آدمکشی به خاطر ۱۵۰۰ تومان
پسر جوان که در جریان درگیری خونین مسئول بوفه یک باشگاه ورزشی را به قتل رسانده بود ۱۵ روز پس از جنایت با پای خود به دادسرای جنایی تهران رفت.
کد خبر :
178806
شبکه ایران: صبح دیروز پسری ۲۲ ساله وارد شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران شد و به قاضی محمد شهریاری گفت: «من فرید هستم که شب ۲۰ آذر در باشگاه ورزشی خیابان فرجام - شرق تهران - با پسر جوانی به نام امیرعلی درگیر شدم و او را با پیچگوشتی زدم.
پسر جوان که در جریان درگیری خونین مسئول بوفه یک باشگاه ورزشی را به قتل رسانده بود ۱۵ روز پس از جنایت با پای خود به دادسرای جنایی تهران رفت. صبح دیروز پسری ۲۲ ساله وارد شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران شد و به قاضی محمد شهریاری گفت: «من فرید هستم که شب ۲۰ آذر در باشگاه ورزشی خیابان فرجام - شرق تهران - با پسر جوانی به نام امیرعلی درگیر شدم و او را با پیچگوشتی زدم. باور کنید نمیخواستم او را بکشم. حتی نمیخواستم او را بزنم اما همه چیز یک دفعه اتفاق افتاد.» وی که از مرگ امیرعلی - ۳۰ ساله - بشدت ابراز ناراحتی میکرد با چشمان اشکبار گفت: «حدود دو سال قبل به عنوان حسابدار و مسئول کمدهای لباس در باشگاه استخدام شدم. امیرعلی هم تازه به آنجا آمده و مسئول بوفه شده بود. شب حادثه به خاطر گم شدن کلید کمدها با پیچگوشتی سرگرم باز کردن درها بودم که امیرعلی صدایم کرد و از من خواست برایش کاری انجام دهم اما به دلیل اینکه سرگرم کار بودم توجهی نکردم و او دوباره صدایم کرد. از اینکه جوابش را نداده بودم عصبانی شد و دقایقی بعد هم سراغم آمد و گفت: «چند شب قبل از بوفه خرید کردی و ۱۵۰۰ تومان بدهکار شدی. همین الآن بدهیات را
تسویه کن.» من هم با شنیدن این حرف عصبانی شدم و یک اسکناس پنج هزار تومانی به طرفش پرت کردم. اما امیرعلی که بسیار قویهیکل بود مشت محکمی به صورتم کوبید و بعد هم مرا به باد کتک گرفت. در حالی که سرم شکسته بود و خون جلوی چشمانم را گرفته بود با پیچگوشتی بیهدف او را زدم. فقط یک لحظه به خودم آمده و دیدم امیرعلی با سر و صورت خونین زمین افتاده است از ترس فریاد کشیدم که چند نفر آمدند و او را به بیمارستان رساندند من هم فرار کردم. در حالی که فکر نمی کردم او کشته شده باشد. در این مدت به مشهد رفتم و شبها در حرم میخوابیدم و برای سلامتی امیرعلی دعا میکردم غافل از اینکه او پنج روز بعد از آن درگیری جان باخته است. وقتی موضوع را فهمیدم عذاب وجدان یک لحظه هم رهایم نمی کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. بنابراین به تهران برگشتم و به دادسرای جنایی آمدم. بدین ترتیب متهم با دستور بازپرس شهریاری بازداشت شد و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.