مخاطبان و انجمن سریالسازان دلمرده
به طوری که تاب تحمل را از بینندهای که خود انبوهی از مشکلات را به یدک میکشد، ربوده و از دنبال کردن آنها منصرف میکند.
مهر: برخلاف وعدههای معاون سیما مبنیبر انتقال آرامش در مجموعههای تلویزیونی و پرهیز از خشونت، در سریالهای شبانه با وجود ساختار خوب، شاهد خشونت و اختلافهای خانوادگی هستیم که تنها استرس هر شبی برای مخاطبان به همراه دارد. اگر بنا بر واقعیت موجود در دنیا و اذعان مکرر مدیران رسانه ملی مبنیبر اهمیت نقش رسانههای دیداری و شنیداری در جنگ نرم صحه بگذاریم، به این موضوع هم باید توجه شود که در این جنگ یا بازی رسانهای کسی پیروز است که تمامی قواعد برتری را بشناسند و به آن عمل کند. در شرایطی که به لحاظ خارجی، کشور در شرایط تحریم اقتصاد سیاسی کشورهای غربی و همپیمانان آنان قرار گرفته و روز به روز حلقه را تنگتر میکند و از حیث داخلی در آستانه نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم و از سوی دیگر مردم هم زمان تحولات اقتصادی و نوسانات نرخ دلار، سکه، مسکن با مشکلاتی همچون بیکاری رو به رو هستند، این سئوال به ذهن خطور میکند که رسانه ملی چه نقشی در زمینه آرامشبخشی و افزایش انگیزه و امید میان عموم مردم ایفا میکند؟ پاسخ به این سئوال را به راحتی میتوان از میان برنامههای نمایشی وغیرنمایشی شبکههای صدا و سیما که در این شبهای بلند زمستانی پخش میشود، یافت. سریالهای شبانه خوشساختی که قصههای تلخ دارند و انباشته از صحنههای زد و خورد، اختلاف و جدایی هستند. به طوری که تاب تحمل را از بینندهای که خود انبوهی از مشکلات را به یدک میکشد، ربوده و از دنبال کردن آنها منصرف میکند. این در حالی است که در گذشته به دلیل تهیه و پخش سریالهایی همچون "زیر هشت"، "جراحت"، "ستایش"، "رستگاران"، و... مسئولان ارشد سازمان به مردم قول داده بودند آثار نمایشی سیما به سمت موضوعهای طنز، کمدی و یا حداقل ملودرامهای آرام و شیرین خانوادگی و اجتماعی سوق داده شود تا مردم از مشاهده آثار نمایشی تلخ مکدر نشوند. مسلماً وقتی مخاطب خسته از کار روزانه و مشکلات به خانه برمیگردد، علاقمند است وقتی تلویزیون را روشن میکند یک اثر خوب ببیند تا خستگی از تنش در بیاید، نه اینکه استرسی دیگر به او وارد و ذهنش مشوش شود. البته منظور از این نقد این نیست که نباید چنین قصههای به تصویر کشیده شود، اما مسئولان سیما میتوانند چیدهمان بهتری در زمان پخش آثار داشته باشند. به عنوان نمونه وقتی قرار است مجموعهای همچون "تا ثریا" پخش شود، دیگر نباید همزمان با این مجموعه "شیدایی" هم پخش میشد؛ بلکه باید با در نظر گرفتن رنگین کمان آثار یک اثر طنز در نظر گرفته میشد تا مخاطب حق انتخاب میان قصههای متفاوت در آثار نمایشی تلویزیون داشته باشد و خودش انتخابگر باشد، نه اینکه همیشه رسانه برای او انتخاب کند که حالا او باید بیننده چه نوع آثاری باشد. در واقع در کنار یک مجموعه که قصه تلخ دارد، میتوان مجموعههایی با قصههای شیرین قرار دارد که حتی میتواند صرفاً طنز باشد. در این صورت استرس هم به مخاطب وارد نمیشود. متاسفانه بیتوجهی به جدول پخش موضوعی برنامههای نمایشی، باعث شده در مقطعی مخاطبان فقط شاهد آثار دردناک همراه با غم باشند و در زمانی دیگر تعداد آثار طنز زیادی میشود. در حال حاضربینندگان در مجموعه "تا ثریا" شاهد یک زن میانسال که مشکلات زیادی دارد و ناخواسته منجر به کما رفتن یک مرد شده، هستند. در مجموعه "شیدایی" یک عشق، اما همراه با پاپوش برای تصاحب ارثیه را میبینند. در مجموعه "پنجره" شاهد مرگ فرزند خانواده و از هم گسیختگی یک خانواده هستند. کافی است مسئولان سیما فقط یک شب خودشان پای این سه مجموعه که پخش آن از ساعت 20:45 شروع میشود و تا ساعت 12 ادامه دارد، بنشینند تا متوجه شوند چه فشار روانی وحشتناکی به مخاطبان وارد میشود. این برخلاف صحبتهای علی دارابی معاون سیماست که از مدتی پیش خشونت، دعوا و داد و بیدادهای خانوادگی را در آثار نمایشی ممنوع کردهبود. در مجموع مثل همیشه اینبار هم ثابت شد نه تنها این وعدهها جامه عمل نمیپوشد، بلکه باز هم با بیتوجهی به مهندسی پیام در تنظیم جدول پخش شبکهها که بارها رئیس سازمان صداوسیما به آن تاکید کرده، مخاطبان راهی به جز پناه بردن به دامان شبکههای ماهوارهای نداشته باشند.