معضلات چند جزیره ای بودن فدراسیون ها
اگر همه فدراسیون ها در یک مجموعه باشند چقدر به سود بیت المال خواهد بود و جلوی چه هزینه های هنگفتی گرفته خواهد شد و همه اینها در کنار هم به متولیان امر ورزش این گزینه را می گوید که می توان با کمی تدبیر و دور اندیشی مثلا در همان زمین های اطراف وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که متعلق به تشکیلات ورزش است یک ساختمان چند طبقه و شکیل و برگرفته از معماری ایرانی و ورزشی احداث کرد تا یکبار برای همیشه خیال همه ورزشی ها از این بابت راحت شود.
تابناک: فدراسیون های ورزشی شریان های حیاتی در تشکیلات ورزش کشور هستند و همین ها هستند که با وجود تمام فراز و نشیب ها و کمی ها و کاستی ها ورزش را از مرکز پایتخت تا دورافتاده ترین روستاهای کشور توسعه می دهند و اگر ورزش ایران در بازیهای آسیایی گوانگژو به یکباره با جهشی خیره کننده توانست در بین ابرقدرتهای ورزش آسیا در رده چهارم مدال آوران قاره کهن بایستد ماحصل ماهها و سال ها خون دل خوردن های تشکیلات فدراسیون ها و افرادی است که در هیات های شهرها و روستاها صبح تا شب تلاش می کنند تا اگر استعدادی در یک گوشه از میهن پهناورمان باشد را کشف کنند و به او میدان و پروبال بدهند و او را به سطوح بالای ورزش قهرمانی و در نهایت تیم ملی برسانند. بدون شک افرادی که در فدراسیون های و هیات های ورزشی فعالیت می کنند اغلب یا ورزشکاربوده و از خانواده ورزشند و یا تمام عشق و همت خود را برای اعتلای ورزش کشور و شهر و دیار خود به کار بسته اند. حتما می دانید که بخش عمده ای از بودجه ای که به فدراسیون های ورزشی می دهند صرف اردوها و مسابقات داخلی و خارجی و حقوق پرسنل فدراسیون ها می شود و بودجه هایی که در اختیار هیات های زیر مجموعه فدراسیون ها قرار می گیرد چه بسا هزینه رفت و برگشت پرسنل آن هیات به اداره محل کارشان هم نشود با این وجود و با همین سبک و سیاق قهرمانان این مرز و بوم ساخته و پرداخته همین هیات ها و فدراسیون ها هستند. اما مشکلی که امروز فدراسیون های ورزشی با آن دست به گریبان هستند و به رغم همه پیشرفت هایی که در ساخت و ساز اماکن ورزشی صورت گرفته هنوز هم این مشکل برای فدراسیون ها و تمام تشکیلات ورزش پابرجاست بحث پراکندگی فدراسیون ها در تهران است که بواقع یک معضل بزرگ برای ورزش کشور و کل جامعه شده است. در گذشته ایی نه چندان دور و تا همین اواسط دهه هفتاد تمامی فدراسیون ها در مکانی به نام دفتر امور مشترک فدراسیون ها در خیابان ورزنده ودر ضلع جنوبی ورزشگاه شهید شیرودی مستقر بودند و هر شخصی و هر مسئولی که کاری با ورزش داشت با حضوری نصفه روزه در خیابان ورزنده می توانست امورش را با همه فدراسیون ها انجام دهد و به خیر و سلامتی از آنجا خارج شود اما اجرای یک سیاست کاملا غلط و اشتباه که از همان اواسط دهه هفتاد آغاز شد با این توجیه که برخی از مدیران عاشق میز و صندلی و دفترهای رنگارنگ که دوست نداشتند در یک ساختمان قدیمی و کنار سایر فدراسیون ها باشند هر کدام یک ساختمان در یک نقطه از کلان شهر تهران پیدا کردند و فدراسیونها کم کم از دفتر مشترک رخت بر بستند و به جاهای دیگر منتقل شدند و امروز وضعیت آنقدر بغرنج شده که حتی رییس تشکیلات ورزش اگر بخواهد همه فدراسیون ها ورزشی را سرکشی کند باید دو ماه از وقت خود را صرف کند تا شاید روزی به یک فدراسیون رسیدگی کند. اکنون تصور کنید مدیرکل یک استان که 48 ساعته باید به تهران بیاید و با چند فدراسیون هم کاری داشته باشد ببینید چه مشقتی خواهد داشت تا در این دو روز فقط آدرس فدراسیون ها را پیدا کند و بعد هم بعید است که به امور مربوطه رسیدگی کاملی داشته باشد. این مشکلات در کنار فاصله ایی که روسا و کارکنان فدراسیون ها از هم گرفته اند باعث شده تا بحث الگو برداری از فدراسیون های موفق بایکوت شود و هیچکس از کار دیگری سر در نیاورد در حالی که اگر تمام 50 فدراسیون در یک مجموعه مسقر باشند فضای رقابت و رفاقت و دوستی ها به وجود می آید ضمن اینکه همه از حال یکدیگر هم با خبرند نه اینکه امروز اگر به یک پیک موتوری چند تا نامه بدهی که به همه فدراسیون ها برساند بعید است تا یک هفته بتواند آدرس فدراسیون ها را پیدا کند و این چند جزیره ایی بودن یقینا روز به روز ورزش ما را دچار فاصله های بیشتری هم می کند. اکنون که وزارت ورزش و امور جوانان سروشکل گرفته بد نیست وزیر ورزش با تدابیری که می اندیشند فضایی را فراهم آورند که بار دیگر تمامی فدراسیون های ورزشی در یک مجموعه جمع شوند و از این پراکندگی و چند گانگی نجات یابند ضمن اینکه بسیاری از فدراسیون ها در مکان ها استیجاری بسر می برند که خود این موضوع معضلی بزرگ برای آن فدراسیون ها هم از حیث اجاره بها و هم از منظر خانه به دوشی است که هر چند وقت یکبار باید جای خود را تغییر دهند. این ساختمان هایی هم که به اسم فدراسیون ها درست کرده اند اغلب ساختمان های مسکونی بوده و هست و هیچ نماد و اثری از ورزش در در و دیوار آن دیده نمی شود و با مطب یک دکتر هیچ تفاوتی ندارد. حال آنکه شما وقتی اسم ورزشگاه آزادی و یا حتی شیرودی می آید و داخل این مجموعه ها می شوید کاملا احساس ورزشی بودن به شما دست می دهد چرا که هر چیزی باید نسبت به اسم و هویت آن دارای سنخیتی هم باشد که در حال حاضر اثری از این موارد در فدراسیون های ورزشی نمی بینیم. از نظر هزینه ها هم نیازی به گفتن نیست که اگر همه فدراسیون ها در یک مجموعه باشند چقدر به سود بیت المال خواهد بود و جلو چه هزینه های هنگفتی گرفته خواهد شد و همه اینها در کنار هم به متولیان امر ورزش این گزینه را می گوید که می توان با کمی تدبیر و دور اندیشی مثلا در همان زمین های اطراف وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که متعلق به تشکیلات ورزش است یک ساختمان چند طبقه و شکیل و برگرفته از معماری ایرانی و ورزشی احداث کرد تا یکبار برای همیشه خیال همه ورزشی ها از این بابت راحت شود.