مادر و دختر طعمه پدر و پسر برای اخاذی
اعضای یک خانواده که با اغفال مغازهداران از آنها اخاذی میکردند، از سوی ماموران اداره اطلاعات امنیت ساوه دستگیر شدند.
جامجم: رسیدگی به این پرونده چندی پیش با شکایت مردی علیه 2 مرد و 2 زن به اتهام اخاذی، در دستور کار ماموران اداره اطلاعات امنیت ساوه از توابع استان مرکزی قرار گرفت. شاکی که یک مغازهدار است، به پلیس گفت: از چند هفته پیش زنی برای خرید به مغازهام آمد. وقتی متوجه شدم او از شوهر معتادش جدا شده و تنها زندگی میکند، تصمیم به ازدواج با او گرفتم. وی افزود: وقتی موضوع ازدواج را با او در میان گذاشتم، مرا به خانهاش دعوت کرد تا در این باره با مادرش صحبت کنم. اخاذی اعضای خانواده از خواستگار شاکی گفت: روز حادثه وقتی وارد خانه او شدم، 2 مرد و یک زن با چوبدستی مرا به شدت کتک زدند و با سرقت پولهایم، از من خواستند مبلغ بیشتری به آنها بپردازم و تهدید کردند در غیر این صورت به اتهام مزاحمت از من شکایت میکنند. شاکی اضافه کرد: پس از این اخاذی، آنها دوباره با من تماس گرفتند و پول بیشتری خواستند که تصمیم به شکایت از آنها گرفتم. در پی این شکایت، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهمان آغاز شد. در ادامه ماموران با تحقیق از همسایهها متوجه شدند آنها اعضای یک خانواده بودهاند که چند روز پیش از آنجا نقل مکان کردهاند. جستجوها در این باره ادامه یافت تا این که افراد دیگری نیز با حضور در پلیس اطلاعات امنیت ساوه، شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. در بررسی پروندههای این افراد نیز مشخص شد همگی آنها به یک شیوه مورد اخاذی قرار گرفتهاند. به این ترتیب پاتوقهای احتمالی متهمان فراری که 2 زن و 2 مرد بودند، زیر نظر گرفته شد تا اینکه روزهای پایانی هفته گذشته خانه متهمان در یکی از محلههای جنوبی شهر شناسایی و متهمان دستگیر شدند. اعتراف به اخاذی از مردان یکی از متهمان در اظهاراتش به پلیس اطلاعات امنیت ساوه گفت: من و خانوادهام در شهر خوی از توابع استان آذربایجان غربی زندگی میکردیم تا این که به شهر ساوه آمدیم و به دلیل مشکلات مالی تصمیم به اخاذی از مغازهداران گرفتیم. وی افزود: طبق نقشه همسر یا دخترم با شناسایی مغازهداران مجرد، برای خرید به آنها مراجعه و اعتمادشان را جلب میکردند. متهم با اشاره به اخاذی از مغازهداران گفت: پس از مدتی وقتی مغازهداران متوجه میشدند آنها مجرد بوده یا از شوهرانشان طلاق گرفتهاند، به قصد ازدواج به منزلمان میآمدند که من و پسرم و گاهی دخترم خواستگاران را کتک میزدیم و با ادعای این که مزاحم خانوادهام شدهاند از آنها اخاذی میکردیم.