با سنگین‌ترین مرد دنیا آشنا شوید/عکس

کد خبر : 189092

شرق: یک انگلیسی که تنها برای صبحانه هشت داگ می‌خورد این ‌روزها صاحب یک افتخار ویژه شده و از این به بعد همه به کیت مارتین 42ساله به عنوان سنگین‌وزن‌ترین مرد دنیا نگاه می‌کنند. وزن کیت مارتین 368 کیلوست و خرج درمان او بسیار زیاد است به طوری‌که 18 پرستار حرفه‌ای از او مواظبت می‌کنند و همیشه هشت تکنسین آمبولانس آماده‌اند تا در صورت بروز مشکلی بتوانند این غول عظیم‌الجثه را به نزدیک‌ترین بیمارستان ممکن به خانه او - که در شمال غربی لندن قرار دارد - برسانند.

شاید باورتان نشود اما کیت مارتین به دلیل وزن بیش از حدش اصلا نمی‌تواند از تختش بلند شود و تنها موضوعی که طی 10 سال گذشته او را از تختش جدا کرده رفتن به بیمارستان برای چکاپ بوده است. چهار مراقب روزی دو بار به کیت سر می‌زنند و هر دو روز یک‌بار هم چهار پرستار باید ازخودگذشتگی کنند و او را حمام کنند.
جدا از این کار وزن او سه بار در هفته چک می‌شود تا تاثیر وزنش بر قلب و سایر اعضای بدنش بررسی شود. به گفته پزشکان قبل از اینکه هرگونه عملی روی سیستم گوارشی او برای کاهش وزن انجام شود لازم است که او نیمی از توده‌های چربی بدنش را از بین ببرد. مارتین از روزی تبدیل به سنگین‌وزن‌ترین مرد دنیا شد که یک فرد مکزیکی - که 571 کیلو بود - سراغ یک رژیم ویژه رفت تا خودش را لاغر کند. مانوئل اوریبه 44ساله البته هنوز در کتاب رکوردهای گینس به عنوان سنگین‌وزن‌ترین مرد دنیا شناخته می‌شود اما گفته می‌شود که وزن او حالا به 200 کیلو رسیده.
مارتین برای رسیدن به این عنوان یک سنگین‌وزن دیگر به نام بریت پل ماسون را هم کنار زده. ماسون 51ساله که اهل ایپسویچ است و پستچی بوده بعد از اینکه فهمید برای زنده ماندن راهی جز کاهش وزن ندارد وزنش را از 445 کیلو به 311 کیلو رساند. ماسون روزانه بیش از 20 هزار کالری مصرف می‌کرد و در سال 2002 آنقدر گنده بود که برای بردنش به بیمارستان جهت عمل جراحی، امدادگران مجبور شدند پنجره بزرگ خانه او را بردارند تا جرثقیل چنگک‌‌دار وارد خانه‌اش شود و او را بلند کند اما ماسون بعد از تحمل عمل جراحی و استفاده از رژیم‌های مخصوص حالا شرایط بهتری دارد. اما این‌طور که به نظر می‌رسد مارتین برنامه‌ای برای رسیدن به شرایط ماسون ندارد.
آن‌طور که او در گفت‌وگو با یکی از برنامه‌های تلویزیونی انگلیس گفته زندگی‌اش از روزی که مادرش را در نوجوانی از دست داد، به هم ریخته: «از وقتی که مادرم را از دست دادم دیگر به هیچ چیزی توجه نکردم و اصلا به فکر سلامتی‌ام نبودم. طوری شده بود که هر چیزی که دم دستم می‌رسید می‌خوردم و حالا به این وضع رسیده‌ام. اصلا از این شرایط راضی نیستم و بابت اوضاعم خودم را سرزنش می‌کنم.»
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: