چه كسي مامان جاسوس‌ها را خبر كرد؟

سيدجواد سيدپور/ اشتباه استراتژیک را آن کسانی می‌کنند که مغلوب فضای رسانه‌ای ـ خانوادگی می‌شوند و از ظرایف و دقایق عملیات‌های چندوجهی و چندبعدی چشم می‌پوشند. شاید بد نباشد به متولیان غربی و شیفتگان دلباخته آن‌ها در ایران گفته شود راهبرد عاطفی‌سازی سوخته است، فکری دگر کن

کد خبر : 178635

تاکتیک جدید غرب در برابر قدرت عملیاتی دستگاه‌های امنیتی ـ اطلاعاتی ایران تبدیل شکست امنیتی به مسئله‌ای عاطفی و انسانی است. همین‌که دستگا‌ه‌های اطلاعاتی ایران موفق به شکار جاسوسی می‌شوند، بلافاصله سر و کله «صد تا مامان و بابا» در رسانه‌های جهان پیدا می‌شود که «اصلا بچه ما اینکاره نبوده، اینا همه‌اش تهمته... اینا همه‌اش اتهامه...». جدید‌ترین مورد از این دست پدیده‌ها پیدا شدن سر و کله پدر امیر میرزا حکمتی جاسوس سازمان سیا است که با حضور در تلویزیون به جرایم خود اعتراف و نحوه فعالیت خود را توضیح داد. پدرش در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس گفته فرزندش بی‌گناه است و هیچ ارتباطی با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نداشته است. گویی کار کردن در سازمان سیا شغلی است که حتما پدر و مادر‌ها در جریان هستند و این پدر هم از اینگونه است! این در حالی است که همین خبرگزاری ـ آسوشیتدپرس ـ در بازتاب اعترافات اینجاسوس نوشته است: «حکمتی که توسط مقامات سازمان اطلاعات ایران دستگیر شده، در آریزونای آمریکا متولد شده و سابقه یک دهه آموزش‌های فشرده اطلاعاتی را در رزومه خود دارد و در آگوست ۲۰۰۱ در قسمت اطلاعات ارتش آمریکا مشغول به کار می‌شود.» ماموریت ویژه حکمتی از سوی میز ایران در سازمان سیا، ابتدا دادن یکسری اطلاعات فوق محرمانه به اطلاعات ایران، جلب اعتماد آن‌ها و سپس آلوده‌سازی اطلاعاتی آتی، گمراه کردن دستگاه‌های امنیتی و نفوذ در شبکه‌های اطلاعاتی ایران و هدایت آن‌ها به سمت اهداف امنیتی آمریکا بوده است. اما پروژه نفوذ با هوشیاری کار‌شناسان امنیتی ایران می‌سوزد و تحلیلگر اطلاعاتی آمریکا زبان به اعتراف می‌گشاید. از اینجاست که پروژه عاطفی‌سازی جایگزین مهندسی سه‌گانه می‌شود. ‌مسیری که پیش‌تر هم از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی غرب پیموده شد تا لااقل به اعتراف خودشان با تحریک افکار عمومی از اعدام عامل سوخته جلوگیری شود. تجربه‌ای که درباره «سارا شورد»، «جاشوا فتال» و «شین باوئر» به کار رفت نمونه‌ای که با آمدن مادرانشان به ایران به یک شو خانوادگی برای مظلوم‌نمایی تبدیل شد. یا در مورد «کلوتید ریس» فرانسوی نیز به کار رفت و اجرا شد. «کلوتید ریس» دختری که در جریان اغتشاشات سال ۸۸ در تهران بازداشت شد، به‌رغم اینکه دانشجوی جغرافیای سیاسی بود به عنوان یک استاد زبان فرانسه به ایران و آن هم به شهر اصفهان اعزام می‌شود. او در فواصل ماه‌های ژوئن تا سپتامبر ۲۰۰۷ یک دوره کارورزی را درباره فن‌آوری هسته‌ای در کمیساریای انرژی اتمی فرانسه می‌گذراند تا بابت ماموریتش با آشنایی بیشتری اقدام کند. وقتی که او بازداشت شد و در دادگاه تهران به جرایم خود اعتراف کرد وزیر خارجه وقت فرانسه، برنارد کوشنر، در مصاحبه‌ای با عصبانیت گفت: «کشورش آنقدر احمق نیست که یک دختربچه را برای جاسوسی به ایران اعزام کند.» چند روز پس از رهایی این جاسوسه فرانسوی نشریه لیبراسیون در پاریس اعلام کرد که «کلوتید ریس» عامل دستگاه امنیتی فرانسه در اصفهان بوده است! استان اصفهان و شهر نطنز‌‌ همان محلی است که پیش از «کلوتید ریس»، جاسوس اسرائیلی که در قالب توریست استرالیایی به ایران سفر کرده بود خاکش را در پاشنه کفشش گذاشت تا به عنوان نمونه مورد آزمایش‌های پرتونگاری قرار گیرد و میزان آلودگی آن به رادیواکتیو مشخص شود. جاسوس اسرائیلی پس از بازنشستگی خاطراتش را در کانادا منتشر ساخت تا به بعضی ساده‌دلان نشان دهد که دشمنان در همه شرایط و با همه گونه پوششی در حال کسب اطلاع از ایران هستند. در چنین شرایطی ساده‌انگاری است که برخی در ایران هماهنگ با پروژه عاطفی‌سازی مسائل امنیتی و تقلیل دادن موضوع به مسئله‌ای غیرحرفه‌ای و بی‌اهمیت، دم از اشتباه توراندازی و شکار بزنند. اشتباه استراتژیک را آن کسانی می‌کنند که مغلوب فضای رسانه‌ای ـ خانوادگی می‌شوند و از ظرایف و دقایق عملیات‌های چندوجهی و چندبعدی چشم می‌پوشند. شاید بد نباشد به متولیان غربی و شیفتگان دلباخته آن‌ها در ایران گفته شود راهبرد عاطفی‌سازی سوخته است، فکری دگر کن

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: