يك كالا با چند قيمت؛ چرا؟
شما به راحتي مي توانيد كالايي را كه در بازار بزرگ تهران يا مناطق جنوبي اين شهر خريده ايد؛ باقيمتي دقيقا چند برابري در مناطق شمالي اين شهر و يا مراكز خريد لوكس تهيه كنيد.ساعتي را كه در بازار تهران به قيمت 80 هزار تومان خريده ايد و اكنون آن را با همان ويژگي ها پشت ويترين يك فروشگاه لوكس در مركز خريد معروف ميدان تجريش به قيمت 480 هزارتومان مي يابيد چه احساسي به شما دست ميداد اگر ماجرا برعكس بود ...؟
کد خبر :
179317
تابناک: گردشي كوتاه در شهر تهران ذهن انسان را به نكات بسياري معطوف مي كند، تفاوتهاي بسياري كه در سفر، از هر محله به محله ديگر مي توان ديد و البته يكي از اين تفاوتها، تفاوت در عرصه قيمت هاست شما به راحتي مي توانيد كالايي را كه در بازار بزرگ تهران يا مناطق جنوبي اين شهر خريده ايد؛ باقيمتي دقيقا چند برابري در مناطق مرفه نشين اين شهر و يا مراكز خريد لوكس تهيه كنيد. به گزارش «تابناك»، و بر اساس مشاهدات ميداني خبرنگار ما اين مساله به كالاي خاصي محدود نمي شود و حتي گاه تفاوت قيمت در مورد كالا هاي داراي برچسب قيمت مصرف كننده نيز قابل مشاهده است البته با درصد كمتر. شايد شنيدن اين مساله براي هيچ ايراني تعجب آور نباشد كه يك اوركت 35 هزارتوماني در كوچه برلن، حوالي ميدان فاطمي در فروشگاهي 70 هزارتومان به فروش مي سد و البته بايد تصور نمود كه همين كالا در حولي ميدان تجريش چه قيمتي خواهد داشت؟! ساعتي با مارك و مدل يكسان را در بازار تهران به قيمت 80 هزار تومان خريده ايد و اكنون آن را با همان ويژگي ها پشت ويترين يك فروشگاه لوكس در مركز خريد معروف ميدان تجريش به قيمت 480 هزارتومان مي يابيد چه احساسي به شما دست ميداد اگر
ماجرا برعكس بود آن را از تجريش خريده بوديد و اكنون در بازار تهران با قيمت 80 هزارتومان مشاهده مي كرديد! همچنين است تفاوت بازار كفش در باغ سپهسالار و ميدان ولي عصر و باز هم مراكز خريد سعادت آباد و شهرك غرب و اين مساله را در مورد كالاهاي بسياري مي توان ديد. اما علت چيست؟ آيا سرقفلي اينقدر بها دارد؟ مساله را از لحاظ اقتصادي به دو موضوع مي توان مرتبط دانست: 1) اشتباه خريدار در كسب اطلاعات كامل از بازار 2) مساله ارزش سرقفلي قطعا اشتباه خريدار درميان نيست. زيرا اين اشتباه هرگز در مناطق ديگر تهران نمي افتد. بلكه كشش تقاضاي شهروندان در اين مناطق بالاست به گونه اي كه يا خريد از اين مراكز را ساده تر از رفتن به مركز شهر دانسته و يا اصولا نوعي مطلوبيت بابت خريد از چنين مراكزي كسب مي شود كه در اصطلاح عاميانه از آن به «كلاس بالا» تعبير مي گردد. سرقفلي بالاي مغازه ها در مراكز خريد خاص و مناطق مختلف تهران يا هر شهر ديگر را اگرچه مي توان دليل صاحبان فروشگاهها براي افزايش قيمت كالاي به فروش گذاشته شده دانست؛ اما بايد توجه داشت كه اين سرقفلي خود در اثر امكان «گرانتر فروشي» در اين مناطق بوجود آمده پس علت اصلي نيست و در
حقيقت علت اصلي همان كشش تقاضا در مناطق مختلف يا قدرت خريد بالاتر مشتريان در برخي مناطق خاص است. چيزي كه با بي توجهي مسئولين مربوطه كم كم اين «گرانتر فروشي» ها را عرف كرده؛ تاجايي كه مساله اي خلاف قانون به مبناي رسمي و عرفي بازار در تعيين ارزش ملك تجاري تبديل شده است. آيا مردم هريك از محلات در صورتي كه بتوانند كالايي را از همان محل و فروشگاه باقيمت پايين تر خريداري كنند و براي كسب قيمت نازل تر نيازي به سفر هاي درون شهري نداشته باشند؛ باز هم از قيمتهاي بالاي فوشگاههاي همسايه خود استقبال مي كنند؟ اين مساله اي است كه در نمونه تجربي تاسيس ميادين تره بار محلي در محلات مختلف تهران به وضوح مشاهده شد و از مشتريان ميوه فروشي ها بخصوص در مناطق با سرقفلي بالا يعني داراي امكان «گرانتر فروشي» به صورت جدي كاست. چيزي كه در محلات ديگر تهران چندان اثر شگرفي نداشت زيرا اصولا ميوه فروشي ها در آن مناطق چندان تفاوت قيمت بالايي با ميادين تره بار مركزي نداشتند. سرقفلي پديده واقعي يا ساختگي؟ اكنون بارديگر بايد به ماهيت فهوم سرقفلي پرداخت اگر مسئولين نظارتي به وظايف خود صحيح عمل كرده و امكان فروش يك كالا بايك كد اقتصادي و مشخصات
واحد در مناطق مختلف شهري با قيمت هاي مختلف وجود نداشته باشد آيا سرقفلي از بيين خواهد رفت؟ پاسخ مسلما منفي است زيرا عوامل ديگري چون كميت مراجعه به يك فروشگاه و امكان عرضه كالاهاي متفاوت در مناطق خاص همچنان مزيتهاي غير قابل انكاري هستند. براي مثال يك فروشگاه مي تواند در مناطق مرفه نشين مقادير زيادي كالاهاي لوكس به فروش برساند كه در ساير مناطق فروش نخواهند رفت و البته از حاشيه سود بالاتري نسبت به ساير كالا ها برخوردارند. اما اينبار عامل ديگري چون تعداد فروش كلاهاي عادي يا كميت فروش نيز بسيار تاثيرگذار مي گردد به نوعي كه ممكن است اينبار در تعيين ارزش سرقفلي تعداد مراجعين عامل مهمتري نسبت به مرفه نشين بودن منطقه گردد و ارزش هاي املاك تجاري در شهر هاي كشور به طور كلي جابجا شود. از اين روست كه بايد تاكيد كرد اين روز ها ارز املاك تجاري در كشور بر اساس ميزان امكان «گرانتر فروشي» تعيين مي شود و اين مساله يعني غير واقعي بودن ارزش املاك تجاري. ارزرشي كه تنها از دو نكته ناشي مي گردد: نخست: بي ساماني در ثبت كالاهاي موجود در بازار و تعيين قيمت واحد براي آنها دوم: عدم برخورد مسئولين و سازمانهاي مربوطه با مساله تفاوت
قيمت كالاي واحد در نقاط مختلف