کفاشیان مورد تأیید وزیر، استفاده از قریب؟
از سویی، کار کنترل دوپینگ ورزشکاران فوتبالیست بر پایه توافقات فدراسیون پزشکی و کمیته مبارزه با دوپینگ ایران بر عهده این نهادهاست و کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال، اکنون دو سال است بر خلاف مقررات رأسا، اقدام به نمونهگیری میکند؛ بنابراین، وزارت ورزش و جوانان، باید هر چه زودتر تکلیف این وضعیت را روشن کند تا شایبه توافقات پشت پرده برخی بازیکنان و باشگاهها با اشخاصی که مسئولند و اصلا دور و بر بازیکنان مطرح آفتابی نمیشوند، برداشته شود.
تابناک: چند نکته را میخواهیم در یک مطلب بگوییم و امیدواریم که این رخداد، بتواند تنوعی باشد برای شما خوانندگان عزیز که دوست دارید از بیشتر مسائل کلان ورزش کشور آگاه شوید. به رغم همه گفتوگوها و رفتوآمدها، از یک منبع آگاه و موثق با خبر شدیم که وزارت ورزش همچنان نگاه ویژهاش به علی کفاشیان برای ریاست بر فدراسیون فوتبال است و اینکه گفته میشود، دکتر قریب مورد حمایت وزارت ورزش است تا اندازهای، ساخته و پرداخته اذهان ماست. با توجه به اینکه همه منتظر بودند در دقیقه نود، یک نفر سوار بر اسب سپید از راه برسد و پس از حضور در دفتر وزیر ورزش نامنویسی کند و به گمان رسانه، همان فرد هم گزینه مورد حمایت وزارت ورزش برای ریاست بر فوتبال خواهد بود، دکتر قریب از این فضا بهترین بهره را برد تا در اذهان این گونه جا بیفتد که وی همان فردی است که سوار بر اسب سپید آمده تا بر رأس فدراسیون فوتبال تکیه زند. اکنون هم از قریب به عنوان گزینه مورد تأیید وزارت ورزش نام میبرند، ولی از شما چه پنهان که پیش از همه این حرفها، چراغ سبز وزارت ورزش برای کفاشیان روشن شده؛ چه اینکه اگر کفاشیان یک درصد احتمال میداد، مورد حمایت نیست نامنویسی نمیکرد. تغییر قانون انتخاب نواب رییس از سوی خود کفاشیان به همین منظور صورت گرفت تا او بتواند در دور بعد با نیروهایی کار کند که خودش برگزیده و آنها را قبول دارد. اینها البته حدس و گمان نیست و بنا بر آنچه دستگیر ما شده و موثق نیز هست، وزارت ورزش و جوانان بدون اینکه بخواهد دخالت آشکاری از خود نشان دهد، با تأیید علی کفاشیان عملا راه را برای انتخاب دوباره وی باز گذاشته است. از طرفی هیأتهای فوتبال، همگی مورد تأیید علی کفاشیان هستند و آنها نیز کفاشیان را در میان دیگر گزینهها بهترین میدانند؛ بنابراین، کفاشیان را از هم اکنون باید سکاندار آینده فدراسیون فوتبال دانست و دیگرانی هم که تلاش میکنند، با اهرم رسانهای خود، چهره وی را تخریب کنند و در ظاهر البته دوستان آقای کفاشیان هستند، ره به جایی نخواهند برد. آنان بدانند که اگر بنا بر انتخاب باشد، افکار عمومی باز هم کفاشیان را بر سایر کاندیداهای موجود ترجیح میدهد (اینکه در آخرین لحظات چه اتفاقی بیفتد، خدا میداند!). حال اینکه کفاشیان میتواند کشتی به گل نشسته فوتبال را ـ که خود وی هم در فرو نشستن آن نقش داشته ـ نجات دهد یا خیر، بسته به نظر مجمع دارد، ولی در میان گزینههای موجود، باز هم کفاشیان، یکی دو پله جلوتر از دیگر افرادی است که نامنویسی کردهاند و در سلامت او البته ما هیچ شک و شبههای نداریم، ولی در مدیریت وی حرف و سخن بسیار است. دوم: موضوع بعدی رخدادهایی است که در باشگاه سایپا روی داده و مجید صالح به یکباره جای خود را به مجتبی تقوی در رأس تیم فوتبال سایپا داد. در فصل گذشته که محمد مایلی کهن و نادر فریاد شیران، مربیان سایپا بودند به اذعان خود سازمان لیگ سقف قراردادهای این باشگاه کاملا رعایت شده بود و میدانیم که مایلی کهن در این بخش شوخی ندارد و هر بازیکنی را به اندازه توانش قرارداد میبندد و یا پیشنهاد میدهد. فراموش نمیکنیم که همین کریم انصاریفرد ـ که به شدت خواهان داشت ـ با جلوگیری مایلی کهن روبهرو شد و از آنجا که وی با باشگاه قرارداد داشت، برای فصل بعد که فصل جاری باشد، مایلی کهن گفته بود با وی همان سقف قرارداد را ببندند اما از آنجا که این تفکرات به کام برخی افراد حاضر در باشگاه خوش نمیآمد، فضا را برای رفتن مایلی کهن فراهم کردند تا قرارداد انصاریفرد را در مرز یک میلیارد ببندند و از این راه، چیزی هم گیر برخیها بیاید. فراموش نمی کنیم که همان هنگام دو، سه بازیکن خوب خارجی را هم به مایلی کهن پیشنهاد دادند و مبالغ چندانی هم نمیخواستند، ولی مایلی کهن گفت: من با نصف این پول چهار بازیکن امید را میآورم تا هم آینده باشگاه را تضمین کنند و هم پول باشگاه به جیب بازیکن ایرانی برود، ولی اینکار تنها از عهده مایلی کهن ساخته بود و پس از او، همه آن آرمانها به هم ریخت و همانی شد که دلالها و برخی دوروبریها خواسته بودند. مایلی کهن بر این باور بود، سایپا برای قهرمانی که نمیجنگد و برای بقا هم میتوان با استفاده از همین جوانها کار کرد؛ با این تفاوت که پول بی خودی هزینه نمیشود و از طرفی، چند بازیکن خوب همه ساله از این باشگاه به فوتبال ایران معرفی میشوند که خود منبع درآمدی است برای باشگاه. صد البته این تفکر برای بسیاری منسوخ است و برای همین، مایلی کهن را تحمل نکردند و او را از سایپا دور کردند. اکنون هم در ده هفته پایانی لیگ جابجایی در رأس کادر فنی سایپا، ضررهایی را متوجه باشگاه میکند که از این بابت عدهای سود میبرند و اصولا این رفت و آمدها با نقشه آنها عملی میشود. سوم: سرانجام کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال، دل به دریا زده و از دو سه بازیکن لیگ برتر تست دوپینگ گرفته تا بگوید، مبارزه با دوپینگ در فوتبال هست، ولی نکته جالب توجه سخنان ضد و نقیضی است که گفتهاند. میگویند مادهای که اینها استفاده کردهاند، پارسال ممنوع نبوده و چون نمونهها امسال گرفته شده، آنها متهم به دوپینگ شده اند! پس از این که نمونه یازده بازیکن معروف فوتبال به دلیل وجود ناخن درون شیشههای آزمایش آنها مخدوش اعلام و گفته شد که این ناخنها در ایران درون شیشهها رفته است تا به امروز سالی یکی دو بازیکن دسته یک و دو و ناشناخته لیگ برتر به عنوان افراد دوپینگی اعلام میشوند و هرگز نشده که سراغ بازیکنان مطرحی از استقلال، پرسپولیس، سپاهان، تراکتور سازی و... بروند؛ افزون بر اینکه ما اصل را بر پاک بودن همه میدانیم، ولی کار کمیته پزشکی فدراسیون، کنترل و نظارت همه جانبه است. از طرفی کار کنترل دوپینگ ورزشکاران فوتبالیست بنا بر توافقات فدراسیون پزشکی و کمیته مبارزه با دوپینگ ایران بر عهده این نهادهاست و کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال اکنون دو سال است بر خلاف مقررات، رأسا نمونهگیری میکند؛ بنابراین، وزارت ورزش و جوانان باید هر چه زودتر تکلیف این وضعیت را روشن کند تا شایبه توافقات پشت پرده برخی بازیکنان و باشگاهها با اشخاصی که مسئولند و اصلا دور و بر بازیکنان مطرح آفتابی نمیشوند، برداشته شود. یکی دو بار هم که از دست کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال در رفت و سراغ دو سه بازیکن مطرح رفتند، با چنان واکنش تندی از سوی این بازیکنان و باشگاههای مربوطه روبهرو شدند که جرأت نزدیک شدن به آنها را نداشتند! بنابراین، در فوتبال ما خیلی خبرهای پشت پرده اینچنینی هم هست که متأسفانه، به دلیل لج و لج بازی کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال با ستاد ملی مبارزه با دوپینگ و فدراسیون پزشکی همه این رخدادها نادیده گرفته میشود. اگر لازم باشد در این زمینه هم مستنداتی داریم که بموقع رو خواهیم کرد.