امام روشنایی‌ها در تهران

بوی پیراهن آمدنت مست کرده بود مردم این شهر را و همین شد که ریختند به خیابان‌ها؛ شعر ناب بود حضورت اماما!

کد خبر : 185796
البرز: تقویم ها هنوز هم آمدنت را نوید می‌دهند روح خدا!هنوز هم زمستان که می آید و سرما و برف و باران و تگرگ و ۱۲ بهمن می رسد و تو قرار است بیایی دل های مردم گرم می شود. شکوفه، شکوفه شادی می نشیند بر درخت های خاطرات انقلاب و جوانه می زند هر چه که خوبی است.
بوی پیراهن آمدنت مست کرده بود مردم این شهر را و همین شد که ریختند به خیابان‌ها؛ شعر ناب بود حضورت اماما!
چقدر بی تاب است سینه این شهر برای قدم‌هایت، چقدر انتظار کشیدند مردم این شهر، چقدر خسته‌اند و کم تحمل برای دیدنت. گمشده مردم این سرزمین بودی و همین که شاه کاغذی و دروغین فرار کرد همه تمام قد انتظار شدند و به انتظارت ایستادند. بوی پیراهن آمدنت مست کرده بود مردم این شهر را و همین شد که ریختند به خیابان‌ها؛ شعر ناب بود حضورت اماما! غزل غزل مهربانی بود نگاهت، بیت بیت خلوص بود کلامت و همین بود که وقتی صدایت را می شنیدند اشک در چشم های مردمان حلقه می زد.

تو روح خدا بودی، چنان که نامت گواهی می داد! شرافت و بزرگی از تو معنا می گرفت. تمام خوبی‌ها در دایره بودن ات، گرد تو می چرخیدند و هیچ کوهی درک نمی کرد استواری تو را و در ذهن هیچ صخره ای نمی‌گنجید استقامت‌ات.

تقویم ها هنوز هم آمدنت را نوید می‌دهند روح خدا!هنوز هم زمستان که می آید و سرما و برف و باران و تگرگ و ۱۲ بهمن می رسد و تو قرار است بیایی دل های مردم گرم می شود. شکوفه، شکوفه شادی می نشیند بر درخت های خاطرات انقلاب و جوانه می زند هر چه که خوبی است.

هنوز هم نام تو لرزه بر پیکره ظلم می اندازد در تمام دنیا. هنوز هم پای تو که به میان بیاید آموزگار صبر و استقامت می‌شوی و مردمان دنیا از تو ایستادگی را می‌آموزند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: