خسته ام، می روم استراحت !
مدیرعامل مستعفی باشگاه داماش گیلان گفت: تصمیم من قطعی است و از کل فوتبال خداحافظی کردم. واقعا خسته ام و روح کار کردن را از من گرفته اند. می روم تا استراحت کنم.
کد خبر :
181401
پانا: امیر عابدینی در خصوص استعفای خود از سمت مدیرعاملی داماش، باخت این تیم در آبادان، نابسامانی های مالی، صحبت های کفاشیان، شکست پرسپولیس با دنیزلی و هدررفتن پنالتی توسط مهدوی کیا به سوالات پاسخ داد که در ادامه می آید:
چه اتفاقی افتاد که به نفت آبادان باختید؟
اتفاق خاصی نیافتاد ما بد بازی کردیم و باختیم. ما مستحق باخت بودیم و آنها استحقاق پیروزی داشتند. من نرفته بودم آبادان تا بازی را ببینم.
چرا دلیل خاصی داشت؟
نه. من احتمالا نه این سفر که نرفتم و نبودم، احتمالا از کل فوتبال باید یواش یواش خداحافظی کنیم.
چرا به خاطر مشکلات مالی؟
شرایط تیم ما دیگر جواب نمی دهد. شرایط باشگاه داری دیگر برای من جواب نمی دهد.
یعنی تصمیمتان جدی است؟
بله واقعا تصمیم گرفتم بروم. امروز یک نفر را منصوب می کنم تا کارها را پیگیری کند. من واگذار می کنم و می روم کنار.
واقعا حیف است که یک مدیر فوتبالی از لیگ برتر حذف شود.
حیف چه؟ حیف ما هستیم که از بین رفتیم. واقعا باورتان نمی شود که هیچ کس گوش نمی کند. نزدیک 4 ماه و نیم است که دارم نامه نگاری می کنم که این باشگاه منهدم می شود و از بین می رود. این مردم رشت و جوانان رشت و حتی استان علاقمندی به این تیم دارند. من نتوانستم یک اردو این تیم را ببریم. نتوانستم یک بازپروری روحی این تیم را بکنم. بالاخره چه توقعی می توانم داشته باشم؟ نیم فصل گذشت 10 ریال نتوانستیم به این بچه ها پول بدهیم.
پس بیشتر مشکلات شما و دلیل استعفا به خاطر مشکلات مالی است؟
مسائل مالی. مسائل دیگر مثلا دیگر اختیاری ندارم. مسئولیت دارم ولی اختیاری ندارم. پاسخگوی چیزهایی باید باشیم که اصلا نمی دانیم چی هست. فوتبال هیچی زندگی ما مختل شده و پاشیده. هیچ کس نیست که حاضر شود و بیاید بگوید چکار باید بکنیم. دست و بال ما را بستند بعد می گویند بجنگ. چطور بجنگیم؟ کسانی که متولی سیستم ما هستند دلشان می خواهد ما ببازیم. چیزهای عجیب و غریبی آدم احساس می کند.
پس این شکست مقابل نفت قابل پیش بینی بود؟
نه اگر ما می بردیم.به خاطر همت، غیرت و جوانمردی بچه ها و تارتار بود. به هرحال این طور نبود که من فکر کنم اینها را خوب تدارک کرده بودم، پول تزریق کرده بودم که اگر رفتند باختند مقصرند. نه.
اوضاع این تیم چه می شود؟
من امروز به مسئولان استان اعلام می کنم. هنوز کمکی نکردند. باشگاه ما جایی نمی رود و در استان می سپارم بماند. مسئولان استان اداره می کنند. تصمیم من قطعی است. واقعا خسته ام. روح کار کردن را از من گرفته اند. می روم تا استراحت کنم.
با این شرایط تارتار می ماند؟
تارتار می ماند. من هم آنچه ضرورت دارد برایش انجام دهم، می کنم تا به حق و حقوق خود برسد.
شما به کفاشیان گفتید که مدیریتش از شما هم قوی تر است؟
من هم شنیدم و داشتم برنامه را نگاه می کردم. خیلی برای من جالب بود. هم تعارفات شفیع و هم خرده فرمایشات جفت این بزرگواران که مطالبی عنوان کردند که برایم واقعا عجیب و غریب بود. آنها در مسند قضاوت برای من نشسته بودند. کفاشیان که خوشحال و سرافراز گفتند که من به او گفتم که مدیریتش از من قوی تر است. این معنا و مفهومش یعنی چی؟ یعنی من در جمع سخنرانی و اعلام می کنم که آقای کفاشیان برای فوتبال آدم غریبه ای هستی یعنی توان فوتبالی نداری. آن وقت می روم به او می گویم از من قوی تری؟ نمی دانم شاید به او گفتم! بعضی مواقع عقل از کله آدم می پرد و ممکن است چیزهایی بگوید.
حرف های کفاشیان هم خیلی تناقض داشت.
حرف های کفاشیان و به خصوص شفیع برای من تعجب داشت. بدتر از همه فتح الله زاده. اینها تک بازی می کردند. معلوم شد هر 3 نفر زیر مجموعه وزارت ورزشند و دقیقا طبیعی بود و از نوع برخوردشان معلوم بود که به یک جا دارند جواب می دهند. انتقاد من چارچوب داشت. من ماده 11 را به رخ کشیدم. صفحه 5 و 22 را جواب می داد. یک کلام به کفاشیان نگفت که جوابم را بدهد. او مجری است و باید در موضع عدالت باشد. مخاطب هم مردم هستند.
دیدید مهدوی کیا پنالتی خراب کرد؟
دیدم فوتبال است دیگر. گاهی مواقع فوتبال نخواهد به آدم رو کند پشت سرهم بد می آورد.
شما جای رویانیان بودید با زارع به خاطر منصرف شدن از زدن پنالتی چکار می کردید؟
بالاخره در شهر خودش بود و نزد. باید زارع خودش می زد و خوشحالی نمی کرد. فوتبال روح حرفه ای دارد. وقتی کسی پیراهن یک تیم را می پوشد باید به کر تیمش باشد. البته شاید شما هم جای زارع بودید و در انزلی زندگی می کردید شاید می توانستی بهترین کاری که بکنی، پنالتی را نمی زدی.
اگر حرف از تعصب بود چرا سال قبل در فینال حذفی مقابل ملوان پنالتی زد؟
نمی دانم. ما که نفهمیدیم چه خبر است. بضاعت نداریم که بفهمیم چه خبر است! این را می دانم که مهدی خیلی بدشانسی آورد.
پرسپولیس با دنیزلی هم باخت. نظرتان چیست؟
مشکل پرسپولیس در این بود که آمده بودند، سرعت را با دستپاچگی قاطی کرده بودند. دنیزلی بنده خدا یک سری حرف ها و کارها را به اینها یاد داده اما اینها بد اجرا می کنند. بچه های پرسپولیس آمدند راه رفتن کبک یاد بگیرند راه رفتن کلاغ هم یادشان رفت. من مطمئنم پرسپولیس با این سرعتی که دارد عمل می کند اگر با دقت توام شود، یکی از تیم های خوب سرعتی کشور می شود. من مایه های حرکتی دنیزلی را در تیم دیدم. موفقیت این تیم را می شود امیدوار بود.