چه کسی پایش راروی سیم اینترنت گذاشت؟
شرکت ارتباطات زیرساخت هم هرگونه اختلال در شبکه زیرساخت ارتباطی را که منجر به اختلال در دسترسی به اینترنت شود، تکذیب کرده و میگوید: هم اکنون ظرفیت پهنای باند زیرساخت ارتباطی کشور، کامل برقرار و اینترنت بدون مشکل در حال کار است.
تابناک: از یکشنبه هفته گذشته تا به امروز، امکان دسترسی مناسب به اینترنت برای کاربران شدنی نیست و به زبان عامیانه: «اینترنت کند شده است».
اختلال در دسترسی به شبکه اینترنت در بیشتر مناطق کشور و به ویژه شهر تهران از یکشنبه هفته گذشته (چهارم دی ماه) آغاز شده و در بازههای زمانی چند ساعته تا امروز تداوم داشته است.
این در حالی است که به گزارش مهر، شرکتهای ارایه دهنده اینترنت میگویند که قطعی یکی از لینکهای ارتباطی به کشور از کانال فجیره امارات، دلیل این اختلال است و شاهد مدعایشان را تماس با شرکت ارتباطات زیرساخت میدانند.
در نقطه مقابل، شرکت ارتباطات زیرساخت هم هرگونه اختلال در شبکه زیرساخت ارتباطی را که منجر به اختلال در دسترسی به اینترنت شود، تکذیب کرده و میگوید: هم اکنون ظرفیت پهنای باند زیرساخت ارتباطی کشور، کامل برقرار و اینترنت بدون مشکل در حال کار است. طبیعی است که این جمله به مذاق کاربران اینترنت در کشور که بیشتر با سرعت دیال آپ قدم به دنیای مجازی میگذارند، خوشایند نیست و بیشتر به شوخی شباهت دارد؛ شوخی جدیدی که در گذشته نیز با اشکالاتی چون «گیرکردن لنگر کشتی» و «حمله کوسه» به کابلهای فیبر نوری، مطرح شده است.
در این باره باید گفت که اختلال، قطعی و کاهش سرعت اینترنت، به داستان معمولی و گاه بیخاصیتی تبدیل شده که شرکت ارتباطات زیرساخت، هر بار در پاسخ به آن، به آوردن آمار و ارقام خطوط STM1 میپردازد که مثلا سال گذشته، ۱۷۳ لینک بوده و امسال ۲۹۱ لینک شده؛ حتی ادعا میکند که مثلا قطع مسیر جنوب کشور با نزدیک ۵۰ لینک STM1، هم خللی در اینترنت پدید نخواهد آورد!
دوباره با معمایی روبهرو هستیم که معلولش را در زمان گذشته برای باز شدن همین پنجره هم میتوانیم ببینیم، ولی علتش پنهان است. اینجاست که گمانهزنیها آغاز میشود و یکی دلیل را «راهاندازی اینترنت ملی» میداند و دیگری میزند به دشت کربلا که چگونه قرار است با این زیرساختها به سرعت ۷۵ برابری در اینترنت ملی برسیم؟!
روشن است که عوامل گوناگونی در بروز این مشکلات نقش دارند و شرکت زیرساخت، تنها مقصر همه این اختلالات نیست؛ اما آنچه فعلا ذهنها را به خود مشغول کرده، تکذیب قضیه است که به پاک کردن صورت مسأله شباهت بیشتری دارد تا پذیرش آن. گویا «پذیرش مسئولیت» هم مشکل زیرساختی دارد!