انتخاب مشکوک کفاشیان
دولتی ها با دو کاندیدا وارد انتخابات فدراسیون شدند: قریب و کفاشیان. قریب کاندیدای روی صحنه بود کفاشیان کاندیدای پشت پرده!
عصر ایران: علی کفاشیان در حالی رئیس فدراسیون فوتبال شد که اکثر ناظران و تحلیلگران معتقد بودند ممدحسین قریب کاندیدای مد نظر دولت در انتخابات فدراسیون فوتبال است و کفاشیان، کسی است که دولتی ها در پی برکناری او هستند. در شرایطی که خیلی ها فکر می کردند قریب رئیس فدراسیون فوتبال می شود، اما برخلاف تصور آنها، کفاشیان دوباره به عنوان رئیس فدراسیون برگزیده شد. برخی از اهالی ورزش، این انتخاب را نشانه استقلال مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال دانستند و بر ایستادگی مجمع و کفاشیان در برابر اراده دولتیان درود فرستادند! نویسنده این یادداشت مدعی نیست که جامعه فوتبال ایران در این ماجرا قطعاً بازی خورده است و اکنون بی آنکه بداند، دلخوش است که دست اراده دولتیان از دامان فوتبال ایرانیان کوتاه شده است، اما بد نیست که توجه اهالی فوتبال و خوانندگان عصر ایران ورزشی را به سناریوی پنهان محتملی جلب کنیم که ممکن است در زیرپوست این انتخابات نوشته و اجرا شده شده باشد. علی کفاشیان را همه ایرانیان به عنوان ئریس فدراسیونی ضعیف و سست آهنگ در برابر اراده مقامات مافوق می شناسند. کسی کفاشیان را به جسارت و قدرت ایستادگی نمی شناسد بلکه همه از او به عنوان فردی اطاعت پذیر و حرف گوش کن یاد می کنند که اساساً با این انگیزه از سوی مقامات بالاتر به فوتبال ایران تزریق شده است که به آسانی به امر و نهی های آنان تن دهد. همه می دانند که علی دایی در دوران کفاشیان با اراده اهل سیاست سرمربی تیم ملی شد و با اراده آنان نیز برکنار شد. کفاشیان در جریان نصب و عزل دایی، فقط نقش ابلاغ کننده و امضاکننده حکم انتصاب و برکناری او را ایفا کرد و بس. از سوی دیگر، جامعه فوتبال ایران از کفاشیان ناراضی بود و ماندن او را خوش نداشت؛ چرا که ضعف اراده او را مجرای اصلی دخالت های بی حد و حصر دولتی ها در فوتبال کشور می دانست. دولت نیز به خوبی از این حقیقت مسلم آگاه بود که حمایت او از هر کاندیدایی، موجب مخالفت اهالی فوتبال با انتخاب آن کاندیدا به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال می شود. بنابراین، اگر دولتی ها قصد ابقای کفاشیان را کرده باشند، از آنجایی که می دانستند جار زدن چنین قصدی به نقض غرض می انجامد و موجب سرنگونی کفاشیان از صندلی ریاست می شود، هیچ بعید نیست که فرد دیگری را به صورت غیرمستقیم به عنوان کاندیدای خود در انتخابات فدراسیون فوتبال معرفی کرده باشند تا همه نگا های منفی و مخالف متوجه آن فرد شود و کفاشیان بتواند با ژست " کاندیدای مستقل از دولت " دوباره ردای ریاست بر تن کند. از این منظر، اراده سیاسی پشت پرده انتخابات فدراسیون فوتبال، از چندی قبل معطوف به معرفی کاذب قریب به عنوان کاندیدای دولت در انتخابات فدراسیون شد در حالی که کاندیدای اصلی دولت کسی جز علی کفاشیان نبود. به عبارت دیگر، دولتی ها با دو کاندیدا وارد انتخابات فدراسیون شدند: قریب و کفاشیان. قریب کاندیدای روی صحنه بود کفاشیان کاندیدای پشت پرده! پیروزی هر یک از این دو کاندیدا، در حقیقت پیروزی دولت در انتخابات فدراسیون فوتبال بود. اما اگر کفاشیان رئیس باقی می ماند، به دلیل ویژگی های شخصیتی اش، دولت می توانست حباب وار براندازد از نشاط کلاه! چرا که کفاشیان اهل " نه گفتن " به اراده مقامات سیاسی فرادست خود نیست. آنچه گفته شد، البته صرفاً یک فرضه یا گمانه زنی است اما نکته جالب این است که برخی از کارمندان فدراسیون فوتبال نیز موید این فرضیه اند. این کارمندان، که از نزدیک دستی بر آتش تحولات درونی فدراسیون فوتبال دارند، ظهر روز دوشنبه، در گفتگو با خبرنگار عصر ایران ورزشی، با قاطعیت معدی بودند که علی کفاشیان کاندیدای اصلی دولت بود و به صحنه آمدن محمدحسین قریب به عنوان کاندیدای دولت در این انتخابات، در واقع ابزار و راهکاری بود برای باقی کفاشیان در مسند ریاست فدراسیون فوتبال. جالب اینکه، ادعای " استقلال کفاشیان و رقابت او با کاندیدای دولت " برای این گروه از کارمندان فدراسیون فوتبال، ادعایی گزاف و خنده دار بود! شاید اگر کمی دقیق تر بنگریم، این فرضیه چندان هم بیراه نباشد. آخر کفاشیانی که در طول مدت ریاستش بر فدراسیون فوتبال، هیچ گاه در برابر اراده مقاما بالاتر ایستادگی نکرده بود، چگونه یک شبه به " قهرمان ایستادگی در برابر دولت " بدل شد؟ مطابق این فرضیه، رسانه ای شدن گسترده خبر غیرقانونی بودن انتخاب کفاشیان به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال، به دلیل منع حضور بازنشسته ها در راس فدراسیون ها، پرده دیگری از بازی اهالی سیاست با اهالی فوتبال بود. پرده بعدی این بازی، موضع گیری شجاعانه و مستقل کفاشیان در برابر اراده اهل سیاست بود: کفاشیان اعلام کرد که از انتخابات فدراسیون فوتبال کنار نمی کشد. پرده سوم، مطرح شدن بحث تکرای و هراس آور " تعلیق فوتبال ایران از سوی فیفا " بود؛ بحثی که موقعیت کفاشیان را در راه رسیدن به ریاست فدراسیون فوتبال، بیش از پیش تقویت کرد. بدین ترتیب علی کفاشیان که در تاریخ فدراسیون فوتبال ایران، به درست یا غلط، یکی از مظاهر بارز ضعف اراده به شمار می رفت، ناگهان مظهر ایستادگی و مقاومت در برابر اراده مقامات بالاتر شد و از اطاعت امر آنان سرپیچید و به سان یک " پهلوان "، اهل سیاست را ناکام گذاشت و خود دوباره ردای ریاست بر تن کرد.