کمک بیبیسی و صدای امریکا به تقویت اصلاحطلبان
اكنون يك سال است كه جنبش سبز در نتيجه عليه گفتمان انحصاري اصلاح طلبان كاملا به محاق رفته است. اما اين جريان قدرت مدار از طريق رسانه هاي پر شمار خود و تريبون هاي متعددي كه در داخل و خارج كشور در اختيار دارد، نه تنها هيچ نقدي بر عملكرد خود روا نمي دارد، بلكه چنين وانمود مي كند كه جنبش كماكان زنده است اما هاله قهرماني اي كه رسانه هاي «صنعت سبز» به دور سر قهرمانان خود مي كشند، از جنس همان هاله ايست كه در طي جنبش اعتراضي بر فراز سر موسوي و كروبي ترسيم مي كردند.
روزنامه کیهان: «بخشي از نيروهاي اصلاح طلب با هدف آلترناتيوسازي رژيم اسلامي به خارج آمدند و با حمايت گسترده دولت ها و رسانه هاي غربي هم مواجه شدند». اين خبر را پايگاه اينترنتي «اخبار روز» وابسته به طيفي از گروهك هاي مقيم اروپا كه در فتنه سبز مطلقا از فتنه گران حمايت مي كرد، عنوان كرد و نوشت: اكنون يك سال است كه جنبش سبز در نتيجه عليه گفتمان انحصاري اصلاح طلبان كاملا به محاق رفته است. اما اين جريان قدرت مدار از طريق رسانه هاي پر شمار خود و تريبون هاي متعددي كه در داخل و خارج كشور در اختيار دارد، نه تنها هيچ نقدي بر عملكرد خود روا نمي دارد، بلكه چنين وانمود مي كند كه جنبش كماكان زنده است اما هاله قهرماني اي كه رسانه هاي «صنعت سبز» به دور سر قهرمانان خود مي كشند، از جنس همان هاله ايست كه در طي جنبش اعتراضي بر فراز سر موسوي و كروبي ترسيم مي كردند. «اخبار روز» مي افزايد: از ميانه حوادث سال 88 به خوبي پيدا بود كه استراتژي جريانات اصلاح طلب در جهت دنبال كردن يك بازي دوگانه تحول يافته است؛ بر مبناي اين استراتژي، اصلاح طلبان در عين وانمود كردن به پايبندي به مبارزات قانوني درون نظام، شرايط ذهني را در جهت تحميل خود به عنوان آلترناتيو نظام آماده مي كردند در واقع فاز اوليه پروژه «آلترناتيوسازي» چندين سال پيشتر كليد خورده است؛ زماني كه بخشي از نيروهاي اصلاح طلب به خارج آمدند. و به مدد امكانات مالي و سازماني خود و با حمايت گسترده دولت هاي غربي، به طور نظام مند روند تخريب اپوزيسيون سنتي برون مرزي و جايگزيني آن را آغاز كردند. «آلترناتيوسازي» از قضا بخش مهم و مرسومي از سويه هاي نيمه پنهان سياست خارجي دولت هاي غربي است. در چنين روندي و با تشديد منازعات داخلي، به تدريج بخش هاي ديگري از سران فكري اصلاح طلب نيز به اين بازوي برون مرزي ملحق شدند؛ در كنار اين طيف «بزرگان»، نسل جواني از ژورناليست هايي كه در مكتب 8 ساله اصلاحات پرورش يافتند نيز به عنوان بدنه بوروكراتيك و اجرايي به اين ساختار سياسي در خارج پيوستند. اين گزارش مي افزايد: يكدست شدن گفتماني جنبش اعتراضي و استحاله آن به «جنبش سبز مجازي»، تا حد زيادي مرهون فعاليت هاي گسترده بازوي برون مرزي اصلاح طلبان در پناه فضاسازي رسانه اي دولت هاي غربي بود. تاثير جهت گيري هاي سياسي كما بيش هماهنگ رسانه هاي دولتي كشورهاي غربي نظير «بي بي سي فارسي»، «صداي آمريكا و پارازيت»، راديو فردا، دويچه وله، راديو زمانه و غيره را در تقويت و تثبيت اصلاح طلبان نبايد ناديده گرفت ناگفته نماند كه طيف هايي از درون اپوزيسيون سنتي نيز، نظير سازمان فدائيان خلق اكثريت و اتحاد جمهوري خواهان، با مشي سياسي سال هاي اخير خود مسير موفقيت آتي اين پروژه را هموارتر كردند. اين پايگاه اينترنتي همچنين يادآور شد: تحركات كج دار و مريز داخلي اصلاح طلبان در قالب لاس زدن هاي مكرر با مقوله انتخابات مجلس و نظاير آن و يا در شكل اندكي تهاجمي تر و برون مرزي آن در قالب هدايت جنبش مجازي توسط نهادهايي مانند «شوراي هماهنگي راه سبز اميد» و رسانه هاي «صنعت سبز» ( از قبيل «جرس» و «كلمه» و «نداي سبز آزادي» و «تحول سبز» و غيره) همگي در خدمت استراتژي اصلي است. اخبار روز در نهايت نوشت: خلاصه كلام آنكه «توهم جنبش» كه از طريق دميدن رسانه اي در ابعاد «جنبش سبز مجازي» بازتوليد مي شود چيزي نيست جز انكار سوژه گي مردم اين شبه جنبش كاذب و مهندسي شده به طور مشخص در خدمت پروژه «آلترناتيوسازي» اصلاح طلبان است. «جنبش سبز مجازي» در راستاي تحقق چشم اندازهاي خود به ناچار به خلق «رخداد»هاي تصنعي مي پردازد و از دل آنها «قهرمان» توليد مي كند.