بهشت اروپا کجاست؟
دولت در همین راستا سوبسید و کمک اندکی را به شرکت ها برای حفظ این ویژگی اختصاص داده است
آلمان، تنها کشوری است که از بحران اقتصادی جهانی در امان مانده و نرخ پائین بیکاری، نگاه حسرت آمیز اروپائیان را به این کشور خیره کرده است. این مسئله به خصوص در میان فرانسویها، به حساسیتی قابل توجه تبدیل شده؛ به طوری که با پایان یافتن دورۀ ریاست جمهوری، عملکرد آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان با سارکوزی مقایسه می شود. تولید ناخالص داخلی آلمان سالانه ۳% رشد داشته و این در حالی است که این رقم در مورد فرانسه ۱.۷% است. در سال ۲۰۱۰ آلمان ۳.۷% رشد اقتصادی داشته و پیش بینی مقامات برای سال ۲۰۱۲ نیز رشدی معادل ۰.۷% است. دلیل موفقیت آلمان را باید در مولفه های متعددی جستجو کرد. از پایان سال ۱۹۹۰، آلمان سیاست کاهش هزینه های عمومی را در پیش گرفت به طوری که طبق گزارش منتشر شده از سوی موسسۀ توماس مور، طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ این رقم از ۴۸.۴% به ۴۳.۷% کاهش یافت. در حالی که این رقم در فرانسه ۵۲.۷% است. ایزابل بورژوا، پژوهشگر موسسۀ مطالعات آلمان معاصر می گوید: برلین همواره تلاش کرده است تا تعادلی را میان لزوم دخالت دولت در اقتصاد و همچنین عملکرد خودکار اقتصاد ایجاد کند. دولت در همین راستا سوبسید و کمک اندکی را به شرکت ها برای حفظ این ویژگی اختصاص داده است. یک کارشناس دیگر در این باره می گوید: آلمان اصلاحات قابل توجهی را در بخش خدمات عمومی ایجاد کرده است: کاهش مدت بیمۀ بیکاری به یکسال(در حالی که این رقم در گذشته دو تا سه سال بود)، اصلاح قانون سن بازنشستگی و... صادرات بالای آلمان از دیگر امتیازات این کشور است. در میان کشورهای اروپایی آلمان به دلیل صنعتی بودن، حجم بالایی از صادرات را به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۱۰ آلمان به دلیل حجم بالای صادرات و تولید ۱۵۴ میلیارد یورو مازاد تجاری داشته است. آلمان، سیاست هوشمندانۀ دیگری را نیز برای توسعۀ بخش تولید صنعتی خود به کار گرفت. صنایع آلمان که از مدتها قبل در چهارچوب بسیاری از قوانین اروپایی، افزایش دستمزدها را متوقف کرده است، در استراتژی تولید خود کشورهای اروپای شرقی را وارد کرده و سیاست "اقتصاد بازار" را در پیش گرفته است. بدین معنا که با کاهش محدودیت ها و همچنین آزاد گذاشتن بخش تولید قطعات (مثلاً در بخش اتومبیل)، آلمان هم توانست وحدت بیشتری میان خود و کشورهای همیسایه ایجاد کند و هم با در اختیار داشتن مونتاژ نهایی و بازار فروش از نیروی کار ارزان و حتی نوآوری برای تولید سود ببرد. سیستم آموزشی مدرن از دیگر مزیت های آلمانهاست. واژۀ بیکاری جوانان در فرهنگ و گرامر آلمانها جایی ندارد. نسبت جمعیت جوان زیر ۲۵ سال که در جستجوی کار است، در مقایسه با سطح ملی بسیار اندک است. چرا که به گفتۀ کارشناسان توازن و هماهنگی قابل توجهی بین تحصیلات جوانان و نیاز بازار کار وجود دارد و سیستم آموزشی با در نظرگرفتن تمام اولویت ها و نیازهای جامعه در حوزه های مختلف اقدام به برنامه ریزی و جذب می کند. دیالوگ اجتماعی پیشرفته از دیگر ویژگیهای بارز آلمان است. در این کشور اصلاحات اجتماعی از بالا دیکته نمی شود بلکه محصول تلاشی جمعی از سوی شرکتها، شرکای اجتماعی و فدرالی است. نرخ پایین بیکاری که در طول ۲۰ سال اخیر در پایین ترین میزان خود قرار دارد، رقم۷.۱% را نشان می دهد. به گفتۀ دفتر فدرال کار از ۴۱.۶ میلیون جمعیت فعال و شاغل آلمان، یک چهارم آنها دارای مشاغلی هستند که پوشش اجتماعی به آنها تعلق نگرفته است؛ افرادی هم که به سراغ مشاغل کوچک(با حقوق ۴۰۰ یورو در ماه) می روند نیز در نهایت خسارات و یا بیمه بیکاری به آنها تعلق نمی گیرد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که آمار فقر و کارگران فقیر در آلمان همچنان بالاست. مرکل در نوامبر گذشته صراحتاً اعلام کرد:" هنوز هستند افرادی که دو یا سه شغل دارند اما پول اندکی در کیف پولشان است و این برای کشوری همچون آلمان پذیرفتنی نیست." سال گذشته نیز سازمان همکاریهای اقتصادی اروپا در گزارشی به اختلاف دستمزدها و نابرابری در آلمان از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ اشاره کرده بود. کشوری که روز به روز پیرتر می شود آلمان با بیش از ۸۱.۷ میلیون نفر جمعیت، پرجمعیت ترین کشور اتحادیه اروپاست. اما این پتانسیل جمعیتی در حال سقوط است. کاهش زاد و ولد و رشد منفی جمعیت، آلمان را به پیرترین جمعیت اروپا تبدیل کرده است. در حدود ۱۷ میلیون نفر در آلمان بیش از ۶۵ سال سن دارند که به گفتۀ یکی از موسسات آماری در مقیاس ملی، این جمعیت تا سال ۲۰۳۰ نزدیک به ۳۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل خواهند داد.