کپی همزمان مونالیزا، چه چیزی را در مورد لئوناردو آشکار میکند؟
زمانی که لئوناردو از دنیا رفت، مونالیزا هنوز در مالکیت او بود. این نقاشی هرگز به فرانچسکو دل ژوکوند، کسی که پرترهای از همسرش را برای گرامی داشتن تولد دومین پسرشان به لئوناردو سفارش داده بود، تحویل داده نشد. لندروز میگوید: «ممکن است لئوناردو با خودش فکر کرده باشد که این عجب تابلوی خوبی شده! و بعد از شاگردش خواسته که یک کپی از آن تهیه کند تا بتواند نسخه اصلی آن را برای خودش نگه دارد.»
به گزارش سایت فردا: مرموزترین نقاشی تاریخ هنر اروپا، کمی مرموزتر شده است. قرنها بود که تصور میشد موزه پرادوی اسپانیا میزبان یک نسخه بدل از تابلوی مونالیزا، شاهکار لئوناردو داوینچی است. اما اخیراً محققان دریافتهاند که کپی پرادو، مانند کپیهای دیگر مونالیزا نیست. آنها با استفاده از اشعهٔ مادون قرمز دریافتهاند که نه تنها این نقاشی را یکی از شاگردان لئوناردو در کارگاه نقاشی کرده است، بلکه این کار درست زمانی انجام شده که استاد در حال تکمیل کردن نسخه اصلی بوده است. این کپی ژوکوند را با صورتی باریکتر، لباسی قرمزتر و صورتی بیانگرتر از نسخه اصلی تصویر کرده است. این نقاشی برای چند قرن در موزه پرادو نگهداری میشده و کسی به آن توجهی نمیکرده و با آن مثل یک کپی معمولی دیگر برخورد میشده است. اما وقتی موزهدارهای پرادو به منظور آماده شدن برای حضور در نمایشگاهی در پاریس شروع به مطالعه روی آثار موجود در این موزه کردند، متوجه شدند که ممکن است این کپی، یک کپی معمولی نباشد. آنها با استفاده از اشعهٔ مادون قرمز متوجه شدند که پسزمینهٔ واقعی این نقاشی منظرهای شبیه به زمینه نقاشی اصلی بوده که زیر لایهای سیاهرنگ پنهان شده است. محققان میگویند احتمالاً این لایه در قرن هجدهم اضافه شده و تصویر پسزمینه را پوشانده است. این همه آن چیزی نیست که این محققان دریافتهاند. تکنولوژی بازتابش اشعه مادون قرمز میتواند طرحهای مختلفی را که نقاش در مراحل مختلف کارش روی یک بوم کشیده و تغییراتی که در مدت زمان خلق اثر روی آن ایجاد کرده، مشخص کند. موزهداران پرادو با مقایسه کردن تصاویر مربوط به عکسبرداری مادون قرمز از اثر اصلی داوینچی در سال ۲۰۰۴ با نسخهای که خودشان در دست دارند، به این نتیجه رسیدهاند که این کپی درست در زمانی که خود داوینچی مشغول کشیدن مونالیزای اصلی بوده، خلق شده است. میگوئل فالومیر، یکی از موزهداران پرادو، میگوید: «در متون شواهدی وجود داشت مبنی بر اینکه خود داوینچی در کارگاهش به شاگرانش کمک میکرد. اما این اولین مدرک فنیای است که تا کنون به دست آمده.» ماتیو لندروس، یک تاریخشناس هنر در دانشگاه آکسفورد میگوید: «نقاش این اثر میبایست یکی از شاگردان داوینچی یا شخصی بسیار نزدیک به او باشد. و هیچ کس از آندره سالای و فرانچسکو ملتزی به او نزدیکتر نبوده است. البته هیچ مدرکی وجود ندارد که این نقاشی کار یکی از این دو نفر باشد.» اما پرسش مهمتر این است که چرا در وهله اول لئوناردو اجازه میداد که شاگردانش کارهای او را کپی کنند؟ مطمئناً موضوع کپی کردن تنها محدود به این نقاش نمیشود. بسیاری از نقاشان دوره رنسانس از شاگردانشان میخواستند که کارهاشان را کپی کنند. فالومیر معتقد است که این کار بیش از آنکه آموزشی باشد، به خاطر مسائل مالی است: «وقتی مردم درباره این نابغههای بزرگ فکر میکنند، فراموش میکنند که حتی این هنرمندها هم نیاز به غذا خوردن دارند. فروختن این کپیها راهی برای پول درآوردن بوده است.» اما نظر لندروس متفاوت است. با تمام این حرفها زمانی که لئوناردو از دنیا رفت، مونالیزا هنوز در مالکیت او بود. این نقاشی هرگز به فرانچسکو دل ژوکوند، کسی که پرترهای از همسرش را برای گرامی داشتن تولد دومین پسرشان به لئوناردو سفارش داده بود، تحویل داده نشد. لندروز میگوید: «ممکن است لئوناردو با خودش فکر کرده باشد که این عجب تابلوی خوبی شده! و بعد از شاگردش خواسته که یک کپی از آن تهیه کند تا بتواند نسخه اصلی آن را برای خودش نگه دارد.» به هر حال اگر کپی پرادو راز و رمزهای جدیدی را درباره این نقاشی ایجاد کرده باشد، بعضی چیزها را هم مشخص کرده است. این کپی جدید با منظره درخشانش، و خطهای تیز و واضحی که در طراحی آن به کار رفته، جزئیاتی را از نقاشی مشخص میکند که به دلیل جلای زردرنگ در نسخه اصلی، قابل تشخیص نیست. منبع: تایم