎‌ها ساختن آن بعد از تصویب، از زمان خانه‎نشینی ۱۱ روزه بود؛ البته مسأله به همین‎جا نیز محدود نماند، بلکه با خودداری از امضای مصوبه شورا در مورد اساسنامه تازه و عدم ابلاغ آن تا حدود نه ماه پس ازتصویب پیش رفت.

کد خبر : 192826

هفته نامه پنجره: دکتر «حسین کچویان» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران است. وی با ارسال یادداشتی به هفته نامه پنجره، به ذکر ناگفته‌هایی در مورد ماجرای اصلاح اساسنامه و تغییر رییس دانشگاه آزاد، خانه نشینی رییس جمهور و تغییر نظر احمدی‌نژاد در مورد مسئله دانشگاه آزاد پرداخته است. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است: قطعا برای کسانی‎که تحولات چند ساله دانشگاه آزاد را از آغاز طرح آن تا هفته جاری دنبال کرده‎اند، عنوان این مقاله ابهام‎انگیز و مشکل‎ساز به‎نظر می‌‎رسد چراکه با رسمیت‎یابی عملی ریاست جدید دانشگاه آزاد، ظاهرا نبایستی تردیدی در پایان این معضله داشت. اما دلایل قانع‎کننده و قابل‎اتکایی وجود دارد که ما را از نتیجه‎گیری سریع در این زمینه بازمی دارد؛ این دلایل به میزانی است که حداقل با ایجاد تردید در مضمون و معنای تغییر مدیریتی واقع شده در دانشگاه آزاد، ما را دعوت به احتیاط در این زمینه و ادامه حساسیت‎‌ها تا زمان مشاهده نتایج عملی این تغییر و تحقق اهداف مورد‎نظر آن می‌‎کند. اما این دلایل چیست و چرا واجد چنین دلالت‎‎های، تردیدآفرینی در مورد توقعات و انتظارات ما از این تغییر و تغییرات بعدی در دانشگاه آزاد است؟ پیش از ورود، بحث تفصیلی از این دلایل و دلالت‎‎های آن، توجه به نکته مهمی لازم است که غفلت از آن موجب بدفهمی و عدم درک اهداف دقیق این نوشتار از طرح این مطالب خواهد شد. خطا در درک بافت و زمینه‎ای که بحث حاضر بایستی در ربط با آن فهمیده شود، می‌‎تواند مخاطب بحث را به غلط ریاست جدید دانشگاه آزاد و اقدامات یا تصمیمات اصلاحی وی قلمداد کند. نه تنها از بین بردن خوش بینی‎‎های حاصله از تغییر ریاست دانشگاه آزاد و امید‎‎های ناشی از آن برای اصلاحات ساختاری در دانشگاه، هدف بحث حاضر نیست بلکه تلاش و کمک برای توفیق برنامه‎‌ها و اقدامات وی در این زمینه نیز فرض و تکلیف تلقی می‌‎شود. بحث حاضر را به‎جای این بافت و زمینه محدود داخلی، بایستی در ارتباط با تحولاتی قرار داد که موضوع آن ریاست‎جمهوری و انحراف از سیاست‎‌ها و مواضع آغازین وی در کل است. از این جهت، موضوع دانشگاه آزاد صرفا بایستی به‎عنوان نمونه و مصداقی خاص تلقی شود که می‌‎توان در پرتو آن، تحول سیاسی کلی و تغییر دیدگاه‎‎های ریاست‎جمهوری را مورد ارزیابی قرار داد و بر اساس آن معنای تحول مدیریتی اخیر دانشگاه آزاد و احتمالات مربوط به آینده را نیز دریافت. بنده که علی‎رغم پیش‎بینی ستیزه‎‌ها و منازعات شکاف آفرین ناشی از پیروزی آقای احمدی‎نژاد در انتخابات ریاست‎جمهوری در مجموعه اصول‎گرا طی‌‌ همان هفته‎‎های آغازین تیرماه سال ۸۴، تا جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از انتقاد علنی از وی اجتناب کرده و حتی ریشه اصلی مشکلات را نوع برخورد‎‌ها و فشار‎‌ها بر وی یا عدم درک برنامه‎‎های بزرگ اصلاحی ایشان و عدم همراهی مجموعه اصول‎گرا با آن می‌‎دانستم؛ برپایه مجموعه دلایل مربوط به دگردیسی در مواضع ایشان در بحث دانشگاه آزاد طی یک‎ساله اخیر، متأسفانه بایستی به تحولی جدی و اساسی در کلیت دیدگاه‎‌ها و رفتار سیاسی آقای احمدی‎نژاد اذعان کنم که تصویری متضاد با آن‎چه از او به‎عنوان فردی اصولی، مقید به ارزش‎‎های عدالت‎خواهانه و ظلم‎ستیزانه و به‎دور از بازی‎‎های معمول قدرت و بده‎بستان‎‎های قدرت‎خواهانه در ذهن داشته‎ایم، به‎دست می‌‎دهد. در هر حال، در رابطه با مدعای این نوشتار می‌‎توان به دلایل متعددی اشاره داشت. اما برای اختصار و پرهیز از طولانی شدن کلام، تنها به بیان سه دلیل و تحلیل آن اکتفا می‌‎شود که به‎لحاظ دلالت، به اندازه کافی روشن و صریح است. آخرین این دلایل، درخواست آقای احمدی‎نژاد از رهبری برای صدور حکم عضویت آقای جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به‎عنوان عضو حقیقی است. دلیل دوم، استنکاف ایشان از امضای حکم ریاست آقای فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد و احاله آن به وزیر علوم است. اما دلیل سوم به تحولات رفتاری ریاست‎جمهوری از زمان خانه‎نشینی ۱۱ روزه در رابطه با اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی برای حل و فصل معضله دانشگاه آزاد برمی‎گردد که دو موضوع قبلی نیز در همین راستا و بخشی از آن است. بگذارید از موضوع سوم آغاز کنیم که برای فهم رفتار آقای احمدی‎نژاد در دو موضوع یا دلیل دیگر نیز نقشی زمینه‎ساز و روشن‎گر دارد. اولین نشانه تغییر موضع آقای احمدی‎نژاد در بحث دانشگاه آزاد - که ظرف چندین سال، با اهتمامی جدی و تعهدی ارزشمند به اهداف اصلاح‎گرانه و وعده‎‎های انتخاباتی، علی‎رغم فشار‎‌ها و دشواری‎‌ها آن را تا تصویب اساسنامه جدید دنبال می‌‎کرد - بی‎میلی به پی‎گیری و ر‎‌ها ساختن آن بعد از تصویب، از زمان خانه‎نشینی ۱۱ روزه بود؛ البته مسأله به همین‎جا نیز محدود نماند، بلکه با خودداری از امضای مصوبه شورا در مورد اساسنامه تازه و عدم ابلاغ آن تا حدود نه ماه پس ازتصویب پیش رفت. این نوع رفتار که خلاف وظایف قانونی و واجد شبهه نقض قانون نیز بود، دلالت‎هایی ضمنی بر تغییر کلی موضع ایشان در این زمینه داشت. آن‎چه این فهم را تقویت می‌‎کرد، اخبار و گزارش‎‎های متعددی بود که خبر از نوعی سازش در این زمینه پس از ملاقات‎‎های نمایندگان ایشان و آقای هاشمی رفسنجانی یا نمایندگان وی می‌‎داد. اما دلالت‎های موجود در این زمینه زمانی به صراحت نزدیک شد که نهایتا بعضی از اعضاء با حساس شدن نسبت به این تغییر مواضع و ناخشنودی از هدر رفتن تلاش‎‎های چند ساله، در صحن شورا، خواهان ابلاغ مصوبه و پی‎گیری اجرای آن شدند. برخورد وی با خواست پیگیری کار و اقدامات بعدی در صحن شورا - که کاملا خنثی و بدون هرگونه موضع‎گیری له و یا علیه آن بود - با نوع مشارکت وی در رأی‎گیری‎‌ها درمورد تغییرات جدید اساسنامه تکمیل می‌‎شد. در هر زمان که با توجه به چالش‎‌ها، از جمله خودداری آقای رفسنجانی از اجرای مصوبه، انجام تغییراتی در اساسنامه به پیشنهاد بعضی از اعضاء به رأی گذاشته می‌‎شد، آرای ایشان مصداق نذر روغن ریخته برای امامزاده بود. ایشان نمی‌‎خواست موضوعات مذکور رأی بیاورد و بالأخص نمی‌‎خواست در تصویب آن‎‌ها مدخلیتی داشته باشد؛ اما چون مایل نبود این موضوع فهمیده شود، با روشن شدن آرای مثبت شورا به اصلاحات پیشنهادی، وی خواهان احتساب رأی مثبت خود می‌‎شد تا مانع از آگاهی دیگران از موضع حقیقی خود شود. در هر حال، ایشان تنها بعد از آگاهی به رأی مثبت اعضا به تغییرات - که در وضعیتی بسیار شکننده و با احتمال رد شدن به‎دست می‌‎آمد - می‌‎گفت که رأی مثبت بنده را نیز اضافه کنید. دلیل این وضعیت شکننده در توازن آراء این بود که تعدادی از اعضای سر‌شناس و متعلق به جبهه مخالف سیاسی آقای احمدی‎نژاد نیز با آگاهی از دیدار‎های پنهان و اعتقاد به وقوع نوعی مصالحه میان وی و آقای هاشمی رفسنجانی، پیگیری بحث دانشگاه آزاد را بی‎حاصل و یا به‎نفع طرح‎‎های سیاسی رقیب تلقی کرده و از شرکت در جلسات و یا دادن رأی خودداری می‌‎کردند. در هر حال، برای درک کامل دلیل اول باید اصرار آقای احمدی‎نژاد بر خودداری از اجرای مصوبات تازه شورا برای تشکیل هیأت‎امنا و انتخاب ریاست جدید بدون موافقت آقای هاشمی رفسنجانی را نیز در تحلیل نهایی لحاظ کنیم. پس از رأی‎گیری هیأت‎امنا در مورد ریاست جدید، ریاست هیأت‎امنا و هیأت مؤسس از امضای حکم وی خودداری کرد. بعد از آن دو جلسه برای ملاقات با وی ترتیب داده شد که در هر دو مورد در موضع‎گیری‎‎های علنی در صحن شورا، آقای احمدی‎نژاد با تأکید بر ضرورت حفظ حرمت آقای هاشمی رفسنجانی از تداوم بحث و گفت‎وگو با ایشان و خودداری از اجرای تصمیمات شورا بدون جلب موافقت وی سخن گفت و تأخیرهای دو ماهه اخیر در روند امور را به‎وجود آورد. لازم نیست ناسازگاری این مواضع با نوع تلقی وی از نقش دوران آقای هاشمی رفسنجانی در نهادینه‎سازی فساد و ایجاد شبکه‎‎های ناسالم قدرت و ثروت را یادآور شویم که معنایی جز چرخشی ماهوی در دیدگاه‎‎های آقای احمدی‎نژاد ندارد. این احتمال که این نوع مواضع را به ارزش اسمی آن و از باب رعایت اخلاق تلقی کنیم، با توجه به رویه‎‎های قبلی وی در برکناری و عزل همکاران منتفی است. اما برای درک کامل این موضع و تازگی غریب آن لازم است به اظهارات صریح و روشن وی در مورد لزوم برخورد و ضرورت حذف کامل آقای هاشمی رفسنجانی از عرصه عمومی و نظام اشاره کنم که وی پس از انتخابات ۸۸ در گفت‎وگویی شفاهی خطاب به شخص بنده بیان کرد. در آن زمان حدودا چند ماه پس از انتخابات، وی با اظهار ناخشنودی از نوع مواجهه با آقای هاشمی رفسنجانی و عدم همراهی نظام با خواست ایشان (احمدی‎نژاد) در مورد تعیین تکلیف نهایی این مشکل، با اشاره به این‎که آقای هاشمی رفسنجانی فاقد هرگونه حمایت و نفوذ اجتماعی و بلکه مورد نفرت و خشم عمومی است، از ترس‎‎های ناموجه در این زمینه به‎عنوان دلایل این عدم همراهی سخن گفت که موجب تداوم مشکل و استخوان لای زخم هستند. اما دلیل دومی که کاملا در پیوند با این موضع اخیر آقای احمدی‎نژاد در مورد آقای هاشمی رفسنجانی و لزوم حفظ وی در عرصه سیاسی قرار دارد، خودداری وی از امضای حکم ریاست جدید دانشگاه آزاد و احاله آن به وزیر علوم است. گرچه احاله این کار به وزیر فاقد محمل قانونی نبوده و حداقل امکان توجیه قانونی آن وجود دارد، تخالف آن با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه نیز صریح و بی‎ابهام است. اما نکته مهم این است که چرا آقای احمدی‎نژاد که مصوبه جلسه قبلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ایشان را به‎عنوان ریاست شورا مسؤل و مأمور امضای حکم قلمدا کرده بود، از انجام این‎کار استنکاف ورزید و آن را به شخص دیگری احاله کرد. اهمیت این تحول در صورتی به‎درستی درک می‌‎شود که اقدامات و تلاش‎‎های انجام شده برای امضای حکم توسط شخص وی را در نظر بگیریم. نکته اساسی در این زمینه که مبین اهمیت تعیین‎کننده عدم امضای حکم توسط آقای احمدی‎نژاد در چهارچوب برنامه‎‌ها و طرح‎‎های سیاسی فعلی وی است، صرفا در این نیست که وی علی‎رغم تلاش‎‌ها و تماس‎‎های زیاد برای انجام این‎کار، از آن استنکاف ورزید، بلکه پاسخ وی به این فشار‎‌ها یا دلیل وی برای اجتناب از آن، معنادار و شایسته توجه جدی است. برخلاف تمامی گمانه زنی‎‌ها و تحلیل‎‎های چندماه گذشته در مورد راهبرد آقای احمدی‎نژاد و مجموعه همراه وی در انتخابات مجلس نهم، دلیل وی این بوده که نمی‌‎خواهد بار دیگر تقابل میان خود و آقای هاشمی رفسنجانی را احیا کند و یا یادآور آن در اذهان باشد. این‎که امضای حکم ریاست جدید دانشگاه آزاد در بستر تحولات چند ساله مربوط به آن - که در قالب تقابل آقایان احمدی‎نژادو هاشمی جریان داشته است - به چه شکل و تا چه حدی می‌‎تواند نقشی قابل‎توجه در احیای این تقابل و یا یادآوری آن داشته باشد، اساسا موضوع مهمی نیست. مهم حساسیت آقای احمدی‎نژاد به خودداری از انجام هر اقدامی ولو جزیی و بی‎اهمیت است که موجب تداوم و استمرار آن سابقه و گذشته سیاسی باشد؛ گرچه آقای احمدی‎نژاد خود می‌‎داند منطقا هر اقدامی - با توجه به پیوند مسأله دانشگاه آزاد با تمامی حاشیه‎‌ها و فروعش با آن تقابل و سابقه - به‎طور اجتناب‎ناپذیری آن تقابل را تداعی و احیا می‌‎کند. می‌‎توان گفت برای احمدی‎نژاد، مسأله اصلی این است که از انجام هر عملی مغایر و ناسازگار با برنامه و طرح سیاسی جدیدی که برای فصل تازه حیات سیاسی خود تدوین کرده است، اجتناب ورزد. از این جهت، اندازه و وزن اقدام یا استنباط عمومی اهمیت ندارد، بلکه مهم این است که طرف‎‎های موردنظر، آن را چنان‎که باید درک کنند همان‎گونه که بیان علنی موضع در صحن شورا در مورد لزوم حفظ حرمت آقای هاشمی رفسنجانی و تلاش برای آگاهی وی از تمایل آقای احمدی‎نژاد به تداوم حضور و نقش‎آفرینی یا مشارکت و همراهی آن خصم سابق در عرصه سیاسی، واجد دلالت یا مضمونی مشابه است. اما دلیل سوم، به آخرین اقدام آقای احمدی‎نژاد در چهارچوب برنامه سیاسی تازه برای دل‎جویی از آقای جاسبی مربوط می‌‎شود. پیش از هر چیزی بایستی متذکر شوم که در این زمینه به‎دلیل عدم آگاهی از مبنای تصمیم مقام معظم رهبری و چگونگی آن، بحث حاضر به هیچ‎وجه نمی‌‎تواند ناظر به این بخش از مسأله باشد زیرا فاقد کفایت لازم برای داوری در این مورد است. اما برای درک معنا و مفهوم پیشنهاد آقای احمدی‎نژاد در این مورد، در ابتدا توجه به‎نحوه طرح و انجام این اقدام که خلاف تمامی انتظارات و پیش‎بینی‎‌ها به وقوع پیوست، لازم است. انجام چنین اقدامی - که در زمان طرح اولیه یا بیان گذرای آن نیز تعجب‎انگیز و مسأله‎ساز بود - در دقایق پایانی جلسه قبلی شورای عالی انقلاب فرهنگی و در لحظات برپا خاستن اعضا برای ترک جلسه، توسط آقای احمدی‎نژاد پیشنهاد داده