اظهارات انصاریان درباره لیست های انتخاباتی

ابراهیم انصاریان 53 ساله برادر کوچک شیخ حسین انصاریان واعظ مشهور تهران و داماد آیت الله مهدوی کنی است.

کد خبر : 189557

خبرآنلاین: به دامادی آیت الله افتخار می کند؛ قرار گرفتنش در لیست انتخاباتی جبهه متحد موجب شده خیلی ها فکر کنند اصولگرایان او را به خاطر آیت الله مهدوی کنی در لیست قرار داده اند، او در هر مصاحبه خودش به این سوال پاسخ می دهد. بیش از حضورش در وزارت خارجه، سالهای زیادی معلم بوده است. هر چند در دهه 70 به دعوت علی اکبر ولایتی به وزارت خارجه می رود و از آن سال مسئولیت های متفاوتی را در این وزارتخانه تجربه می کند. اما همیشه در سایه بوده است و شاید به همین دلیل بود که وقتی در نشست زنان اصولگرا به همراه حجت الاسلام ابوترابی حاضر شد خیلی از خبرنگاران او را نشناختند. انصاریان از جمله افرادی است که از ریزترین جزئیات نشست های جبهه متحد آگاه است، چرا که به روایت خودش از ابتدای شکل گیری شورای مرکزی «دبیری» آن را بر عهده داشته است. ابتدای گفت وگو با داماد دوم آیت الله مهدوی کنی به موضوع حوادث بعد از فتنه سال 88 و تلاش هایی که برای میانجیگری آیت الله برای حل و فصل انجام می شود میگذرد، و در ادامه درباره اصولگرایان و دلایل ورود آیت الله مهدوی کنی برای وحدت آنان حرف می زند. سالهای حضورش در وزارت خارجه به او یاد داده هر سوالی را کامل پاسخ ندهد تا به قول خودش «دروغ نباید گفت اما همه راست را هم شاید نتوان بیان کرد.» مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با عضو جبهه متحد اصولگرایان اینک پیش روی شما است. در حوادث سال 88، خیلی ها تلاش کردند که آیت الله مهدوی کنی برای میانجیگری سیاسی وارد میدان شوند ، ولی در عمل این موضوع محقق نشد. اما ایشان در سال 89 به طور جدی برای وحدت اصولگرایان وارد میدان شدند و حتی برای دیدار با آیت الله یزدی به قم سفر کردند. این اقدام بدین معنا است که ایشان برای این موضوع دغدغه داشتند. چرا؟ آیت الله مهدوی کنی یک فرد سیاسی و تشکیلاتی اند و این طور نبوده است که ایشان در مقطعی وارد شده باشند و در مقطعی دیگر خارج شوند. در بحث انقلاب اسلامی برای انتخابات علی رغم اینکه در خود جامعه روحانیت شهید بهشتی و باهنر بودند ،ولی باز هم محوریت آیت الله مهدوی پر رنگ تر از همه بود. البته اختلاف سلیقه هایی بین حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز به لحاظ تاکتیکی بوده است ولی در همان زمان هم این ائتلاف و نزدیکی انجام می شده است. در سال 88 هم ایشان به موضوع حوادث بعد از انتخابات ورود پیدا کردند. چگونه؟چون در همان زمان درخواست های زیادی از ایشان بود ،اما در عمل خبری نشد؟ اگر بحث میانجیگیری را می پرسید ، طیف های مختلفی با ایشان دیدار کردند. چه کسانی ؟ از طیف های مختلفی بودند. مصداقا اسم می برید؟ از طیف گروه مقابل آقای آقازاده رابطه این کار بودند و از طرف آقای موسوی پیگیری می کردند و بیشتر هم از آن طیف بودند. چون طیف های اصولگرا این مساله برایشان روشن بود که این حوادث فتنه است. پاسخ آیت الله مهدوی کنی به آقایان چه بود؟ آیت الله مهدوی کنی دو روش در این زمینه داشتند که یکی این بود که در این موضوع از رهبری تبعیت کردند و مسیری را طی کردند که مقام معظم رهبری داشتند. بحث دومی هم که ایشان با این آقایان مطرح کردند این بود که آقایان نسبت به قانون پذیرش داشته باشند و بپذیرند که انتخابات سالم انجام شده و فرد دیگری از سوی مردم انتخاب شده است و با توجه به اینکه شورای نگهبان بررسی های خود را داشته است، موضوع را بپذیرند و خود را از نظام جدا نکنند. لذا ورود آیت الله مهدوی کنی به حوادث بعد از انتخابات سال 88 این بود که آنها مواضع قانونی را بپذیرند. از طیف اصولگرا کسی به ایشان رجوع نکرد تا برای میانجیگری وارد عرصه شوند؟ بنده یادم نمی آید. البته شاید عده ای می خواستند خدمت ایشان برسند منتها آیت الله مهدوی کنی پیغام دادند که موضع بنده، موضع رهبری است. این اظهار نظر مربوط به چه زمانی است؟ در اواسط تیر و مرداد 88 ولی در فاصله 22 خرداد تا 9 دی 88 همیشه این موضوع مطرح بود که آیت الله مهدوی کنی وارد میدان شوند و حتی در میان اصولگرایان هم این بحث مطرح بود که وارد شدن ایشان مشکلات را حل می کند. در این ایام ایشان دیداری با رهبری در این زمینه نداشتند؟ اصلا. اصولگرایان شاید در مصاحبه های خود این ابراز تمایل را می کردند، ولی آیت الله مهدوی کنی براساس برداشت سیاسی و اعتقادی خود عمل می کردند. ایشان یک سیاستمدار زیرک و پخته هستند که در طول تاریخ انقلاب هم این رویه را داشتند. این حرفها را که از موضع داماد ایشان بودن که نمی گوئید؟! (با خنده) نه ، این اعتقاد قلبی بنده نسبت به موضع گیری های ایشان است چون عملکرد ایشان هیچ گاه این طور نبوده است که بخواهند براساس نگاه جناحی یا فردی تصمیم بگیرند. چه شد که آیت الله مهدوی تصمیم گرفتند برای وحدت اصولگرایان به طور جدی وارد میدان شوند؟ بعد از فتنه 88 ، که یکی از حوادث نادر و به تعبیر رهبری انقلاب، «ظلم مضاعف» به نظام بود، این الزام که اصولگرایان یک همراهی را بین خود داشته باشند. احساس می شد. چرا ؟ آخر در آن زمان هنوز رابطه اصولگرایان با دولت معمولی بود و خانه نشینی رئیس جمهور که مبداء جدایی حامیان دولت بود، رخ نداده بود. ببینید! دیگران از آیت الله مهدوی کنی خواستند که برای وحدت اصولگرایان پا پیش بگذارند. چه کسانی؟ آقای عسگر اولادی و ولایتی . این مراجعه به ایشان مربوط به چه زمانی است؟ اوائل سال 89 مراجعتی به ایشان شد تا برای انتخابات مجلس در میان اصولگرایان میانداری کنند. آیت الله مهدوی کنی چون به کار تشکیلاتی خیلی اعتقاد دارند و تشکیلات را به عنوان یک کار جمعی می پذیرند. گفتند:« بنده اگر قرار شد کاری در خصوص انتخابات یا وحدت اصولگرایان انجام بدهم ، به تنهایی این کار را انجام نمی دهم و خوب است با مجموعه جامعه مدرسین در این زمینه نشست و دیداری داشته باشم.» بر همین اساس هم سفری به قم داشتند که در نهایت منجر به شکل گیری منشور اصولگرایی شد. پس این نشست ها قبل از دیدار آقای رئیس جمهور با 30 نفر از اصولگرایان برای انتخابات بود؟ بله؛ از قبل از اینکه این مباحث پیش بیاید ، این مباحث مطرح شود. سوال این است که چه اتفاقی رخ داده بود که اصولگرایان به این نتیجه رسیده بودند برای وحدت اصولگرایان به آیت الله مهدوی رجوع کنند و ایشان بپذیرند و از طرفی آیا آیت الله خطری را در میان طیف اصولگرا احساس می کردندکه وارد میدان شدند؟ بحث این بود که ایشان شرایط آینده را پیش بینی را می کردند. بالاخره فرد سیاستمداری مثل آیت الله مهدوی کنی که روزانه نگاه نمی کند. تحلیل ایشان این بود که باید این وحدت شکل بگیرد. آخر آن زمان اصولگرایان هنوز این میزان متفرق نشده بودند. من فکر می کنم شاید آیت الله مهدوی نگران این بودند که اصولگرایان متفرق شوند.