آقای کفاشیان! تو بخند

کد خبر : 192142
مشرق نوشت:‌
دوم. طرف از سواحل نیلگون خلیج فارس، ببخشید! اصلا حواسم نبود، خلیج عربی (همین صدایش می زنی دیگر؟)، بلند شده و آمده به پایتخت کشور همسایه. کیف و حساب بانکی پر پولی دارد. یک میلیارد، دو میلیارد و چه بسا بیشتر. به هر حال، روزهای عجیبی است و زندگی پر خرج! احتمالا، اکنون دلش غنج می رود. توانسته پول ها را خرج کند. با کیفی خالی؛ اما دلی امیدوار، راهی می شود به سوی سواحل نیلگون جمیرا. خوش بگذرد! سوم. روزگار بر وفق مراد است. پروفیل ها خوب فروش می رود. بازار آهن نیز سلام می رساند. ملالی نیست جز دوری شما که مدتی است سرتان شلوغ است و یادی از ما نمی کنید. انگار حسابی هم افتاده اید به خرج! ما که راضی نبودیم؛ اما از الطاف شما همین بس که بی مضایقه خوبید. دم شما گرم اخوی! شنیده بودیم شما خسیسید؛ اما همه اش دروغ بود؛ دروغ. چهارم. با همه بله، با ما هم بله؟ حالا تحصیل کرده ای که البته شنیدم مدرک تحصیلی هم ... ای بابا! حواسمان نبود. این همه گرفتند، شما بزرگوار هم یکی دیگر! الغرض، دیگر به خودی هم رحم نمی کنی برادر؟ نشست محرمانه می گذاری، ورق بر می گردانی، دروغ هم که می گویی. گل بود و به سبزه نیز آراسته شد! شنیده بودیم به قسم ها و ... اعتباری نیست؛ اما نه اینقدر. گفتیم، شما را با دست راستت، هم پیاله نگیریم؛ اما کل غلط بود آنچه می پنداشتیم! پنجم. نامه بزن برادر! بنویس نمک در نمکدان شوری ندارد، دل ما طاقت دوری ندارد. چهار سالی است که از شما خبری نیست. دلمان برایتان تنگ شده و هیچ چیز هم مثل دل تنگی نیست. البته، شاید چیزهایی باشد؛ اما الان نیست. اگر می توانید، سری به ما بزنید، مایه تسلی خاطرمان می شود. ما با شما کارها داریم! ششم. حاج علی آقای کفاشیان! بینی و بین الله ... بگذریم؛ اما تو بخند ...
اول. تصویر لخت و عریان فوتبال ایران را دیروز دیدیدم؛ آنجایی که مجمع مستقل (عجب طنزهایی دارد این روزگار!) رای داد و نام علی کفاشیان بیرون آمد. دیروز، تبلور و عینیت خرد جمعی زبدگان فوتبال این مرز و بوم بود. علی کفاشیان، عصاره عقلانیت و تدبیر مردانی است که این رشته را اداره می کنند. عقلانیت؟ خرد؟ مدیران فوتبال؟ راستی، هوا چقدر سرد شده است!
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: