ماجرای هنرمند مسلمان و بی‌بی‌سی فارسی

کد خبر : 178762
خبرآنلاین: هر كس خرده‌هوشي و سر سوزن ذوقي داشته باشد، حميد عجمي را مي‌شناسد؛ استاد بي‌بديل خط معلّي. هنرمند فرزانه‌اي كه توانست در عالم خوشنويسي طرحي نو درافكند. صاحبدلي كه صفا و معرفت ذاتي‌اش در تابلوهايش انعكاسي هنرمندانه يافت و توانست دل بسياري از جوانان نسل جديد را كه با هنر سنتي خوشنويسي ميانه‌اي نداشتند بربايد. درباره جايگاه و پايگاه هنري حميد عجمي صاحب‌نظران و هنرمندان تراز اول كشور سخن بسيار گفته‌اند. من چيزي بر آن گفته‌ها نمي‌توانم افزود. موضوع اين يادداشت هم چيز ديگريست. *** پريشب‌ها بي‌بي‌سي فارسي گفت‌وگويي انجام داد با استاد عجمي به بهانه برگزاري نمايشگاه خوشنويسي‌اش در لندن. استاد عجمي هم طبق معمول باوقار و متانت خاص هميشگي‌‌اش توضيحاتي درباره خط معلّي و ديگر آثار به‌نمايش درآمده‌اش داد. خب، تا اين‌جا اتفاق خاصي نيفتاده. هنرمندي آثارش را در لندن به نمايش گذاشته و بعد درباره آن آثار با شبكه بي‌بي‌سي فارسي مصاحبه كرده. اما بد نيست بدانيد اين هنرمند متعهد و گرامي از خرداد سال 88 تا به امروز در كشورش هيچ نمايشگاهي برپا نكرده و با هيچ رسانه رسمي نيز گفت‌وگويي صورت نداده. چرا؟ علتش را من به خوبي مي‌دانم اما دانستن من چه دردي را دوامي‌كند؟ من حميد عجمي را سال‌هاست مي‌شناسم، به تعهد و دردمندي و مسلماني‌اش ايمان دارم. دغدغه‌هايش را مي‌فهمم، كدورت‌ها و دلخوري‌هايش را هم .اما از من جز آه سرد بركشيدن و اشك گرم افشاندن چه كار ديگري برمي‌آيد؟ آنان كه مي‌توانند كاري صورت دهند بايد فكري كنند كه نمي‌كنند. آنها هم مي‌دانند درد حميد عجمي چيست كه ترجيح مي‌دهد نام علي و حسين و الله را بر در و ديوار گالري‌هاي لندن به نمايش بگذارد و با بي‌بي‌سي فارسي سخن بگويد اما حاضر نيست نمايشگاه اين اسماء مبارك را در پايتخت كشوري شيعي برپا كند و جلوي دوربين رسانه ملي حاضر شود. آنها هم مي‌دانند اما خود را به ندانستن زده‌اند و يا دست بالا با وارد آوردن اتهاماتي همچون «نخبه بي‌بصيرت» خيال خودشان را راحت كرده‌اند. ما به شنيدن اتهامات و دشنام‌هايي از اين دست عادت كرده‌ايم اما يكي پيدا شود و پاسخ دهد اگر قرار باشد آنكه عمري است نام مبارك و بلند ايزديان و آسمانيان را بر دل و كاغذ نقش مي‌زند به اين راحتي در صف بي‌بصيرتان و فتنه‌گران جاي ‌گيرد، تكليف ديگران چه مي‌شود؟! آنها كه كاري از دست‌شان برمي‌آيد به خوبي مي‌دانند ماجرا به همين سادگي‌ها هم نيست. سخن سياسي نمي‌گويم. سلايق سياسي بحثي جداگانه دارد اما در اين نكته نمي‌توان شك كرد كه فضاي جامعه در يكي ـ دو سال اخير اصلاً فضاي مناسبي نيست. آبرو ارزان است و دشنام فراوان و بي‌هنران در ميدان. چنين فضايي مطلوب هيچ هنرمندي نيست، به ويژه آنكه هنرمند نسبتي با اخلاق و عرفان هم داشته باشد، هرچه اين نسبت بيشتر باشد، تحمل چنين فضايي دشوارتر است. هنرمندان در هر جامعه‌اي بوي خطر و زوال و انحطاط را زودتر از هركس ديگري احساس مي‌كنند. قهر و آشتي هنرمندان را جدي بگيريم و اگر هنرمندي از ما روي برگرداند با قضاوت‌هاي سطحي و پيش پا افتاده ماجرا را بي‌اهميت جلوه ندهيم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: