تو را به خدا مرا ببخشید

مشهدی رضا در عین حیرت و ناباوری به دو اسکناس بیست تومانی نگاه می‌کرد و چند بار پرسید: «من یادم نمی‌آید، شاید اشتباه شده باشد!؟». وقتی نام و نشانی‌اش را به او نشان دادند، تسلیم شد.

کد خبر : 180676
تابناک: چه تفاوت دارد که این نامه از چه کسی باشد؟! مهم جملات کوتاهی است که در این نامه آمده است. نویسنده نامه، رزمنده‌ای است که نه می‌دانیم کیست و نه اینکه چند ساله بوده و حتی سرانجام او چه شده است؛ مهم این است که ین نامه ساده اما پر معنی، ما را به آن روزهای سراسر صداقت برده است. برای نویسنده نامه، بسیار سخت و ناگوار بوده است که 20 تومان ـ بله تنها بیست تومان ـ به کسی بدهکار باشد. به گزارش خبرنگار «تابناک»، این نامه در خرداد 1367 به همراه دو اسکناس بیست تومانی (که در آن زمان رایج بود) به پایگاه مقاومت مالک اشتر دزفول رسید. برادران بسیج از آن کپی گرفتند و دو بیست تومانی را به نشانی ای که در پشت نامه یادداشت شده بود، ( یعنی پنچرگیری مشهدی رضا در خیابان آفرینش ) رساندند و به «مشهدی رضا» دادند. مشهدی رضا در عین حیرت و ناباوری به دو اسکناس بیست تومانی نگاه می‌کرد و چند بار پرسید: «من یادم نمی‌آید، شاید اشتباه شده باشد!؟». وقتی نام و نشانی‌اش را به او نشان دادند، تسلیم شد. نمی‌دانیم آن بسیجی کجاست و چه می‌کند و مشهدی رضا چه شده است، اما آنچه درس‌آموز و ماندنی است، این نامه است و صداقتی که در آن جاری است. خواندن نامه، لطف دیگری دارد:
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی مشهدی رضا امیدوارم که حالتان خوب باشد. مشهدی رضا من چند سال پیش یعنی حدود 3 سال پیش 20 تومان بایستی به شما می‌دادم ولی در این امر سهل انگاری می‌کردم و از این بابت بسیار ناراحت می‌باشم و چون از آن مدت تا حالا وضع دنیا عوض شده و چیزها خیلی گران شده است قصد دارم به جای 20 تومان 40 تومان به شما بدهم. امیدوارم که مرا بخشیده باشید. تو را به خدا مرا ببخشید که سخت درمانده ام. دیگر عرضی ندارم جز دعا برای همه رزمندگان اسلام. والسلام 30 /2/ 67 امضا
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: