دیدار شبانه دنیزلی و مهدویکیا در هتل آزادی
نزدیک ساعت 12 شب، حول و حوش بامداد شنبه. در لابی هتل آزادی، دو چهره آشنا دیده میشوند؛ مصطفی دنیزلی و مهدی مهدویکیا.
خبرآنلاین: حاضران در لابی می روند و می آیند و سرکی می کشند به آنها. قبل از جلسه، کیا با خودش معادلات را کنار هم چیده: «پرسپولیس که من را می خواهد، فقط می خواهم این را از زبان دنیزلی بشنوم.» در لابی هتل آزادی، این فرصت به مهدی دست داد تا همه چیز را از زبان خود دنیزلی بشنود. او و مرد ترک تبار، خیلی زود رفتند سر اصل مطلب، وقتی دنیزلی از قدیم شروع کرد: «من بازی هایت را در هامبورگ می دیدم. الان هم بازی های جواد نکونام را در اوساسونا پیگیری می کنم.» دنیزلی که از ناراحتی مهدی مهدویکیا باعث پشت خط ماندنش، اطلاع داشت، اینطور ادامه داد: «وقتی هنوز با پرسپولیس قرارداد نبسته بودم، همه می گفتند قرار است مهدی مهدویکیا به این تیم بیاید. ولی وقتی قرار شد به پرسپولیس بیایم، گفتم که اول باید تیم را ببینم بعد در این باره نظر نهایی را بدهم.» او سپس مکثی می کند و دقیقا حرفی را می زند که مهدی انتظار شنیدنش را داشت: «حالا که تیم را دیدهام، تصمیم گرفتهام تو کنار ما باشی. دوست دارم در ادامه فصل در تیم من بازی کنی. مطمئن هستم میتوانی توقعات را برآورده کنی.» مهدی مهدوی کیا در این لحظات نمیتوانست خوشحالی خود را پنهان کند. جواب آخر را گرفته بود اما جلسه هنوز ادامه داشت: «خب من هم یک عمر فوتبال حرفهای بازی کردهام. به این چیزها آشنایی کامل دارم و می دانم که بازیکن را مربی باید انتخاب کند، نه فرد دیگری. اگر امشب به اینجا آمدم فقط می خواستم مستقیما از زبان خود شما بشنوم که با رضایت من را می خواستید یا نه؟ چون با من تماسهایی از پرسپولیس گرفته شده بود ولی دوست نداشتم بدون رضایت شما به تیم محبوبم برگردم. الان خوشحالم که شما خودتان من را خواسته اید، با رضایت کامل.» حالا دوباره توپ به زمین دنیزلی افتاد. او که لبخند همیشگی را بر لب داشت، رک و پوست کنده گفت اگر بازیکنی را نخواهد، قطعا او را قبول نمی کند: «مطمئن باش من با کسی رودربایستی ندارم که بخواهم او را با اجبار قبول کنم. خودم تو را خواستم. این را به مسئولان باشگاه هم گفتم. دوست دارم از یکشنبه در تمرین تیم حاضر شوی و با پرسپولیس استارت بزنی.» با گفتن این جملات، کیا نیز به علامت رضایت سر خود را تکان داد. دنیزلی به او تعارف زد که چایش را بخورد، مهدی نیز. بدین ترتیب نشست سرمربی و بازیکن جدید قرمزها، آنقدری طول نکشید که تصور می شد. کیا بعد از شنیدن این حرف ها و خوردن چایش بلند شد و با دنیزلی دست داد. آنها پیش از خداحافظی از دیدار یکشنبه خود گفتند و بعد از هم جدا شدند. *رضایتنامه، اول صبح ساعاتی بعد از دیدار شبانه کیا و دنیزلی، مهدی با امیر عابدینی تماس گرفت. او ابتدای صبح دیروز، با مدیر عامل داماش تماس گرفت تا رضایتنامه اش را بگیرد. عابدینی که در همان ابتدای فصل تاکید کرده بود هیچ وقت مانع از حضور مهدی در تیم محبوبش نخواهد شد، خیلی زود به قولش وفا کرد، وقتی به کیا گفت: «ما رضایت نامهات را صادر می کنیم.» این در حالی است که جمعه شب، او تصور نمیکرد این اتفاق رخ دهد چون در تماس با خبرنگاری گفته بود: «در نیم فصل کسی از ما جدا نمی شود.» با اینهمه، او دیروز به راحتی هر چه تمامتر رضایت نامه مهدی را داد تا او به تیم سابقش بازگردد، بعد از نزدیک به 13 سال. *تماس در پیست دیزین دو تماس و یک یدار مهم در عرض چند ساعت برای کیا. او جمعه، پیش از دیدار با دنیزلی، یک شماره آشنا روی موبایل خود دید؛ شماره سردار رویانیان. مدیر عامل پرسپولیس هنگامی با او تماس گرفت که همراه با خانواده اش در پیست دیزین بود. رویانیان در این تماس گفت: «به پرسپولیس برگرد اما مهدی همان جا گفت باید دنیزلی این را بگوید.» این تماس، کیا را به یاد اولین تماس رویانیان انداخت، وقتی برای بازی خیرخواهانه به هامبورگ رفته بود و برگشت تهران. مدیر عامل پرسپولیس همان موقع با او تماس گرفت و پیشنهاد اولیه را داد که امیر عابدینی نیز همان شب در 90 این تماس و پیشنهاد را فاش کرد. او گلایه داشت که چرا با مهدی تماس گرفته اند. کمی بعد، سردار زارع قائم مقام پرسپولیس و علی پروین با امیر عابدینی جلسه گذاشتند. در این جلسه بود که مدیر عامل داماش کلا دور معاوضه کیا و هادی نوروزی را خط کشید. همه چیز معلق بود تا زمان حضور دنیزلی. سرمربی ترک گفت اول باید تیم را ببیند. چند روز که گذشت، کیا مثل اول فصل برافروخت. ناراحتی شدید او به قدری بود که حتی می خواست به صورت رسمی خداحافظی کند. مهدی فکر می کرد این بار هم بازی خورده است. سکوت او دنیزلی را به یک نتیجه رساند؛ اینکه باید کیا را بازگرداند. سرانجام جمعه شب، همه چیز همانی شد که مدافع تاریخی فوتبال ایران می خواست؛ بازگشت به پرسپولیس.