شد. پس از ختم مباحثات در مورد اقدام بعدی شورا در تعیین هیأتی برای دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی، رأی‎گیری در مورد آخرین اصلاح اساسنامه و تعیین ضرب الاجل امضای حکم توسط ریاست هیأت امنای دانشگاه آزاد و امضای آن توسط ریاست شورا در پایان ضرب الاجل در صورت استنکاف، آقای احمدی‎نژاد موضوع درخواست از رهبری برای عضویت آقای جاسبی در شورا را مطرح کرد. بعد از برخاستن همهمه‎ای در میان اعضاء که ناشی از ناباوری بعضی نسبت به این پیشنهاد یا خشنودی بعضی دیگر بود، در لفافه مخالفت‎‎هایی از سوی بعضی از اعضا ابراز شد، خصوصا این‎که آقای احمدی‎نژاد خواهان انجام این‎کار و ارسال نامه به رهبری به‎عنوان درخواست و تمایل کل اعضای شورا بود. بنده به دلایل مختلف، خاصه تناقض ماهوی آن با کلیت اهداف شورا و اقدامات آن در برخورد با مدیریت دانشگاه آزاد، هم با اصل مطلب و هم با طرح آن به‎عنوان خواست شورا مخالفت و خواهان بحث و رأی‎گیری شدم. بعد از دقایقی همهمه و اظهارنظر‎های پراکنده و جسته و گریخته، مسأله با عدم پیگیری از سوی ریاست شورا، منتفی شد و جلسه خاتمه یافت. بنده با درک حساسیت مسأله و احتمال اقدام فردی آقای احمدی‎نژاد و این‎که وی با طرح این پیشنهاد به مقام معظم رهبری به‎عنوان خواست جمعی شورا ایشان را در محذور قرار دهد، مصمم شدم بحث را به حوزه عمومی بکشانم و با درگیرکردن عموم و افکار عمومی، مانع از تحقق آن شوم اما متأسفانه بیماری مانع از پی‎گیری کار شد و آقای احمدی‎نژاد آن‎چه را در سر داشت و طرح کرد، به انجام رساند و در جلسه اخیر شورا با حضور آقای جاسبی در شورا و خیر مقدم ریاست شورا به وی به‎عنوان عضو تازه، روبه‎رو شدیم. از آن‎جایی که آقای احمدی‎نژاد در توضیح مسأله گفت که آن را به‎عنوان پیشنهاد شورا به رهبری منتقل کرده است و قطعا برپایه همین ابهام‎آفرینی، به مقصود خود نایل شده است بنده بار دیگر مخالفت خود با این اقدام و با طرح بحث‎‎های جلسه قبل و نیز نادرستی طرح آن به‎عنوان پیشنهاد اعضای شورا را متذکر شدم. همگان می‌‎دانند که در مواجهه با چنین پیشنهادهایی که ظاهر انسانی و خیرخواهانه دارد، خاصه در جلسه‎ای در سطح شورا با ویژگی‎‎های آن و متشکل از افراد فرهیخته فرهنگی و اخلاقی و بالاخص در حضور شخص موردنظر، مخالفت با چه دشواری‎‎های عظیم و صعب روحی - روانی همراه است. با این‎حال، علی‎رغم فشار‎‎های سخت درونی و نیروی عظیم جمعی در شورا که هنوز نیز به سنگینی و سختی حس می‌‎شود، بر حسب وظیفه، علی‎رغم آگاهی از هزینه‎‎های کمرشکن آن‎که از آغاز بحث در مورد دانشگاه آزاد از جمله در همین جلسه بر دوش بنده با قدرت تمام فشار وارد می‌‎کرده است، مخالفت خود را اعلام داشتم زیرا سازگار کردن آن با آن‎چه شورا در مورد دانشگاه آزاد انجام داده، ناممکن است. منطقا و عقلا فرض این‎که آقای احمدی‎نژاد این ناسازگاری را درک نمی‌‎کند، فرضی غلط و نادرست است. مسأله دانشگاه آزاد، درباره نوع مدیریتی است که با تبدیل علم به مدرک و تبدیل مدرک به کالایی قابل‎فروش و قابل‎معاوضه با پول یا ثروت و قدرت و نفوذ، نه‎تن‌ها ضربه‎ای مهلک به نظام دانشگاهی و علم کشور وارد آورده، بلکه با فروش مدرک به عموم در برابر پول و معاوضه آن با قدرت یا در کل مدرک فروشی در اشکال مختلف آن، ساختاری فاسد را در عرصه عمومی ایجاد کرده است. حال بایستی دید که بر اساس چه منطق و بر پایه کدام ضرورت، شخصی که حاصل مدیریت وی ایجاد این وضعیت مخرب در نظام دانشگاهی و عمومی کشور بوده است، می‌‎تواند از نظر آقای احمدی‎نژاد به عضویت شورایی درآید که مهم‎‌ترین هدف و وظیفه آن، اصلاح فرهنگی در عرصه آکادمیک و عمومی جامعه است؟ اگر تفکیک آقای جاسبی از آن دیدگاه‎‌ها و شیوه‎‎های مدیریتی که به این وضعیت منتهی شده، ممکن بود، می‌‎توانستیم پیشنهاد و اقدام آقای احمدی‎نژاد را حاصل نیات خیرخواهانه و مقاصد دینی بدانیم. اما چون این‎کار ممکن نیست، با این پیشنهاد و انجام آن، آقای احمدی‎نژاد کل تلاش شورا برای تغییر اساسنامه و مدیریت دانشگاه آزاد را بدل به تناقضی غیرقابل‎حل ساخته که حل آن تنها در صورتی ممکن است که کل تلاش‎‎های انجام شده در این زمینه را صرفا منازعه‎ای بر سر قدرت بدانیم که از آغاز، به‎صورت آشکار و پنهان مسئولین دانشگاه آزاد از جمله آقای جاسبی بر آن اصرار داشته‎اند. اما حاصل این اقدام ناصحیح تنها زیر سؤال بردن تلاش‎‎های شورا برای اصلاح دانشگاه آزاد و ملوث کردن آن به شایبه‎‎های آلوده و زشت قدرت خواهانه نیست، بلکه ضربه‎ای است به اعتبار و حیثیت مهم‎‌ترین و بالا‌ترین نهاد فرهنگی که سرمایه اصلی کشور برای تأمین اهداف و مقاصد متعالی‎اش است. به این ترتیب، بر اساس تحولات به‎وجود آمده در مواضع و اقدامات در مورد دانشگاه آزاد و مدیریت کلان آن، باید اذعان کرد که ما با احمدی‎نژاد متفاوتی روبه‎رو هستیم که مهم‎‌ترین مسأله وی، تغییر موازنه و آرایش نیرو‎های سیاسی به‎نفع خود با ایجاد پیوند‎های تازه قدرت و افزایش توان سیاسی - اجتماعی از طریق عضوگیری از شخصیت‎‌ها و جریان‎‎های سیاسی مختلف، بدون تقید به اصول و قواعدی فرا‌تر از نفس قدرت و اقتضائات عمل‎گرایانه است؛ به‎علاوه بر همین مبنا، دلایل تردید طرح شده در آغاز بحث در مورد پایان معضله دانشگاه آزاد یا احتمال انحراف در دست‎یابی به اهداف موردنظر از تغییرات مدیریتی در آن، نیز مشخص می‌‎شود. اما با این‎حال، همان‎طوری که در ابتدا تذکر داده شد، تا آن‎جایی که مسأله به دانشگاه آزاد و مدیریت جدید آن مربوط است، این نوشتار فرا‌تر از نوعی حساسیت‎آفرینی و هشدار در مورد احتمال فراموشی اهداف موردنظر از چالش چندساله برای اصلاح این دانشگاه و مدیریت کلان آن و خطر تقلیل تغییرات به تغییر افراد؛ متضمن هیچ داوری یا پیش‎بینی خاص به‎ویژه منفی در مورد اقدامات و برنامه‎‎های مدیریت جدید نیست. در واقع، برعکس، تأکید می‌‎شود که ضمن دعا برای توفیق مدیریت جدید و درخواست کمک و مساعدت تمامی نیرو‎‌ها و افراد به مدیریت جدید برای تحقق اهداف اصلاحی مورد نظر، خود نیز از هیچ کوششی در این زمینه دریغ نخواهم کرد و امیدوار به مشاهده موفقیت‎‎های وی در ایجاد تحول کیفی در بزرگ‎‌ترین دانشگاه جهان، در ابعاد مختلف مدیریتی و آکادمیک هستم؛ گرچه امیدی به این‎که آقای احمدی‎نژاد به‎طور مشابه، ریاست جدید دانشگاه آزاد را در جهت انجام این مهم مساعدت و یا همراهی و هدایت کند؛ به‎دلیل حساسیت‎‌ها و دغدغه‎‎های تازه وی وجود ندارد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: