ملاك تشخيص مصادیق «ساكتين فتنه» چيست؟ خط رهبري يا تندروی؟
به طور روشن مي توان ديد كه در فرایند مبارزه با فتنه چه كسانی واقعاً دلسوز نظام بوده اند و چه كسانی صرفا اهل هیاهو و ادعا .حال آيا تندروها مي توانند تشخيص دهنده مصادیق ساكتين باشند؟ آيا آنها قرار است امروز صحنه چيني نيروهاي انقلاب را به دست بگيرند؟ آيا هر كس بیشتر فریاد کشید برحق است؟ آيا خود مدعيان امروز در روزگاری که فتنه ها پی ریزی می شد ساكت نبودند؟
کد خبر :
186326
نكته مهمی كه در باب شبهه ساكتين فتنه قابل طرح است اين سوال است كه ملاك تشخيص فتنه چيست وبا چه شاخص هايي مي توان تشخيص داد گروهي ياعنصري ساكت فتنه است يا خير؟ در اين بين عده اي با مخدوش كردن فضا سياسي كشور به دنبال سوء استفاده خود از فضا بودند تا از اين نمد كلاهي براي خود بسازند و با هیاهو كاري انجام دادند تا ساكتين اصلي فتنه از كنار مسئوليت خويش به راحتي بگذرند و دلسوزان واقعي نظام به دليل مطامع شخصي مورد هدف حملات عده اي تندرو قرار گیرند . براي پاسخ به سوال بالا بهترين شاخص و ملاك بررسي سخنان رهبري و عملکرد گروه هايي است كه به صورت عملي وارد ميدان شدند و به مبارزه عملي با فتنه پرداختند. منطق علوي در برابر فتنه ها يكي از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه هاي تعيين كننده نماز جمعه 29 خرداد بود. در اين خطبه ها مهمترين محور بيانات رهبري، تاكيد بر مراقبت نخبگان از گفتار خود، تاكيد بر قانونگرايي و نفي هر نوع افراطي گري و قانون ستيزي است: «افراط وقتي در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطي به افراطي گري ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسي بخواهد قانون را زير پا بگذارند، يا براي اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه
بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج ها، آنهايند. من به همه اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد، سعه ي صدر داشته باشيد، دستهاي دشمن را ببينيد، گرگهاي گرسنه كمين كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسي را يواش يواش دارند از چهره هايشان بر ميدارند و چهره حقيقي خودشان را نشان ميدهند، «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر» دشمني هاي خودشان با نظام اسلامي را دارند نشان ميدهند، از همه هم خبيث تر دولت انگليس. من به اين برادران عرض ميكنم، به مسئوليت پيش خداي متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سوال خواهد شد. آخرين وصاياي امام را به ياد بياوريد، قانون، فصل الخطاب است، قانون را فصل الخطاب بدانيد.». این سخنان به نیکی روش و منطق مبارزه با فتنه را عیان می کند و خط مشی کلی ای را ترسیم می کند که طی آن «منطق علوی» را بر هرگونه توجیه می بندد. در این راستا همچنين مي توان به روايت آقاي زاكاني از جلسه هئيت پيگيري كه در مجلس تشكيل شده بود با آقاي موسوي اشاره كرد و آن را به عنوان نمونه ای عملی از مواجهه عقلانی با فتنه برشمرد:« در دیداری که گروه شش نفره مجلس
با موسوی داشتیم میر حسین یک کلمه حرف درست و حسابی نزد. این گروه ترکیبی از نادران، کاتوزیان، عباسپور، ابوترابی، کاظم جلالی و بنده بود که با کروبی و رضایی، موسوی و همچنین 2 بار با هاشمی رفسنجانی دیدار کردیم؛ نخستین دیدار ما با موسوی بود که در سهشنبه بعد از انتخابات، یک ساعت و نیم با وی صحبت کردیم اما در آن جلسه حتی یک کلمه حرف درست و حسابی نزد. بنده هم در آن جلسه به موسوي گفتم كه ما در زمان تبليغات انتخابات به بسياري از استانها سفر كرده و سخنراني كرديم كه تو راي نياوري. اما حالا ميگويم كه ما دشمن تو نيستيم. فقط تو را لايق رياست جمهوري نميدانستيم و اكنون نيز به دنبال حق هستيم و اگر مطلبي مستند داري، ارائه كن كه ما به دنبال آن برويم. در همان جلسه بنده به موسوي گفتم كه ما شما را از نيروهاي انقلاب ميدانيم چرا شما خودت را خراب ميكني. اگر دليلي در خصوص تقلب در انتخابات داري، ميتواني آن را ارائه كني تا ما پيگيري كرده و به نتيجه برسيم اما دريغ از يك استدلال و سرخط كه ما به دنبال آن برويم.» اما در عوض مي توان به صحبت هاي آقاي رسايي در تاريخ 16 خرداد 88 اشاره كرد. سخنانی که علی رغم نهی صریح رهبری از نام بردن
افراد اینچنین به ستایش یک کار غلط پرداخت و هیزم بر آتش فتنه افکند:«به نظر من مناظره بين احمدينژاد و موسوي بين ما ميتوانيم و ما نميتوانيم بود. در حالي احمدينژاد با شجاعت، نشاط و با پايبندي با آرمانهاي خود بر مناظره تسلط داشت كه برخلاف وي ميرحسين موسوي با تزلزل و ناآرامي تسلط خود را بر مناظره از دست داده بود و تنها به آمارها و كاغذهاي كه به وي رسانده بودند، تكيه كرده بود. آقاي موسوي ميگويد، كه از دولت نهم شنيده كه آمريكا و اسرائيل در حال از بين رفتن است، در حالي كه درحقيقت تنها دولت نهم نيست كه اين مطلب را مي گويد بلكه غربيها نيز امروز از نابودي رژيم صهيونيستي سخن ميگويند. افشاگريهاي آقاي احمدينژاد جزو تكاليف الهي و رسالت وي بود، اگر آقاي احمدينژاد به دنبال جلب آراء مردم بود، هيچگاه در شب انتخابات اين مسائل را مطرح نميكرد، و با تساهل و تسامح از كنار چنين مسائلي ميگذشت !!!» اقدام عملي در مقابل فتنه نكته ديگر اينكه نبايد به حرف اكتفا كرد يعني كساني كه تواني براي كنترل فضا و آدم سازي و شفاف سازي داشته اند بايد اقدامي مي كردند. آقاي متكي در این خصوص مي گويد: بیشترین مدارا را در مورد عاملان و یا
ساکتان فتنه مقام معظم رهبری کردند در بسیاری از جاهایی که میروم برخیها میگویند که قالیباف و لاریجانی مصداق سکوت در برابر فتنه بودند و همچنین پرسیده میشود که چرا این دو نفر باید در جبهه متحد اصولگرایی باشند. در این چنین مواردی باید بین مصداق قرار دادن خودمان و خدا توجه بیشتری داشته باشیم. طبق گزارشات سپاه، شهرداری تهران جزو نخستین دستگاههایی بود که در برابر فتنه بهترین عملکرد داشته است.»" پس از وقایع کهریزک و کوی دانشگاه که رهبر انقلاب برای رسیدگی دستوراتی را صادر کردند هییتی از جانب مجلس تشکیل شد که می کوشید با «عمل» و نه با حرف به مدیریت فتنه بپردازد. بیانیه این کمیته یا شرح «اقدامات عملی» برای مقابله با فضای پرابهامی که از سوی اصحاب فتنه پدید آمد، نشان می دهد که با رسیدگی دقیق به این حوادث تلخ بی آنکه شائبه بی توجهی نظام به حقوق شهروندی به اذهان متبادر شود چگونه می توان در دفاع از مصالح انقلاب ثابت قدم بود و به ورطه افراط برای مبارزه با افراطی گری در نغلتید . این امر شاهد مثال اعلایی بر کاربست منطق و روش علوی در مواجهه با فتنه است و در عین حال غیاب مدعیان امروز در این کمیته نشان می دهد که چه
کسانی در صف اول این مقابله بودند و چه کسانی فقط به التهاب کمک کردند و حرافی پیشه کردند. آقاي قاليباف نيز در صحبت هاي خود با گفتگوي ويژه خبري يك هفته پس از آغاز فتنه سعي كرد با تشريح فضاي كشور و دعوت همه گروهها به پرهيز از تنش و تاكيد بر فصل الخطاب بودن قانون و سخنان رهبري فضاي آن مقطع را اينگونه تشريح كند:«بايد ديد كه اين مناظرهها در چه فضايي برگزار شد، مناظرهها مخاصمه بود يا مناظره؟ منازعه بود يا مناظره؟ و اين سوال را بايد از خود پرسيد كه آيا واقعا در اين مناظرهها با عقل پيش رفتيم؟ و آيا نقدي بر گذشته و برنامهها كرديم؟ و با بحثهاي ايجابي به پيش رفتيم و يا از اول با بداخلاقي و توجه دادن موضوعات به مسائل احساسي فضا را به گونهاي ديگري تغيير داديم. شهردار تهران با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران گفت: حتما وقتي يك منازعهاي به پيش ميآيد و يك اختلافي پديد ميآيد هر دو طرف مقصرند اما بايد در اين ميان به اين نكته توجه داشت كه آيا مردم در اين مناظرهها فهميدند كه نامزدشان چه برنامههاي مدوني در حوزه توسعه سياسي، اقتصادي، معضلات اجتماعي و اشتغال دارد يا اينكه همه زمان متوجه تخريب و
جنبههاي احساسي موضوع و اسم بردن از كساني شد كه در آنجا نبودند قاليباف با بيان اينكه عزيزي كه منتخب ميشود بايد اين باور دروني را داشته باشد كه از لحظه انتخاب شدن بداند كه منتخب 75 ميليون جمعيت ايران است و مخاطبان وي تنها رايدهندگان به وي نيستند و اين را بايد در عمل و بيان رعايت كنند و براي همه پدري كند و با كنار گذاشتن رقابتها در اين زمينه گام بردارد و با تكيه بر اين راه، ملت و كشور را در فضايي برادرانه و محبتآميز و سرشار از دوستي بالا ببرد و آن برادري كه شكست خورده، شكست را بپذيرد و به طرف مقابل تبريك بگويد و يا اگر اعتراضي دارد آن را از طريق قانوني به پيش ببرد. قاليباف اضافه كرد:آيا اعتراض به برگزاري انتخابات را به سبك غيرقانوني پيش برد، قانون سازوكار لازم را طراحي كرده است و امروز هر كدام از عزيزان حاضر در صحنه انتخابات هر كدام از زحمتكشان انقلاب بودند اما نميشود قهر كرد و وارد موضوعات نشد و اين نگاه از جمله روحيات حداقلي است و كشانيدن مطالبات به سطح جامعه ناشي از همان روحيات حداقلي است و در اين فضا خسارت را مردم و نظام ميبينند. مگر همه ما يك حرف نداريم و همه ما مدعي راه امام و افكار امام و
شهدا نيستيم، مهمترين بيان حضرت امام اين بود كه حفظ نظام از نماز واجبتر است. وي ادامه داد: آيا واقعا اين راه،راه امام و شهداست، آيا امام بارها نگفتند كه بايد از ولايت فقيه و جايگاه ولايت فقيه صيانت كنيد. اين استاد دانشگاه افزود: در هر دنيايي يك فصل الخطاب وجود دارد و حتي در همين آمريكا رقابت ميان بوش و الگور در دورههاي گذشته رياست جمهوري آن كشور در مقطعي كه برخي مسائل مطرح شد، آنجا كه حكم دادگاه در اين خصوص صادر شد، كار تمام شد و وقتي ما مدعي قانونگرايي هستيم اما خودمان توجهي به قانون نداريم نتيجه آن اين ميشود كه يك عدهاي آشوبگر فضا را در كشور ملتهب ميكند. » در نهايت به طور روشن مي توان ديد كه در فرایند مبارزه با فتنه چه كسانی واقعاً دلسوز نظام بوده اند و چه كسانی صرفا اهل هیاهو و ادعا . شايد مثال آن دو مادري كه سر فرزند خود دعوا مي كردند اينجا مصداق پيدا كند كه مادر اصلي براي نجات دادن فرزندش حاضر شد از حق مادريش كه بزرگترين سرمايه اش بود بگذرد. در فتنه سال 88 هم عده زيادي براي برقراري آرامش و روشن شدن فضا حاضر شدند از آبروي خود در مقابل مدعيان امروزي بگذرند و اگر روزي براي نجات كشور خون دادند
امروز آبروي خود را هديه كنند. حال آيا تندروها مي توانند تشخيص دهنده مصادیق ساكتين باشند؟ آيا آنها قرار است امروز صحنه چيني نيروهاي انقلاب را به دست بگيرند؟ آيا هر كس بیشتر فریاد کشید برحق است؟ آيا خود مدعيان امروز در روزگاری که فتنه ها پی ریزی می شد ساكت نبودند؟
ادامه دارد . . .