به همین دلیل پیش بینی ایشان این بود که لازم است اصولگرایان بیشتر دور هم جمع شوند. مساله بعدی هم این بود که عموما در کشور ما بعد از انقلاب، روحانیت محوریت قوی داشته است و شاخصه این نهاد هم دو نهاد مهم روحانی یعنی جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بوده است. اوائل زمانی که بحث ورود آیت الله مهدوی کنی و یزدی مطرح شد، بسیاری از اصولگرایان از این امر استقبال کردند الان که لیست ها بیرون آمده است ارزیابی تان این است که انتظار ها از این لیست برآورده شده است؟ به لحاظ عقبه لیست ها، شاید خیلی نمی توانیم بگوییم که لیست های متعددی که منتشر شده عقبه سیاسی دارند.ببینید! هر لیستی باید نمایانگر یک عقبه باشد. معتقدم به جز یکی دو لیست، خیلی از لیست های انتخاباتی عقبه سیاسی و تشکیلاتی ندارند و بیشتر فردی است و چند نفر به عنوان جبهه در حال فعالیت هستند. ضمن اینکه این موضوع در انتخابات گذشته هم وجود داشت. اما این میزان تکثر در میان اصولگرایان در مجلس هشتم وجود نداشت؟ بنده معتقدم این لیست های کنونی انتخاباتی در میان اصولگرایان بیشتر فردی است. چون یک حزب و گروه باید یک ایده و مواضع مشخص داشته باشد. ما باید ابتدا عقبه این لیست ها را ببینیم. الان جبهه پایداری سابقه کار سیاسی اش چه است؟ مجموعه جبهه پایداری از فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شروع شد که انتقاداتی نسبت به مدیریت مجلس داشتند. به لحاظ نزدیکی به انت خابات آن را تبدیل به جبهه پایداری کردند. بنابراین حتی جبهه پایداری یک عقبه طولانی و ریشه داری ندارد ،اما در عین حال در حال فعالیت هستند. لیست های مثل صدای ملت یا ائتلاف بزرگ اصولگرایان و... هم همگی تازه تاسیس هستند. پس این نشان نمی دهد که این اختلاف عمیق در میان اصولگرایان وجود ندارد، وبیشتر اختلافات شخصی است. همه این دوستانی که لیست مشخص تشکیل دادند، به لیست جبهه متحد اصولگرایی انتقاد داشتند و به نوعی فلسفه وجودی شکل گیری شان این امر بوده است. اما سوال این است که آیا اینکه در یک لیست قرار نگرفتند یا نظرات آنها در جبهه متحد مورد نظر قرار نگرفته دلیل این می شود که انشقاق کنند؟ قبول دارید که این افراد از نظر سیاسی این حق را دارند؟ بله، اما جبهه متحد اصولگرایی یک مجموعه است. اینکه بگوییم چون ما در لیست نیستیم پس لیست جدا می دهیم، به لحاظ سیاسی هم مطلوب نیست. در آمریکا اگر نامزدی در لیست دموکرات ها قرار نگرفت، آیا آن فرد دموکرات حاضر است یک لیست و تشکل جدید برای خودش تشکیل بدهد. این امر به لحاظ سیاسی و اجتماعی هم معقول نیست که بنده نوعی خودم را تا امروز جزو مجموعه اصولگرایان می دانستم، اما چون اصولگرایان بنده را در لیست قرار ندادند، پس جدا شوم. به این شیوه عمل کردن به دیدگاه سیاسی این افراد هم خدشه وارد می کند. در مورد لیست جبهه متحد اصولگرایان انتقادهایی وجود دارد و برخی معتقدند که این لیست جامع نیست و حداقل منجر به شکل گیری سه لیست شده است.جبهه متحد از اعضای گروه های مختلف تعهد گرفته بود که در صورت انتخاب شدن کاندیدا نشوند؟ خیر. تعهدی گرفته نشده بود ولی مجموعه اصولگرا یک تعهد نانوشته دارند که برای شکل گیری یک مجلس قوی در همه ابعاد تلاش کنند. ما تعهد کتبی از کسی نگرفته بودیم. این تعهد سیاسی و اخلاقی است که از این مجموعه با توجه به هدایت آیت الله مهدوی کنی و یزدی تبعیت کنیم. اینکه بعد از اینکه لیست نهایی می شود این تعهد سیاسی و اخلاقی خودمان را ها می کنیم و جدا می شویم، اصلا مطلوب نیست. آقای مطهری می گوید در لیست جبهه متحد به ایشان رای داده شده بود، اما در نهایت موضوع به شورای داوری کشیده می شود در شرایطی که به لحاظ قانونی نباید این امر اتفاق می افتاد و در نهایت اسم ایشان حذف می شود؛ یا آقای غفوری فرد می گوید که ایشان با قرعه کشی حذف شده است. در این شرایط شما اگر خودتان را جای این دوستان بگذارید مستقل وارد عرصه نمی شدید؟ روند شکل گیری لیست جبهه متحد براساس آنچه در بیرون گفته می شود، نیست. این لیست مراحل مختلفی را طی کرد. در ابتدا مجموعه کسانی که شناخته شده بودند لیست های خود را به شورا دادند و نظرات مصداقی و فردی که نسبت به افراد داشتند، ارائه کردند. حتی گروه های کوچک مثل لیست های خود را دادند و جناب آقای متکی به عنوان دبیر هیات اجرایی مامور شدند که تعاملی بین گروه ها انجام دهند. این تعامل ها انجام شد و در نهایت به ارائه لیست ها رسید که تمام اسامی در نشست جبهه متحد مورد بررسی قرار گرفت که نزدیک 100 نفر بود. شما در مرحله دوم به چند نفر رسیدید؟ در مرحله بعد این تعداد افراد براساس شاخص های منشور اصولگرایی طبقه بندی شدند و مورد بحث قرار گرفتند. در خصوص برخی از چهره ها مثل حجت الاسلام ابوترابی یا آقای حداد عادل اصلا بحث وجود نداشت. اضافه بر این بحث هایی که در شورای مرکزی انجام شد بدون در نظرگرفتن بحث های جناحی و شخصی بوده است و همه هم آزاد بودند که نظرات خود را مطرح کنند. فکر می کنم این بی انصافی است که برخی در بیرون مطرح می کنند که برخی در قرار نگرفتن افرادی در جبهه متحد نقش داشتند. چون همه نظرات خود را می دادند، و این طور نبوده است که یک نفر شاخص برای مخالفت کردن با یک شخص باشد.در مورد رای دادن به افراد هم رای ها مخفی بوده است و مشخص نمی شده است که افراد به چه کسی رای می دادند و اینکه در مطبوعات و رسانه ها مطرح می شود برخی افراد چه تعداد رای داشتند، مربوط به برخی از مراحل است که هنوز انتخاب ها نهایی نشده بود. مبنای کار شورا برای انتخاب افراد معیارهایی منشور اصولگرایی و جبهه متحد بوده است. در این شرایط فکر نمی کنید پروژه وحدت اصولگرایان شکست خورده است؟ من چنین تلقی ندارم. شما اگر از آقایانی که لیست های مشابه جبهه متحد دادند سوال کنید فکر نکنم کسی در مورد سابقه افراد حاضر در شورای مرکزی جبهه متحد حرفی داشته باشند. در این لیست، سهم خواهی وجود نداشته است. شاید گرایش هایی متعلق به گروه ها وجود داشته باشد، اما همه کسانی که انتخاب شدند ویژگی های اصولگرایی را داشتند. این سخن به این معنی نیست که افرادی که در لیست جبهه متحد قرار نگرفتند، اصولگرا نیستند. بالاخره ساز و کار اصولگرایان در نهایت به این افراد رسیده است. در لیست جبهه متحد در ابتدا قرار بود 6 زن و 6 روحانی در لیست قرار بگیرند، اما این رقم در لیست نهایی کاهش یافت. چرا؟ بنای بر این بوده، اما قرار شد این اتفاق در شرایطی رخ دهد که و صلاحیت های آنها احزار شود. اصلا قرار بر این نبوده است که برای پر کردن لیست حتما 6 زن یا روحانی قرار بگیرند. همانطور که عرض کردم جبهه متحد در بررسی های خود به دنبال شایستگی ها بوده ومعیار برای ما عدد نبود. به سوال بنده پاسخ ندادید. فکر نمی کنید پروژه وحدت در میان اصولگرایان شکست خورده است؟ بنده قبول ندارم. شما فقط تهران را می بینید! در استان های دیگر وضعیت به این شکل نیست. اجازه دهید تبلیغات انتخابات شروع شود. انشاء الله مجلسی اصولگرا خواهیم داشت. پیش بینی می کنید از لیست جبهه متحد چند نفر رای بیاورند؟ نمی دانم. انتخابات در کشور ما بستگی به نظر مردم دارد. پیش بینی تان از لیست های دیگر اصولگرا چیست؟ بنده نمی توانم پیش بینی بکنم. یکی از مباحثی که جدیدا در فضای اصولگرایی مطرح شده این است که «اصولگرایی در حال پوست انداختن است» و تفکر و عقیده هر گروه در بازار رقابت سیاسی وزنش مشخص می شود. بنابراین از دل این رقابت ها یک اصولگرایی جدید متولد می شود. ارزیابی شما هم همین است؟ به نظرم می رسد که ابتدا باید تعریف خود را از پوست انداختن اصولگرایی مشخص کنیم.اگر منظور از پوست انداختن این است که افراد از اصولگرایی دور شوند که این امرخیلی بدی است. یا این مفهوم که برخی دیگر از جریانها در اصولگرایی را تسویه می کنیم که قطعا غلط است. تفسیر این مساله با خود دوستانی است است که این مطلب را بیان می کنند. اگر مفهوم این حرف این باشد که ما جمعی از اصولگرایی را قبول نداریم و چون خودمان اصولگرا هستیم وارد عرصه می شویم. بنده آن را درک نمی کنم. در مجموعه اصولگرایی مبانی و اهداف مشخص است و این طور نیست که لیست هایی که در تهران منتشر می شود مفاهیم جدایی از آنچه آیت الله مهدوی کنی قبول دارند، مورد پذیرششان باشد. چون خود این آقایان گفتند چون در لیست جبهه متحد قرار نگرفتند، لیست جدا دادند ، فکر می کنم این اختلاف ها بیشتر فردی است واین حرفها هم نوعی تئوری پردازی است. به این دلیل که مبانی اصولگرایی سر جای خود است و تمام این اصولگرایان این امر را پذیرفتند و حداکثر اختلاف سلایق دارند.درباره لیست های متععد هم معتقدم این اقدام مردم را سرگردان می کند. فکر نمی کنید مردم در تهران متفاوت رای می دهند؟ قبول دارم ولی در مجموعه اصولگرایی این تعدد نباشد، بهتر است. در مجلس هشتم اختلاف نظر درباره آزادی بیان، حد انتقاد از دولت، مصلحت سنجی در خصوص نظام و انقلاب متفاوت است. برخی در میان اصولگرایان معتقدند چون مقام معظم رهبری برحمایت از دولت تاکید داشتند پس باید به همه وزرا معرفی شده دولت رای داد. نظر مقابل این دیدگاه این است که همه چیز باید شفاف باشد و قانون ملاک عمل قرار بگیرد. بالاخره این تفاوتها وجود دارد. برخلاف شما معتقدم «پوست انداختن اصولگرایی» بدین معنی است که نمی توان همه چیز را در اتاق های سر بسته با چند نفر محدود تکلیفش را مشخص کرد. بله، تفاوت دیدگاه را من قبول دارم. اما اگر این تفاوت به اصول و مبانی خدشه وارد بکند، من آن را قبول ندارم. اصولگرایان در اصول که تفاوت ندارد. نکته در نوع فهم از مسائل کشور است. اینکه شما مصلحت سنجی را در اولویت قرار دهید یا شفاف سازی را دو نوع نگاه است و پوست اندازی هم از همین موارد شکل می گیرد. عرض کردم بنده اختلاف سلیقه و نظر ها را رد نمی کنم و فکر می کنم باید باشد. اختلاف سلیقه در قرآن هم پذیرفته شده است. بخشی از این اختلاف ها به این دلیل است که ما توجه به اصول و مبانی نداریم. اگر اعتقاد به منشور اصولگرایی که مبنای کار این دوره مجلس نهم در میان اصولگرایان است را اجرایی می کردیم، اختلاف سلیقه ها و شخصی نگری هایان کمتر می شد. با آقای کاتوزیان سخنگوی جبهه صدای ملت و نواب از اعضای ائتلاف بزرگ اصولگرایان که گفت وگو کردیم از آقایان پرسیدیم چرا در شرایطی که قرار بود اصولگرایان یک دست باشند، لیست جدا دادید. پاسخ مشترک این دو این بود که ما با توجه به اینکه بزرگان اعلام کردند که تشکیل لیست های دیگر منعی ندارد، دست به این اقدام زدیم. برخلاف شما بنده معتقدم ارائه لیست های جدید همگی جنبه شخصی داشته است. این چه اصولگرایی است که شما لیستی ارائه می کنید که 16 تا 17 نفر لیست مشترک است و تنها 5 چهره اختصاصی در آن وجود دارد؟ آن 5 نفر هم از قضا کسانی اند که در لیست جبهه متحد قرار نگرفتند. و اینکه نظر بزرگان بر لیست مجزا باشد. آنان نیز رسما این موضع را ندارند و بیانیه اخیر حضرات مهدوی کنی و یزدی نشان می دهد که آقایان به وحدت لیست در جریان اصولگرایی نظر دارند. ابتدای گفت وگو به جبهه پایداری اشاره کردید. اعضای اصلی این مجموعه تا همین اواخر با آیت الله مهدوی کنی دیدار داشتند. چرا باز هم در عین همه رایزنی ها لیست جدا دادند؟ اینکه چرا اینها نپذیرفتند را که باید از خودشان بپرسید اما آقایان دو جلسه با آیت الله مهدوی کنی دیدار داشتند. چه کسانی در این جلسات بودند؟ آقای آقاتهرانی، حسینیان، زارعی، محصولی و الهام. این جلسات قبل از اعلام موجودیت جبهه پایداری بود. شما اگر ببینید قبل از اینکه جبهه پایداری موجودیت خودش را اعلام کند آیت الله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق هشدار خود را درباره تفرقه اصولگرایان دادند و احتمال انشقاق اصولگرایان را مطرح کردند. بعد از آن صحبت ها، آقایان درخواست ملاقاتی را کردند. در جلسه مشترک، آیت الله مهدوی همان سخنان خود را تکرار کردند و تاکید کردند که موجودیت یک مجموعه اگر منجر به اختلاف شود، مطلوب نیست. آن زمان هنوز بحث های شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایی درست نشده بود و شکل نگرفته بود. در اواسط ماه مبارک رمضان در 13 مرداد ماه 90 اولین جلسه شورای مرکزی جبهه متحد بعد از شکل گیری شورای داوری تشکیل شد. بنا بر این شد که با گروه ها صحبت شود که نمایندگان خود را معرفی کنند و این انتخاب هم بر عهده خود تشکل ها بود. از مجموعه جبهه پایداری هم دوستان سه نفر را معرفی کردند. آقای لنکرانی، آقای زارعی و آقای محصولی. اما با توجه به اینکه از همه گروه ها دو نفر در شورای مرکزی بودند، تقاضا کردیم دو نفر را معرفی کنند و با آقایان تماس گرفته بود و به اولین جلسه در 13 مرداد ماه دعوت شدند. ولی آقای زارعی و باقری لنکرانی شرکت نکردند. در ادامه رایزنی های فروانی با جبهه پایداری توسط آقایان تقوی و ابوترابی انجام شد. آقایان درخواست یک ملاقات را با هیات دواری را کردند. خدمت آیت الله مهدوی کنی گزارش شد که آقایان چنین درخواستی را برای دیدار با هیات داوری دارند. ایشان فرمودند من مخالفتی ندارم و دخالتی نمی کنم. ولی فرمودند این جلسه حتما برگزار شود. در شورای مر کزی این تصمیم گرفته شد و از آقایان دعوت شد در نشست با هیات داوری شرکت کنند. شاید جلسه دوم یا سوم بود که آقایان تشریف آوردند. آقای آقاتهرانی بودند، آقای زارعی، محصولی، حسینیان و الهام به اضافه هیات داوری در جلسه شرکت کردند. شاید سه ساعته نیم جلسه طول کشید. همه مواردی که جبهه پایداری مورد نظرش بود، بیان کردند و نقطه مقابل هم آقایان هیات داوری نظرات خود را داشتند. قرار بر این شد که این نشست ادامه پیدا بکند و قرار شد یک نفر از هیات داوری و یک نفر از هیات اجرایی با آقایان جلسات را ادامه بدهند. از هیات اجرایی آقای فدایی و آقای کعبی از هیات داوری مقرر شد با آقایان دیدار کنند.این جلسه یک هفته بعد انجام شد و نقطه نظرات خود را دوباره تکرار کردند. اصرار آقایان بر که افرادی در این مجموعه هستند نباشد تا ما در جلسات حضور پیدا کنیم. در همه موارد آیت الله مهدوی کنی از این آقایان دعوت کردند در جلسات جبهه متحد اصولگرایی شرکت کنند. اما آقایان بر مواضع خودشان اصرار داشتند که این مواضع هم مشخص است. استدلال آیت الله مهدوی کنی این بود که ما در مقام وحدت باید تنازل داشته باشیم و اگر قرار باشد ما مشکلات فردی افراد را دلیل نبودنشان بدانیم، همه مشکلات دارند. ولی از برخی نظراتمان تنازل کنیم و برای نظام و انقلاب و رسیدن به یک مجلس خوب کار کنیم. به جز این موارد ، ملاقات های فردی هم از جانب این آقایان با آیت الله مهدوی کنی انجام شده است. در فاصله دو ماه قبل هم آقایان تقاضا کردندجلسه ای را با آیت الله مهدوی کنی داشته باشند و همه این دوستان دوباره خدمت ایشان رسیدند و آقایان همان مبانی خودشان را تکرار کردند، و هیچ تغییری نداشته است. رخدادی که بعد از تقاضاهای جبهه پایداری به وجود آمد نوعی تقابل بود . مواضع افراد و گروه ها با خودشان است و باید خودشان پاسخگو باشند که در بحث خانه نشینی رئیس جمهور سکوت کردند یا بحث اختلاس. اگر قرار باشد همه مثل هم در موضع گیری هایمان رفتار کنیم که همه شبیه هم می شویم. ولی کلیت قضیه این است که فتنه به نظام و رهبری بوده است و آقایان تن به قانون ندادند. انحراف هم بحث شخصی نیست و بحث های انحرافی از مواضع اصلی انقلاب خیلی نباید در انقلاب نفوذ کند. عرض بنده این است که آیت الله مهدوی کنی و یزدی در بحث وحدت اصولگرایان آنچه را باید انجام می دادند، انجام دادند. و تلاشی که این دو بزرگوار کردند برای رسیدن به نقطه ای بوده است که افتراق ایجاد نشود. این طرف قضیه ما باید متعهد به اصولگرایی باشیم که این اتفاق نیفتد و اختلاف سلیقه در لیست جبهه متحد هم یکسان نیست و این امر در مجلس هم خود را نشان خواهد داد.البته بنده این لیست را یک لیست جامعی می دانم. آقای باهنر معتقد بودند این لیست بهتر از این هم می توانست بسته شود. بنده لیست را یک لیست جامع می دانم. چون بحث های زیادی درباره آن انجام شده بود. تخصص شما حقوق بین المل است. کابران خبرآنلاین از شما در باره اقداماتی که برای ایرانیان خارج از کشور قصد دارید انجام دهید، سوال کرده اند. در موضوع ایرانیان خارج از کشور یک بحث مهمی است که دو کار را در این زمینه انجام داد. نخست دفاع از حقوق ایرانیان خارج از کشور که به سیاست خارجی ما مرتبط است. کسانی که به خارج از کشور سفر می کنند یا برای تحصیل سفر می کنند و به صورت موقت می رود. یک بخش هم تجاری هستند که دائما رفت و آمد دارند. مشکلاتی که برای این دسته به وجود می آید را وزارت خارجه براساس کنوانسیون وین باید پیگیری کند. در کنوانسیون وین ماده ای است که هر فدر خارجی در کشوری دیگری دستگیر شده می تواند اسم خود را بگوید یا اعلام نکند. پس اگر ما متوجه شدیم زندانی شده است اگر آن ایرانی اسم و مشخصات خود را اعلام کند و بخواهد سفارتخانه ایران وضعیت او را پیگیری کند، پیگیری برای آزادی او راحت تر است. اگر اختلافات تجاری به وجود بیاید سفارت خانه ما باید این امر را پشتیبانی کند. کاری که وزارت خارجه در این سالها انجام داده است این است که سه نوع قرارداد و همکاری بین کشور ها انجام داد که یک بخشش معاضدت قضایی است. یکی هم استرداد مجریمن است و طی موافقت نامه با برخی از کشور ها، مجرمین تبادل می شوند. از جمله اقداماتی که بنده در دوران وزارت خارجه توانستیم آن را اجرایی کنیم، تبادل زندانیان خارج از کشور است. مهمترین اقدام مجلس در خصوص سیاست خارجی می تواند کمک به موضوع هسته ای باشد. مساله هسته ای ما حقی است در مجامع بین الملی که باید پیگیری شود و از جنبه پارلمانی در بین المجالس اسلامی و جهانی پیگیری شود. یعنی روابط پارلمانی می تواند برای سیاست خارجی تاثیر گذار باشد. موضوع دوم هم در خصوص سیاست خارجی تقویت جبنه فرهنگی در سفارتخانه های جمهوری اسلامی است. ولی عمده رایزنی فرهنگی ما تفکر دینی و انقلاب در کشور داریم ما باید این بحث فرهنگی را در سفارتخانه هایمان تقویت کنیم. ما باید دیپلماسی عمومی که یکی از موارد مهمش حوزه فرهنگ است، در سفارتخانه های خود در خارج از کشور تقویت کنیم. به نظرم بیداری اسلامی الان نیاز به تقویت و پشتیبانی فرهنگی نهادهای فرهنگی کشور در ارتباط و همانگی با وزارت خارجه دارد،ولی این خلاء همچنان وجود دارد.باید در تقویت مدیریت فرهنگی که الان به عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات است از سوی مجلس کمک شود. کاربران خبرآنلاین از شما سوال کردند که چرا شما باید به دلیل داماد بودن آیت الله مهدوی کنی در لیست قرار بگیرید؟ بنده در دوران وزارت دکتر ولایتی در وزارت خارجه بودم و با دعوت ایشان به وزارت خارجه رفتم. با چه سمتی؟ با سمت کارشناس حقوقی و کنسولی . بعد از مدتی با توجه به رشته تحصیلی بنده و نیازی که آقایان می دیدند بنده رئیس اداره اجتماعی وزارت خانه شدم که بخشی از امور ایرانیان خارج از کشور را پیگیری می کردند. تا اینکه دولت اصلاحات آقای خرازی آمدند و به این ترتیب ترکیب وزارت خارجه در دست مجاهدین انقلاب و مشارکت افتاد وآنها بلافاصله دست به تسویه نیروهای مومن و به انقلاب و ولایت فقیه زدند. معمولا هر سیستم با افراد مورد نظر خود کار می کند و این جابجایی ها در سیستم اداری کشور طبیعی شده است. نه، صحبت بنده در خصوص اتفاقی است که رخ داد. اما می خواهم بگویم که آن دوستان بیشتر به وابستگی به حزب و نگاه خودشان توجه داشتند و این خلاف است که شما در یک مجموعه به شایستگی ها توجه نداشته باشید. در جمهوری اسلامی نباید وابستگی باعث طرد یا جذب شود. شایستگی ها باید ملاک عمل باشد. شما را براساس چه امری در لیست جبهه متحد قرار دادند؟ براساس شایستگی هایی که مورد تائید قرار گرفت. ولی قبول کنید که در اذهان افکار عمومی این ذهنیت به وجود می آید شما به دلیل انتساب به آیت الله مهدوی در لیست هستید. همچنان که در همه گفت وگو هایتان این سوال از شما شده است؟ آیت الله مهدوی در مشورتی که آقایان شورا با ایشان داشتنند اعلام کردند که بنده در این بحث دخالتی نمی کنم. نه تنها در باره بنده که در مورد هیچ یک از افراد لیست اصلا ایشان دخالت نکردند. مگر قرار نبود لیست جبهه متحد به تائید ایشان برسد؟ نه، ایشان ساز و کاری را طراحی کرده بودند که ان را قبول داشتند و تصمیماتش را هم قبول داشتند.چرا که ایشان اعتقاد به کار جمعی داشتند. البته درباره کارها با آیت الله مهدوی کنی مشورت شده است ولی نیازی نست که رهبریت یک مجموعه در جزئیات دخالت بکنند. البته در مواردی که به نظر ایشان نیاز بوده است ایشان نظر مشورتی خود را دادند اما شورای مرکزی را مجبور به پذیرش این نظر نکردند و همیشه در همه امور نظر جمعی می دادند و این از ویژگی های ایشان است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: