روايت زاكاني از جلسه با كروبي
رئیس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرایان تأکید کرد: تمام سلایق اصولگرایی نباید فکر کنند که رقیب یکدیگر هستند؛ من هیچگاه این رقابت را باور نکردم و قبول ندارم.
کد خبر :
190814
فارس: رئیس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرایان تأکید کرد: تمام سلایق اصولگرایی نباید فکر کنند که رقیب یکدیگر هستند؛ من هیچگاه این رقابت را باور نکردم و قبول ندارم.
علیرضا زاکانی رئیس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرایان با حضور در خبرگزاری فارس به سؤالاتي درباره موضوعات مختلف پاسخ گفت. متن زیر بخش اول گفتوگوی تفصیلی علیرضا زاکانی است: * فارس: با توجه به حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن و با توجه به اینکه انتخابات مجلس نهم اولین انتخابات پس از فتنه 88 است، شرایط روزهای باقیمانده تا انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟ - زاکانی: انتخابات مجلس ویژگیهای خاص خود را دارد و این مقطع زمانی نیز حساسیت مربوط به خود را داراست لذا تلفیق این دو، شرایط فعلی را رقم میزند. به هر حال ملت مسلمان ایران ثمره عملی 33 سال مقاومت خود را امروز در تغییر جغرافیای منطقه و موفقیت مسلمانان در بیداری اسلامی میبینند. همچنین تشکیل قطب مستضعفین با محوریت مسلمانان در مقابل مستکبرین و نظام سلطه با محوریت آمریکا را مشاهده میکنند. همچنین مردم کشورمان توطئههای دشمنان و رقبای جبهه انقلاب را نیز درک میکند لذا ملت با بصیرت ما با عنایت به شرایط و اقتضائات جهانی و منطقهای و به ویژه با توجه به شرایط حساس داخلی کشور حضور در میدان را یک اصل مسلم میداند و نمود آن را میتوانیم در راهپیمایی عظیم 22 بهمن
امسال مشاهده کنیم. بالطبع آنچه که بدخواهان این ملت و انقلاب اسلامی میخواهند، حضور کمرنگ مردم پای صندوقهای رأی است و آنچه که اسباب ناامیدی آنها را فراهم میکند، حضور پرشور مردم در پای صندوقهای رأی است که در 22 بهمن امسال نیز شاهد آن بودیم. بنابراین حضور گرم و دشمنشکن ملت در 12 اسفندماه پای صندوقهای رأی با یک حضور گسترده این اسباب ناامیدی دشمنان را رقم خواهد زد. نخستین ویژگی این انتخابات حساسیت زمانی و شرایطی است که انقلاب اسلامی در آن قرار دارد و همچنین از آنجا که این انتخابات نخستین انتخابات پس از فتنه سال 88 است و ویژگیهایی که از کنار این انتخابات برای ما مهیاست، این حساسیتها را تشدید میکند. نکته دوم نوع فعالیتها و رقابتها در مجلس است لذا خود این رقابتها شورآفرین بوده و زمینه حضور فعال را فراهم میکند لذا از این منظر میزان مشارکت مردم در سطح کشور طبق آخرین نظرسنجیها، حدود 60درصد است و این یک پایه بسیار خوبی است و انشالله در این روزها اگر شور و نشاط به سمت و سویی برود که ثمره آن افزایش این رقابت باشد، برای کشور دستاورد و ثمره عظیم است. در دو انتخاباتهای گذشته مجلس میزان مشارکت مردم 54 و 51
درصد بوده است و در انتخابات 12 اسفند نیز این پیشبینی مقام معظم رهبری که فرمودند "حضور پرنشاط مردم پای صندوقهای رأی گسترده خواهد بود" را عملاً با توجه به نظرسنجیهای مختلف مشاهده کنیم و باید در پیشگاه خدا شکرگزار باشیم. * فارس: در خصوص تشکیل جبهه متحد و همچنین جبهه پایداری به عنوان یک رقابت در درون اصولگرایی، برخی معتقدند این جدا شدن دو جریان اصیل اصولگرایی از یکدیگر پس از انتخابات نیز ادامه داشته باشد، به نظر شما آیا ممکن است این به وحدت نرسیدن پس از انتخابات نیز ادامه داشته باشد؟ - زاکانی: یک سطح بحث، سطح محدود بودن این تفکیک است و آیا این تفکیک مطلوب است یا خیر؟ چراکه نظر برخی دوستان این است این جداشدگی یک نقطه عطف است. بحث دوم نیز این است که با این اتفاقی که رخ داد، آینده چه اتفاقاتی را رقم خواهد زد. جبهه متحد اصولگرایی یک سامانه و بستری است برای اینکه گروهها و افراد مختلف از اصولگرایی و سلایق مختلف از این جریان بتوانند در این سامانه به وحدت برسند و دور یکدیگر جمع شوند و تشکیل یک جبهه انقلاب را بدهند و بتوانند در مسیر تشکیل جبهه انقلاب با وحدت ایجاد شده، به یک انسجام بین نیروهای انقلاب در
موضوعات کلان دست یابند و در مواجهه با رقبا نیز بتواند یک پیام واحد و خروجی واحد را ارائه دهند. جبهه پایداری هم یک سلیقه از سلایق اصولگرایی است؛ اینکه اصولگراها با یکدیگر متفاوتند، مطلوب است یا خیر؛ خود این تفاوت در بین اصولگرایان وجود دارد و بودنش نیز مطلوب است، یعنی اصل تفاوت بین اصولگرایان مطلوب است چراکه همه آنها یکی نیستند. اگر دقت کنید، میبینید مجموعه جبهه پیروان امام و رهبری یک سلیقه از اصولگرایی است و یک پیشینه و عملکردی دارند، مجموعه جبهه پایداری نیز یک سلیقه است و یک پیشینه و عملکردی دارد، مجموعه ایثارگران و رهپویان انقلاب اسلامی نیز یک سلیقه از اصولگرایان هستند و یک پیشینه و عملکرد دارند و مجموعههای پیشرفت و عدالت که آقای طلایینیک هستند نیز یک سلیقه و با یک پیشینه و عقبه است. همه این جریانها در بنیانها مشترک هستند اما در سلایقی که در خصوص نوع نگاه به امورات و نوع تدابیر و عملشان برای عبور از موانع و رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی است، متفاوتند لذا جبهه متحد این مجموعههای اصولگرا را کنار هم قرار داده و جبهه دفاع از انقلاب اسلامی را تشکیل داد و نمود آن حضور وحدتآمیز و مشترک در
انتخابات است البته این موضوع نه نفی سلایق مختلف اصولگرایی را میکند و نه ضرورت وحدت و بودن انسجام در بین اصولگرایان بر کسی پوشیده است. لذا بر همه واضح است که باید این وفاق وجود داشته باشد چراکه این وحدت به قدری مهم است و اهمیت دارد که در سال 78 پس از حادثه تلخ کوی دانشگاه مقام معظم رهبری آن تعبیر بسیار سخت را به کار بردند که "حادثه تلخ کوی دانشگاه مثل یک دشنه یا خنجری به سینه من فرو رفت" و اوج سختیهای آن روزها را در 21 تیرماه بیان کردند. پس از این حادثه با توجه به اقتضائات و شرایط کشور حضرت آقا، همه گروهها را خواستند و از هر گروهی، سه یا چهار نفر دعوت شدند و شخص مقام معظم رهبری با این گروهها جلسه گذاشتند. این گروهها همه متعلق به یک جناح سیاسی نبودند یعنی هم گروههایی که متعلق به جریان اصولگرایی بودند و هم گروههایی که مرتبط با جناحی هستند که اصلاحطلبند، حضور داشتند. مقام معظم رهبری تمام این گروهها را دعوت کردند و بهشان گفتند "بروید بر اساس اسلام، انقلاب اسلامی، سیره و روش حضرت امام(ره) و ولایت فقیه دور هم جمع شوید و جبهه دفاع از انقلاب را تشکیل دهید". پس از این موضوع با پیگیریهای انجام شده و
برگزاری دهها جلسه، فقط سه جلسه با آقای کروبی برگزار شد تا او را قانع کنند که این جبهه دفاع از انقلاب اسلامی چگونه شکل بگیرد. در این جلسات آقای کروبی گفته بود "من همه حرفهای شما را قبول دارم و ضرورت آن را نیز میدانم اما دوستان من اجازه نمیدهند که من با شما همراه شوم". خود آقای کروبی جزو کسانی بود که در آن جلسات مخاطب مقام معظم رهبری قرار گرفته بود. پس از یک سال و اندی 27 گروه اعلام آمادگی کردند که حاضرند جبهه دفاع از انقلاب را کنار یکدیگر تشکیل دهند و به سخنان رهبری لبیک بگویند. آن جلسهای که این 27 گروه خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، من آنجا حضور داشتم. آقای پرورش و عسگراولادی گزارش دادند که چقدر این انسجام بین نیروهای انقلاب برای تشکیل جبهه دفاع از انقلاب اسلامی مورد اقبال قرار گرفت. یعنی آن گروهها با یکدیگر تفاوت نداشتند؟ همه آنها با هم متفاوت بودند چراکه کسانی که مخاطب مقام معظم رهبری قرار گرفته بودند، متعلق به دو جناح سیاسی بودند و نسبتشان با نسبتی که ما در درون اصولگرایی با یکدیگر داریم، تفاوت بسیاری داشت. ما خیلی به هم نزدیک هستیم. گاهی انسان برخی از نکات را که میبیند، تعجب میکند که چرا در
بین ما دوستانی که همه همدیگر را قبول داریم، این اختلافات مشاهده میشود. در جبهه متحد توجه به وحدت و آن ریشهای که ضرورت در کنار هم بودن و دفاع از آرمانهای انقلاب را مدنظر داشته باشد، شد. حالا ممکن است برخی از دوستان بگویند تا کی باید این ضرورت وجود داشته باشد که باید گفت تا وقتی که دشمنی هست. امروز اثرات این دشمنی را در خارج از کشور به وضوح میبینیم و دنبالههای آن را مشاهده میکنیم و تا وقتی که رقبایی هستند که در مقام نظر مبانی اسلام و ارزشهای اعتقادی ما را برنمیتابند و در مقام عمل هم آن جامعه اسلامی که در آن عدالت و پیشرفت نهادینه شده است و معنویت همراه با رفاه و به دور از تبعیض و فقر و فساد مشاهده میشود، این ضرورت وجود دارد. بنابراین این انسجام لازم است، اگر این رقبا و دشمنان نبودند، آن زمان بهترین راه رقابت درونی سلایق اصولگرایان است اما هنوز این دشمنان بیرونی هستند لذا ما نیاز به یک انسجام داریم و این عدم انسجام هماکنون نیز در جامعه حیرت ایجاد کرده است. نخست اینکه سبب شده مسیری که هر مجموعهای طی میکند، یک مسیر کاملی نشود ثانیاً وقتی بازتاب آن را در جامعه میگیری یک حیرت و سردرگمی را در
بخشهایی از جامعه مشاهده میکنیم. بخشهای از جامعه را مشاهده میکنیم که اگر ما با هم بودیم و پیام واحد داشتیم و عناصر مشترک را به مردم عرضه میکردیم، حتما از یک پایه بالاتری از اعتبار برخوردار بودیم و امکانی فراهم میشد که انسجام و حضور گستردهتری از نیروهای باانگیزه در کنار یکدیگر را مشاهده کرد. حالا اگر بخواهیم این را ادامه دهیم، این خطر وجود دارد. نیروهای انقلاب که یک سرمایه استراتژیک و اساسی برای انقلاب اسلامی هستند و اگر هر بار آنها را از یکدیگر جدا و گروه گروه کنیم و این گروهها را در مقابل هم قرار دهیم، بدون اینکه توجه کنیم، رقبای و دشمنان ما چه چیزی را میخواهند و ما خلاف آن عمل کنیم، بیایم به خود بپردازیم و رقابت را تبیین کنیم، این شکاف ادامه پیدا میکند و این سرمایهها آسیب میبینند لذا مشخص است آن چیزی که جبهه متحد دنبال میکرد، قالب شدن یک سلیقه نبود بلکه در کنار آن قرار گرفتن سلایق و تفاهم در انتخاب بهترین نامزد و بهترین روشها برای رقابت بود. به اعتقاد من همین که اکنون برخی از دلسوزان قلم میزنند و به تلفیق و همگرایی و انتخاب از درون لیستها اصرار میکنند، این موید این است که اگر از ابتدا
این جمع مشترک شکل میگرفت و تفاهم صورت میگرفت، دیگر نیاز به چنین توصیههایی نبود لذا یک خلأی وجود دارد که اکنون چنین توصیههایی میشود. به اعتقاد من اکنون باید از بسیاری موارد پرهیز کنیم اما پس از انتخابات میشود نقد کرد و رویهها و عملکردها را دید. همین بیانهایی که در این زمان مطرح میشود را میتوان پس از انتخابات کنار هم گذاشت، آسیبشناسی و پس از آن آسیبزدایی کرد که برای آینده مشکلی پیش نیاید وگرنه همه ما کسانی هستیم که در مبانی و بنیانها کاملا مشترکیم لذا به نظر میآید اکنون این اتفاق رخ داده را باید جبران کرد و اجازه نداد که این موضوع منجر به انفکاک شود. بنابراین تمام سلایق اصولگرایی نباید فکر کنند که رقیب یکدیگر هستیم چراکه من هیچ گاه این رقابت را باور نکردم و قبول ندارم که ما بخواهیم رقیب کسانی باشیم که در ریشهها مشترکیم و امروز هر دوی ما رقیبی را داریم که در ریشهها با ما متفاوت است. اگر رقیبی در صحنه نبود، حتما باید به چنین سمتی میرفتیم، اما از آنجا که این رقبا و همچنین دشمنان انقلاب وجود دارند که رقیب جبهه جریان اصولگرایی هستند نباید چنین وضعی پیش میآمد. همچنین این موضوع صحبتی بالاتر از
متن است که واقعا باید قبل از متن، گروهها و جریانها مورد بررسی قرار میگرفت و آن هم مصالح انقلاب اسلامی است چراکه امروز انقلاب اسلامی در یک موقعیتی قرار دارد که گام چهارم خود را برمیدارد و درک این موضوع بسیار مهم است. سال 42 شروع انقلابمان بود، سال 57 این انقلاب به پیروزی رسید و به نظام اسلامی تبدیل شد و پس از 33 سال، تجربه عناصر مختلف و تشکیل دولتهای مختلف گام سوم ما را رقم زد که البته هنوز نیاز به تکمیل دارد. چراکه وقتی میگویم دولت اسلامی فراتر از دستگاه اجرایی است و دولت اسلامی یعنی کارگزاران، مسئولان و فعالان عرصه نظام و حکومت در بخشهای مختلف از بن دندان ارزشهای اسلامی را داشته باشند و مبتنی بر اقتضائات و منافع ملی و ارزشهای محوری، مسیر و روشی را دنبال کنند و با ابداعاتی که انجام میدهند، کشور را به گام چهارم که تشکیل جامعه اسلامی است، برساند یعنی جامعه کنونی ما جامعه کاملا اسلامی نیست. در جامعه اسلامی فقر، فساد، تبعیض و بی عدالتی نیست، جامعه اسلامی جامعهای است که در آن پیشرفت و توسعهیافتگی به معنای درست وجود دارد. اکنون ما در این مرحله هستیم و در این مرحله برای تشکیل چنین جامعهای که
مقام معظم رهبری نیز در کرمانشاه فرمودند "اکنون در گام چهارم انقلاب هستیم" نیاز داریم که گفتمان حاکمان در جامعه گفتمانی از جنس انقلاب اسلامی باشد که ما از آن تعبیر اصولگرایی میکنیم. استمرار این گفتمان نیز پایه صندوقهای رای رقم میخورد یعنی انتخابات ما یک امر واقعی است نه سوری و ظاهری. پس از انقلاب، 31 انتخابات برگزار کردیم که گویای این مطلب است که انتخابات در کشور ما یک امر واقعی است. پس از جنگ با انتخابات بود که گفتمان سازندگی در این کشور حاکم شد، سال 76 نیز با همین انتخابات بود که دولت اصلاحات حاکم شد، دهه 80 نیز با همین انتخابات بود که اصولگرایی حاکم شد لذا نمیتوان به صحنه ساده نگاه کرد. از همین منظر پیروزی جبهه انقلاب در انتخابات موضوعیت پیدا میکند که لازمه آن نیز وحدت است. نمیشود مسئله را صورتسازی کرد، پاسخ ساده داد و جواب نگرفت و دوباره دچار چالش و اشکال شد. لذا در این جهت اگر از این منظر نیز نگاه کنیم که فراتر از منظر قبلی است، بحث سلایق و در کنار هم بودن است، حتما ضرورت دارد و لازم است نیروهای انقلاب با هم باشند. حالا اگر در این مقطع نشد، باید پس از انتخابات آسیبشناسی کرد و اجازه نداد که
این شکاف ادامه پیدا کند و این نیروهای انقلابی و حزباللهی و بزرگان و علما بخواهند به نوعی مورد استفاده قرار بگیرند و آنها را مقابل یکدیگر قرار دهند. بسیاری نمیدانند که ما چقدر با هم دوست و صمیمی هستیم و ممکن است حتی یکدیگر را نقد کنیم و خودمان نیز پذیرای نقد دیگران باشیم و در نقد دیگران نیز انصاف و تقوا را به خرج دهیم لذا نباید اجازه دهیم که این شکاف پس از انتخابات ادامه پیدا کند. * فارس: در سخنانتان فرموید جبهه متحد یک سامانه است که نیروهای انقلاب را دور یکدیگر جمع کرده است، از طرفی نیز میفرمایید که دوستان جبهه پایداری انقلابی و نزدیکترین افراد به عقیده و باورهای شما هستند. با توجه به اینکه این دو جبهه نتوانستند به وحدت برسند، در روزهای باقی مانده تا انتخابات دوستداران انقلاب اعتقاد دارند که باید در انتخابات تلفیقی رای داد؛ نظر شما در این رابطه چیست و خود شما چگونه رای میدهید؟ - زاکانی: در رابطه با قسمت اول سؤال شما باید بگویم مقام معظم رهبری یک ملاکی به ما دادند و فرمودند آرمانخواهی خود را واقعبین ترکیب کنید. نمیشود مجزای از واقعیتهای جامعه انسان آرمانخواه باشد یعنی اگر انسان در یک خلأی
به دنبال آرمانهای خود بگردد، آرمانخواهی آنقدر که ممکن است، آسیب بزند، نفع نداشته باشد. نکته دوم نیز حضرت آقا فرمودند "عدالتخواهی خود را همراه با عقلانیت کنید" لذا در این مسیر معتقدیم که بار انقلاب را باید از درون واقعیتهای همین جامعه پیش ببریم و نمیتوان دنبال چیزی بود که با واقعیتهای جامعه تناسب ندارد، علاوه بر اینکه رهبری تعبیری را داشتند که نیروهای انقلاب مثل کوهنوردانی هستند که با طناب خود را به یکدیگر میبیندند تا اگر کسی افتاد، دیگران او را نگه دارند. ما باید چنین نگاهی به یکدیگر داشته باشیم یعنی نیروهای انقلاب باید به یکدیگر نگاه حفظ صیانت داشته باشند و اجازه ندهند سقوط کنیم. مگر اینکه کسی طناب خود را باز کند و خود را به پایین بیندازد که این را نمیتوان کاری کرد و ما از این ریزشها داشتهایم و خواهیم هم داشت. کسی که خود را از گردنه خارج کند، امر دیگری است و بحث من روی این افراد نیست. سخن من در خصوص کسانی است که به انقلاب اسلامی تعلق دارند و ممکن است اشتباهی نیز انجام دهند. ما باید به دنبال این باشیم که سر نخوریم و اجازه هم ندهیم دوستانمان سقوط کنند و جبهه انقلاب یک یار را از دست بدهد و در
جمع نیروهای انقلاب توجه کنیم که چه چیزی سبب صیانت از جمعمان در جهت تقویت جبهه انقلاب نه تقویت بخش خودمان میشود. ما هیچگاه نگاه بخشی نداریم چراکه این نگاه غلط است، به عنوان مثال ما در جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی بگوییم ما در این جمعیت چگونه هستیم و دیگران خود را با ما تنظیم کنند که این شدنی نیست. باید ببینیم حق چیست و اصول و ارزشها کدامند و سپس مبتنی بر آن ارزشها و اصول کنار هم جمع شویم و به این ریسمان چنگ بزنیم لذا در این جهت اگر گلهای از برخی دوستان داریم، گله از روشهایشان داریم و میگوییم که چرا به واقعیتهای موجود و حساسیت زمان دقت نمیکنیم. در بخش دوم نیز باید بگویم، خود من نیز چند باری به دوستان اصرار میکردم بیایند با هم صحبت کنیم و کنار هم باشیم که شاید برایشان دلزدگی نیز ایجاد کرده باشد البته گفتم نه اینکه شما بیاید بلکه یک جلسه بگذارید تا ما به خدمتتان بیاییم چراکه وقتی ارزشها و مصلحتهای عمومی جامعه و نظام اسلامی مطرح میشود، این تو و منیها وجود ندارد و هرفردی باید ابتدا خود را اصلاح کند و سپس به اصلاح دیگران بپردازد. در این مسیر این موضوع محقق نشد. به اعتقاد من اکنون نیز ما یک
وظیفه داریم که دستاورد این کارها و تلاشهای صورت گرفته را تبلیغ و به مردم معرفی کنیم. اکنون فصل ورود به انتخاب است و در این فصل وظیفه داریم، آنچه که لیست جبهه متحد است را برای مردم تبیین کنیم و برای جامعه انتقال پیام درست داشته باشیم و این مردم هستند که باید انتخاب کنند ولی آن هم حجت شرعی میخواهد که یکی شناخت خودشان از کاندیداهاست و یکی دیگر نیز همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند "معتمدینی هستند که کاندیداهای اصلح را به مردم معرفی میکنند". لذا ما در جبهه متحد سعی میکنیم لیستمان را به خوبی به مردم معرفی کنیم و ثانیا از باب اعتماد هم پشتیبانیهایی که از سوی علما و بزرگانی مثل آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی صورت گرفته است و رسما نیز اعلام کردند، در نتیجه اگر کسی شناخت کافی در خصوص برخی نامزدها نداشته باشد، برابر آن انگشت اشاره این علما این لیست را انتخاب کند. باطبع آن چیزی که برای افراد اولویت دارد، این است که خودشان بشناسند و تحقیق کنند و بر اساس شناخت دقیق خود عمل کنند که البته ما هر دو راه را دنبال میکنیم. * فارس: شما فرمودید که بین ما و جبهه پایداری من و تویی نیست؟ - زاکانی: عرض من کلیتر از
یک بخش است و نگاه من نگاه جبهه انقلاب است و جبهه پایداری را جزئی از جبهه انقلاب میدانم. من تمام دوستان را اصولگرا و سرباز ولایت میدانم اما اصولگرایی و سرباز ولایت بودن به تعبیر مقام معظم رهبری که فرمودند" کسی مثلا محب حضرت امیر است، وقتی از حضرت امیر نام میبرید، اشک میریزد، یک کس دیگری هم در دل خود به وجد میآید اما در چهرهاش چیزی ظاهر نمیشود". اینها در ظاهر با یکدیگر تفاوت دارند اما جفت این افراد محب میشوند لذا نکته مهم این است اگر این افراد کنار یکدیگر قرار داده بشوند، خروجی آنها آوردهای برای تقویت جبهه انقلاب باشد. اگر هر کجا صحبتی میکنیم، هیچ گاه دعوت به سوی خودمان نبوده چراکه معتقدیم دعوت به خود همان شیطانی است که امام (ره) فرمودند. بسیاری نیز به ما اعتراض میکنند که چرا این قدر احتیاط میکنید ولی ما به خاطر تجربه این 33 سال انقلاب اسلامی و به واسطه فرمایش و ملاک حضرت امام است که فرمودند "هر کجا دو جبهه از نیروهای انقلاب تشکیل شد، رخنهای صورت میگیرد، عنصر سومی میآید که نفی هر دو جبهه را میکند" ما نگرانیم. نه اینکه خود این دو جبهه موضوعیت داشته باشد بلکه پیوستگی اینها به جبهه انقلاب
موضوعیت دارد. ما دغدغه جبهه انقلاب را داریم نه دغدغه اسم این و آن و یا آن گروه این گروه، ما در این 33 سال تجربه کردیم اگر نیروهای انقلاب با هم نباشند که البته سلایق با هم متفاوتند و همه ویژگیها نیز در یک گروه جمع نمیشود لذا این را باید حفظ کنیم و اگر اکنون نیز این اتفاق افتاد، باید این موضوع را دنبال کنیم تا این شکافها تبدیل به کینهورزی نشود. خواهشم نیز از افراد رسانهای این بود که دمیدن در شکاف به نفع هیچ کس نیست و چرا در این شکافها میدمید. ما در سطح بالا با هم دوست هستیم و در سطح کف جامعه یعنی در مساجد و محلهها و بطن مردم که رابطه ما را با هم نمیدانند و اطلاع ندارند که ما به هم نقد میکنیم، اما در کنار هم هستیم. لذا ما باید نقد هم که میکنیم، نقد منصفانه و باتقوا باشد. من معتقدم که باید صبر کرد و این مسیری که اتفاق افتاده مورد بازبینی قرار داد و ترمیم کرد چراکه من شنیدهام نگاه برخی دوستان به ریاستجمهوری است و علنا نیز میگویند، اما ما به هیچ عنوان این نگاه را دنبال نمیکنیم که اتفاق بعدی این مرحله چیست. احساس میکنم این موضوع یک امر زودرس است که مایه شکاف از همین اکنون میشود در حالی که ما
اهداف مشترک داریم که این اهداف هدفهای بخشی و گروهی نیست بلکه اهداف جبهه انقلاب است. جبهه انقلاب این مشترکات را دارد که کنار هم قرار بگیرند و این کار را دنبال کنند و اگر اکنون این اتفاق نیفتاده است و بخشی از دوستان در این سامانه وحدت شرکت نکردند، این پیام ناگواری برای سطوح مختلف جامعه است که اکنون و پیش از انتخابات دچار ابهام هستند و کسی مثل آقای شریعتمداری توصیه به تلفیق میکند. اگر مسیری که از ابتدا آمدیم، کامل بود، دیگر نیاز نبود الان بگوییم تلفیق کنیم لذا در این مسیر باید بعد از انتخابات یک آسیبشناسی جدی انجام دهیم و به نظرم یکی از آسیبها این است که به جای نگاه به چهار روز آینده، به دو سال آینده نگاه داشته باشیم. در این شرایط مهم است اجازه ندهیم این اختلاف و چندگانگی نهادینه شود. اکنون مشاهده میکنیم که پس از دو لیست شدن، انواع و اقسام لیستها نیز ارائه شد و اکنون 16 لیست داریم. مثلا برخی از آقایان در جبهه متحد رای نیاوردند و رفتند جبهه راه انداختند. بعضی از آقایان هستند که مرزها را میشکنند نه اینکه کسی مرز صوری برای خود کشیده باشد و برای خود هویتی قائل باشد و برای دیگران یک هویت دیگر و دائما
هم مثل دو رقیب بخواهند، رقیب سازی الکی انجام دهند. ما وقتی میگویم یک مرز داریم، مرز با کسانی داریم که اندیشه آنها در مبانی نظری تطبیقی با اندیشه حضرت امام (ره) و گفتمان ایشان در تبیین اسلام ناب ندارد. ما یکسری مبانی داریم که باید بر اساس آن مبانی و اشتراکات عمل کنیم. نمیشود که دو مجموعه که در مبانی با یکدیگر مختلف هستند، بیایند در انتخابات یک شرکت سهامی تشکیل دهند و بگویند ما در کنار هم قرار داریم. این شیوه پسندیدهای نیست به دلیل اینکه در آینده دائما دچار چالش خواهند شد البته اگر به مبانی خود پایدار باشند. ما که میگوییم یک مرز مشخص با فتنه و انحراف داریم، به این دلیل است که در مبانی نظری و اعتقادی و توجه به اهداف که منشا گرفته از اعتقاداتمان است، با هم مختلف هستیم لذا ما رقیب یکدیگر هستیم و با دوستان خود هر چقدر هم که اختلاف سلیقه داشته باشیم، شریک هستیم. شریکیم در تقویت جبهه انقلاب نه شریکیم در یک شرکت سهامی که میخواهد برای خود بازار گرمی کند. از همین الان باید برای چهار روز دیگر و بعد از آن که بسیار مهم است تا شکافی بین نیروهای انقلاب پیش نیاید، برنامهریزی کنیم. ما نیازمند بزرگان هستیم. ما به
بزرگانی چون آیتالله مهدوی کنی، مصباح یزدی نیازمندیم. همچنان که دائما بیان کردیم که اگر کسی شهید بهشتی و شهید مطهری را دوست داشت، این اشکال به او نیست چرا که ما نیازمند به شهید بهشتی و مطهری در هر لحظه از زمان هستیم و در حال حاضر ما نیازمند بزرگانی چون آیتالله مهدویکنی و مصباحیزدی هستیم. چرا باید این دو بزرگوار را در برابر یکدیگر قرار دهیم، در حالی که هر دو آنان سرمایههای انقلاب هستند و ما به آنان از باب اتکا و بهرهگیری نیازمندیم. موتور محرک نظام در جهت رسیدن به اهداف چنین نیروهایی هستند. اگر این نیروها دچار نقار، شکاف و چالش شدند، این همان چیزی است که رقبا و دشمنان ما میخواهند و ما نباید به این موضوع تن دهیم. در حال حاضر با تمام وجودم احساس میکنم که این اتفاق در حال رخ دادن است و باید جلوی آن را گرفت. در سال 66 که در منطقه بودیم، ما واقعاً دل نگران پشت جبهه بودیم که دعوا بود البته نمیخواهم آن موضوع را به امروز ربط دهم. بنده تطبیق واقعیتی را میخواهم بیان کنم که آنجا اتفاق افتاد. ما در جبههها دلمان میلرزید که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. ثمره عملی آن این شد و یا حداقل یک پایهای از
شکستهای ظاهری، بازپس گیری نقاط از رژیم منحوس عراق، همان زمانی اتفاق افتاد که این اتفاقات داخل کشورمان رخ داده بود. خداوند در آیه 53 سوره انفال میفرماید "اگر آدم نعمتی داشت و آن را پاس نداشت، خدا این نعمت را پس میگیرد". خدا این نعمت را نمیگیرد الا اینکه کفایت یک جمعی را برای داشتن آن نعمت منتفی شود. یا نعمتی را نمیدهد، مگر آنکه آن جمع مستعد آن نعمت باشد، همانطور که انقلاب اسلامی ما را خدا را داد و ما به بعضی دوستان اصرار میکردیم که به اقتضائات و شرایط توجه کنند ولی گفتند ما الان در شرایطی هستیم که در این شرایط، هیچ رقیبی برای ما وجود ندارد و ما باید با خودمان رقابت کنیم. استنادشان هم به این موضوع بود، ما این پایه استدلالی را قبول نداریم و فکر میکنیم، باید در کنار یکدیگر قرار گیریم و در کنار هم بودن بهتر است. ما برای خدمت بهتر به مردم محتاج یکدیگر هستیم نه برای خودمان، برای خدمت شایستهتر به جبهه انقلاب و این حرف ماست نه برای خودمان و گروهمان. آن گروه، حزب و یا جمعیت اگر نگاه به خودش و منافع خودش داشته باشد، به اعتقاد ما حتما مخرب و منحرف و به بیراهه رفته است. لذا هم قبل از انتخابات، هم زمان
انتخابات و هم بعد از آن، باید یک کار جدی را انجام دهیم اما به نظرم میآید که در درون نیروهای انقلاب هم امروز دیگر رقابت مبتنی بر بهتر خدمت کردن، بهتر برنامه داشتن و بهتر اهداف انقلاب را دنبال کردن، باشد نه اینکه در یک سطح سیاسی گیر کند. مجلس نهم چه بخواهیم و چه نخواهیم به لطف خدا چند روز دیگر با برگزاری انتخابات تشکیل میشود، مجلس نهم که تشکیل شد، این مجلس میتواند سردرگم باشد و میتواند یک مجلس جهتدار باشد. ما در مجلس هفتم از زمان انتخابمان تا زمانی که مجلس آغاز به کار کرد، جلسات ممتدی داشتیم، برای اینکه جهات مجلس هفتم را مشخص کنیم، حتی یک جمعی به مشهد رفتیم و در آنجا حضور داشتیم و طی سه روز جلساتی را برای اینکه تکلیف خودمان را مشخص کنیم، برگزار کردیم. ما آن زمان اقتضا و آمادگی آن را نداشتیم، اما امروز که نباید مثل 8 سال پیش عمل کنیم، لذا ما در جبهه متحد از حدود 2 ماه پیش، دغدغهمان این بود که حداقل جهات و برنامههایمان را مشخص کنیم. در حال حاضر برنامه پنجم وجود دارد و باید به این سؤال پاسخ داده شود که ما چه طور میخواهیم این برنامه را عملیاتی کنیم و اولویتهای ما کدام است. واقعیات جامعه، جنبههای
اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مسائل مختلفی که وجود دارد، باید مورد بررسی قرار گیرد و اگر همه اولویت دارند، نسبت اولویت آنان به چه اندازه است. ما نمیتوانیم از واقعیات جامعه فرار کنیم لذا به نظرم علاوه بر مرزبندیهای سیاسی و رقابتهایی که مبتنی بر تفاوت ریشهای و اعتقادی صورت میگیرد، وقتی میگوییم کسی رقیب ماست، کسی است که آنچه امام گفته، به معنی اسلام ناب محمدی، به آن واقعا عمل کند و در مقام هدفگذاری هم آنچه که انقلاب اسلامی دنبال اوست، دنبال او نیست، این میشود رقیب. اگر غیر از این است، همه خودی هستند. ما با دست خودمان نباید خودمان را قیچی قیچی کنیم، این خودیها با هم متفاوتند، نمره خودیها یک سری 15، یک سری 14 و عدهای 19 است. به همین دلیل حضرت آقا فرمودند که بروید اغماض کنید، اگر نمره همه 18 یا 19 باشد که دیگر نیازی به اغماض ندارد چراکه همه مثل هم هستیم و هیچ موقع هم نیازی به اغماض نیست. اگر همه نمرهشان 19 باشد، اگر یک کسی برای مصلحتی که حضرت آقا فرمودند به نام اتحاد و وحدت و با هم بودن و یک صدا بودن در سال 88، اگر همه با هم نمره 18 داشته باشند، دیگر نیازی نیست کسی به آنان اعتراض کند که شما برای چه
اغماض میکنید؛ اصلا اغماض لازم ندارد. همه مثل هم هستند لذا در این جهت به نظرم هم جنبه وحدت مهم است. همین الان هم این موضوع اهمیت دارد و همه موظفیم آن را مشق کنیم. نکته دوم این است که واقعا منطق با هم بودن را منتقل کنیم تا بین نیروهای انقلاب دعوا نشود و نکته سوم این است که هر کسی باید بتواند مواضع خود را تبیین کند تا مردم بتوانند بهتر انتخاب کنند و موضوع آخر که حائز اهمیت است، این است که فقط به فکر پیروزی در انتخابات نباشد. برای بعد از انتخابات هم برنامهریزی و جهت مشخص داشته باشیم که به نظر میرسد جبهه متحد اصولگرایان در این جهت اقدامات جدی را انجام داده است و امیدوارم در صورت اقبال مردم به جبهه متحد؛ انشاءالله توفیقی در خدمتگزاری داشته باشیم. بعد از انتخابات نیز باید با همه دوستان بنشینیم و یک آسیبشناسی انجام دهیم و بررسی کنیم، مسیری که در جریان انتخابات مجلس نهم دنبال کردیم، چه کاستیهایی داشت و از سوی چه کسی بود و مسیری را دنبال کنیم که خدای ناکرده اجازه ندهد،ژ نقار و شکاف بین اصولگرایان ادامه پیدا کند البته این موضوع تا جایی است که ما رقیبی به آن معنایی که مطرح کردم، نداشته باشیم. در سال 84 پس
از انتخابات ریاست جمهوری رقابتی شکل گرفت اما باز در حوزه سیاسی، احمدینژاد رئیس جمهور بود، حدادعادل رئیس مجلس، توکلی به عنوان یکی از کاندیدای ریاست جمهور، رئیس مرکز پژوهشها بود. لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و قالیباف شهردار تهران بود. به اعتقادم سال 84 فرصتی برای ما ایجاد شد که ما نگاهی به جبهه انقلاب داشته باشیم و در جبهه انقلاب، دولت باید به مجلس و بالعکس کمک کند و مسئولیتهایشان را خوب انجام دهد. در واقع شهرداری بایستی به دولت و بالعکس کمک میکردند تا خوب به خدماتشان و وظایفشان عمل کند. نهایتا نتیجه این اقدامات، تقویت جبهه انقلاب شود و بعد هم مردم انتخاب کنند و بگویند بین این 5 نفر که 10 فرد دیگر ممکن است به آنها اضافه شود، حق انتخاب داشته باشد و مردم بگویند ما این سلیقه اعتقادی را که بنیانهای مشترکی با سایرین دارند، میخواهیم و میطلبیم. به نظرم اگر ما به این سمت حرکت کنیم و فرصتهای جدیدی، برای نیروهای انقلاب بیافرینیم و تا دیدیم یک رقیبی پیدا شد که آن رقیب، برجستهای است، سریع کنار یکدیگر قرار گیریم و رقیبی که بنیانهای ما را قبول ندارد، یعنی اعتقادات اسلامی ما را قبول ندارد و باور
به انقلاب اسلامی ندارد، از این جهت وارد شویم وگرنه اگر از این موضوع عبور کردیم و آمدیم داخل خانواده انقلاب. داخل خانواده انقلاب هستیم اما مواضع متفاوت است و حتما عملکرد گذشته افراد با یکدیگر متفاوت است و برخی اشتباهاتی دارند اما برخی اشتباهات کمتری مرتکب شدند و مواردی از این قبیل. تا آن لحظهای که رقیب وجود دارد، باید در کنار یکدیگر باشیم و آن زمان هم که رقیب نیست، باید دوستان مشخص نه عناصری که به یکدیگر چنگ میاندازیم، با یکدیگر رقابت کنیم. اگر در خدمت به مردم و پایبندی به ارزشهای اسلامی و تبعیت از ولایت ایستادیم، به نظرم برکت آن را خواهیم دید و کشور به سمت سازندگی سریعتر سوق پیدا خواهد کرد و به سمت پیشرفت و عدالت خواهد رفت و جامعه مصون از این تفرقهها و اشکالات خواهد شد.