مراکزخصوصیگرانندامااحترام میگذارند!
کنارشان که بنشینی و با آنان هم کلام شوی از زندگی می گویند و خوب می فهمی که آنان هیچ فرقی با تو ندارند، درمان می خواهند، رفاه می طلبند و می خواهند در اجتماع باشند و زندگی کنند.
فارس: بیمارانی هستند که تا آخر عمرشان باید زجز بکشند و آه، درد دارند، پایشان شکسته، گوششان آسیب دیده، دست ندارند، معلول ذهنی یا حرکتی هستند و هر چه هست می خواهند زندگی کنند اما نه بیمهای، نه حمایتی و نه فریادرسی. اگر سری به یکی از مراکز توانبخشی بزنی می بینی که این معولان امیدوارانند به زندگی، یکی خود را کشانکشان میکشد، دیگری نیز لنگلنگان خود را جا به جا میکند اما با وجود تلاش و امیدی که در حرکاتشان هست نشانه هایی از غم را در چهره شان می بینی به خصوص وقتی که به نجواهای آرامشان گوش کنی، غمی که شاید حاصل سالهای تنهایی و بی توجهی است. کنارشان که بنشینی و با آنان هم کلام شوی از زندگی می گویند و خوب می فهمی که آنان هیچ فرقی با تو ندارند، درمان می خواهند، رفاه می طلبند و می خواهند در اجتماع باشند و زندگی کنند. آنان معلولان و بیمارانی هستند که به خدمات توانبخشی نظیر کاردرمانی، گفتار درمانی، شنوایی سنجی و موارد دیگر احتیاج دارند. بسیاری از این معلولان باید تا آخر عمر از این درمانها بهرهمند شوند ولی امان از وقتی که خدمات توانبخشی گران است و از بیمه و حمایت که باید تا آخر با آنها باشد خبری نیست. دردی که درکش سخت است اگر نبینی و نشنوی. آن کس که عاجز از خلق لحظه هاست، معلول است معلول یا کم توان به کسی گفته میشود که بر اثر نقص جسمی یا ذهنی، اختلال قابل توجهی به طور مستمر بر سلامت و کارایی عمومی یا در شئون اجتماعی، اقتصادی و حرفهای او به وجود آید، به طوری که این اختلال، از استقلال فردی، اجتماعی و اقتصادی وی بکاهد. این گروه، شامل ناشنوا، نابینا، و همچنین معلولان جسمی و ذهنی را در بر میگیرد. خدمات توانبخشی دولتی فقط 7 ساعت در روز اذان ظهر گذشته است که به بیمارستانها و مراکز ارائه خدمات توانبخشی از جمله دانشکده توانبخشی و معاونت بهداشت و درمان و توانبخشی جمعیت هلال احمر برای شنیدن درد دل معلولان و کسانی که به خدمات توانبخشی نیاز دارند میرویم اما در کمال ناباوری بیمار و معلولی نبود. پس از پرس و جوی بسیار متوجه شدیم که مراکز دولتی ارائه دهنده خدمات توانبخشی پس از ساعت اداری تعطیل می شوند و دیگر خدمات ارائه نمیدهند و بیماران باید به مطبها و مراکز غیر دولتی مراجعه کنند. یک سال زمان برای تهیه وسایل توانبخشی دولتی لنگ لنگان از مرکز توانبخشی هلال احمر خارج میشود (خسته، رنجور و عبوس) در دستانش یکوسیله کمکی برای پایش حمل میکند به ظاهر سبک است ولی به سختی آن را حمل میکند. خود را فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد معرفی میکند اما مشکلاتش زیاد است. پس از دوندگی بسیار از حدود بهمن و اسفند سال گذشته (89) توانسته است یک عدد وسیله کمکی برای پای قطع شده اش را با قیمت دولتی 200 هزار تومان تهیه کند. محصولات توانبخشی داخلی بیکیفیت؛ گیر هم نمیاد این معلول که میگوید زمانی روزنامهنگار بوده است با شکوائیه بسیار از بیکیفیتی اقلام و وسایل کمکی توانبخشی داخلی مینالد و میگوید: برای تهیه همین وسیله که مطمئن هستم 2 سال نیز دوام نخواهد داشت 200 هزار تومان هزینه کردم و تقربیاً یک سال نیز دوندگی کردم تا آن را تهیه کنم ولی حالا همین وسیله با قیمت آزاد و مثلاً جنس آلمانی 4 تا 5 برابر قیمت دارد ولی 20 سال کار میکند؛ تازه وضعیت من خوب است چون از این وسیله یک عدد یدکی داشتم کسی که نداشته باشد زمین گیر و خانه نشین میشود. مراکز خصوصی توانبخشی گران هستند؛ ولی حداقل احترام میگذارند وی ادامه میدهد: در مراکز دولتی آن طور که باید به یک معلول احترام نمیگذارند. در مراکز خصوصی با وجود پرداخت هزینه های سرسام آور ولی به شما احترام میگذارند که همین مسئله به ظاهر ساده در روحیه یک فرد کم توان بسیار تأثیرگذار است. هیچ جا بیمه قبول نمیکنند/فقط یک کیسه پول معلول دیگریبا تشریح مشکلاتش در زمینه پرداخت ویزیت خدمات توانبخشی میگوید: طبق قانون باید متخصصان فقط 9 هزار تومان ویزیت دریافت کنند ولی وقتی به مطبها میرویم 20 هزار تومان از ما میگیرند و اگر ابراز ناراحتی کنی خیلی راحت میگویند نمیتوانی پرداخت کنی نوبت بعد تشریف نیار و به هیچ وجه بیمه در فرآیند درمان ما تأثیری ندارد. چون 99 درصد تعرفه ها را رعایت نمیکنند و حتی بهزیستی، کمیته امام و دیگر نهادهای حمایتی در بسیاری از حوزههای توانبخشی حمایتی از معلولان و کم توانها نمیکنند و این مسئله باعث میشود این افراد هر چه بیشتر منزوی تر شوند. معلولی؛ مشکل خودته این معلول ۲۳ ساله از مشکلات اجتماعی اش هم می گوید: هیچ جا رعایت حال معلولان را نمیکنند وارد مترو، اتوبوس، ادارات و سازمانها میشوی. هیچ کس توجهی به تو نمیکند که هیچ، تازه میگویند، معلولی مشکل خودته. بیهویت ترین کارت؛ کارت معلولان و ادامه میدهد: انگار سالهاست کسی پای صحبت و درد دلهای آنان ننشسته است با درد و غصه میگوید: مثلاً به ما کارت هویت معلولان دادند هیچ جا به کارمون نمیآد اصلاً بی هویتترین کارت؛ کارت معلولان است، حتی سالمندان کارت مخصوص دارند و حداقل در حمل و نقل عمومی میتوانند استفاده کنند ولی ما چی! پلهها،دشمن نخست معلولان ما فعلاً در غم یک کوچه هستیم اصلاً این پلههای ادارات، دادگاها و هرجا که فکرش را کنی نمیگذارد که صدایمان را به گوش مسئولی برسانیم،بعضی از جاها هم اصلاً آسانسور ندارند و ما باید قید بررسی کار خودمان را در آن محل منصرف شویم، این تازه یک گوشه از مشکلات ما (معلولان و افراد کم توان) هست. این معلول همچنان با ناراحتی از مشکلات و حتی مقایسه معلولان کشورمان با معلولان دیگر کشورها از جمله اروپا میگوید: در اروپا مثلاً دانمارک معلولان کارت قرمز رنگ معلولیت دارند و وقتی کارتشان را نشان میدهند اکثر مراکز و مردم به آنان کمک میکنند و از بالاترین سوبسید و کمکهای مالی و معنوی برخوردار هستند به طوری که معلولیت در این کشورها یک نوع آرزوست چون یک معلول در این کشورها به محض معلولیت از حمایتهای فوق العاده زیاد برخوردار میشود، حتی آنان را به پیک نیک میبرند، اجناس مورد نیاز آنان را میخرند و حتی نمیگذارند چیز سنگینی بلند کنند ولی ما حتی از ابزار اولیه زندگی یعنی وسایل کمکی توانبخشی محروم هستیم. سفارش خدا، قرآن و دین کمک به ناتوانان؛همه میدانند ولی... این معلول تحصیلکرده تأکید دارد که معلولان با وجود ناتوانی در جسم از هوش بالایی برخوردارند اما بعد مدتی صحبت کردن احساس خستگی میکند زیرا وسیله کمکی توانبخشی با وزن (یک کیلو) که در مدت مصاحبه در دستش قرار داشت اندامش را بی حس میکند. دیگر توان صحبت کردن ندارد از ادامه مصاحبه با وی پشیمان میشوم ولی اصرار دارد که ادامه دهد، میگوید: همه میدانند که خدا، قرآن، رسول، ائمه و دین کمک به ناتوانان را سفارش کردهاند ولی کسی اهمیت نمیدهد، انگار همه ما را فراموش کردند البته مهم نیست ما هم خدایی داریم. 197 پاسخگویی معلولان برای برخورد ناشایست پلیس در حین تهیه این گزارش در کنار دانشکده توانبخشی معلولی با خودرویش آمد تا خدمات بگیرد اما چون جای پارک نبود برای اینکه مجبور نباشد مسافت زیادی را بدون خودرو برود ناچار خودرویش را نزدیک در دانشکده و در محل پارک ممنوع پارک کرد که همان زمان مأمور پلیس آمد و البته برخورد مناسبی با معلول نداشت که خود حدیث مفصلی بود از مشکلات زندگی یک معلول. سرهنگ جمال بذرافشان، جانشین رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ در این مورد می گوید: رفتار مأموران با معلولان و جانبازان باید در نهایت ادب و احترام باشد همان طور که این وظیفه را در قبال دیگر مردم دارند ولی اگر جانبازان و معلولانی در پارهای از موارد با مشکل روبهرو شدند و پلیس همکاری لازم را با آنها نداشت میتوانند شکایت خود را از طریق سامانه تلفنی 197 پیگیری کنند. بیمار نیست، پزشک بیکار کنار آبدارچی نشسته در ورود به دانشکده توانبخشی هیچ بیماری به چشم نمیخورد زیرا ساعت حضورم بعد از ساعت اداری 14:30 است. کاردرمانگر با روپوش سفید کنار آبدارچی و یک از کادر خدماتی و به دلیل فقدان حضور بیمار نیازمند خدمات توانبخشی به دلیل گرانی هزینههای توانبخشی که هیچ بیمهای پوشش نمیدهد بیکار نشسته و مشغول گذراندن وقت است. خدمات کاردرمانی توسط دانشجو 8 هزار تومان،استاد 18 هزارتومان پس از کمی پرس و جو و اطمینان از نبود خدمات توانبخشی به بیماران پس از ساعات اداری در دانشکده توانبخشی نزد همان متخصص بیکار در کنار آبدارچی رفتم و از وضعیت ارائه خدمات می پرسم که متوجه می شوم. وی استاد دانشجویان کاردرمان است و چند روز در هفته خود بیماران را با قیمت 18 هزار تومان ویزیت میکند. بیماری نیز که استطاعت مالی ندارد میتواند با 8 هزار تومان البته هر جلسه 45 دقیقه ای و دو بار در هفته توسط دانشجویان خدمات توانبخشی را دریافت کند ولی این درحالی است که باید از قبل وقت و همچنین هماهنگی کند. 144 هزار تومان هزینه ماهانه کاردرمانی بدون احتساب کرایه آژانس اواخر پاییز و اوایل زمستان فصل امتحانات دانشجویی است و دانشجویان به مدت یک ماه نمیتوانند خدمات توانبخشی جمله کاردرمانی ارائه کنند بنابراین بیماران باید نزد اساتید کاردرمان که هر جلسه 18 هزار تومان دریافت میکنند مراجعه کنند. با یک حساب سر انگشتی در مییابیم هر بیمار نیازمند کاردرمانی حداقل هفتهای 2 بار و ماهانه 8 بار باید از خدمات کاردرمانی که به هیچ وجه تحت پوشش بیمه نیست استفاده کنند که رقمی بالغ بر 144 هزار تومان بدون احتساب مبلغ آژانس میشود زیرا افراد نیازمند خدمات کاردرمانی اکثراً به دلیل ناتوانی در حرکت نمیتوانند از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند؛ چقدر تاکسی مقابل دانشکده توانبخشی صف کشیده بودند. 40 میلیون هزینه توانبخشی کودک سندرم داون/خانهام را فروختم مردی که کودک ۷ سالهاش به سندروم داون مبتلاست به خدمات توانبخشی کاردرمانی جسمی، ذهنی، شنوایی سنجی و گفتار درمانی برای کودکش نیاز دارد می گوید: مجبور به فروش منزل و صرف بالغ بر 40 میلیون تومان برای گرفتن خدمات توانبخشی کودکم شدم اما این کودک باید تا آخر عمر تحت اقدامات توانبخشی باشد. 360 هزار تومان هزینه توانبخشی ماهانه سندروم داون/بیمه یک ریال نمیدهد والدین این کودک مبتلا به سندروم داوم که بر اثر ناراحتی کودکشان دچار افسردگی هستند، از هزینههای گران کاردرمانی جسمی، ذهنی، شنوایی سنجی و گفتار درمانی که هیچ کدام تحت پوشش نیستند و باید تا آخر عمر این خدمات را دریافت کنند، گله ها دارند. وی میگوید: جدا از هزینههای سرسام آور که هیچ نهادی نیز به ما کمک نمیکند باید برای بیمارمان زمان بسیاری صرف کنیم از جمله بردن آن به مراکز درمانی و بیمارستان و این درحالی است که به هیچ وجه بیمه یک ریال از مبالغ توانبخشی کودکم که هفتهای 90 هزار تومان بدون احتساب کرایه آژانس است را پرداخت نمیکند؛ حالا من سرپناهی تهیه کردهام کسی که مستأجر است چه کند. خانوادههایی که پول ندارند؛ توانبخشی بیمارشان را رها میکنند پدر این کودک ۷ ساله که با بسیاری از خانوادههای دارای فرزند سندروم داون ارتباط دارد از مشکلات فراوان آنان چنین می گوید: بسیاری از خانواده های دارای فرزند داون به علت بی پولی نمی توانند به موقع و به طور مرتب فرزندشان را برای توانبخشی بیاورند اکثر مراکز توانبخشی در شمال و غرب تهران است و بیماران باید از مسافتهای دور و با هزینههای زیاد رفت و آمد و صرف زمان بسیار به این مراکز مراجعه کنند که از عهده بسیاری از خانوادهها که باید بیمارشان را 8 بار در ماه به این مراکز بیاورند خارج است و اغلب حتی یک بار نیز بیمارشان را نمیآورند، بیمار کم توان به صورت خاموش و پنهان منزوی می شود و از بین میرود. مسئولان و وعده های سرخرمن این پدر دارای کودک سندروم دان با خنده رنجهایش را به هزار پا تشبیه میکند و میگوید: خانوادههای دارای بیماران نیازمند خدمات توانبخشی هزار و یک مشکل دارند که یکی از این مشکلات هزینههای درمان است و حال اگر روزی آن نیز برطرف شود تازه روبهروی ما هزار مشکل دیگر وجود دارد باید بیماران نیازمند این خدمات نظیر اقدامات کاردرمانی صفر و صد تمام هزینهها را پرداخت کنند و مسئولان نیز دیگر به دستگاه تکثیر قول تبدیل شده اند در حالی که گذشت هر روز برای بیماران و خانوداههای آنان به مانند یک سال درد و رنج است. فقدان بیمه، خانوادهها را از خدمات کاردرمانی محروم کرده است محمدتقی جغتایی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به اینکه در حال حاضر بسیاری از خانوادهها به دلیل عدم پوشش بیمه خدمات توانبخشی نمیتوانند بیماران خود را مجدداً برای درمان بیشتر به مراکز توانبخشی ارجاع دهند، میگوید: در تمام دنیا سرویسها و خدمات توانبخشی تحت پوشش بیمه هستند و باید دولت در سبد هزینههای بهداشت و سلامت مردم مانند سطوح دیگر حوزههای توانبخشی را نیز تحت حمایت بیشتر قرار دهد. وزارت بهداشت برای حل بیمه خدمات کاردرمانی اقدام کند اسماعیل ابراهیمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز با بیان اینکه بسیاری از خانوادهها به دلیل عدم پوشش بیمه خدمات توانبخشی (کاردرمانی) از ارجاع بیمارنشان برای درمان کامل امنتاع میکنند، میافزاید: یکی از مشکلات مهم در حوزه توانبخشی به خصوص ارائه خدمات کاردرمانی مبحث بیمهها است که باید در این راستا وزارت بهداشت و ارگانهای بیمهای هر چه سریعتر مشکل نیازمندان به خدمات درمانی را برطرف کنند. خدمات کار درمانی در اکثر کشورها تحت پوشش کامل بیمههاست پروانه، فارغ التحصیل دکترای رشته کاردرمانی با بیان اینکه بیماران نیازمند به خدمات کاردرمانی در دیگر کشورها به هیچ وجه هزینهای برای درمان نمی پردازند و این خدمات در اکثر کشورها تحت پوشش کامل بیمهها را قرار دارد. پوشش بیمه خدمات کاردرمانی منتظر تصمیم شورای عالی بیمه رحمتالله حافظی، مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی می گوید: در صورتی که شورای عالی بیمه مصوب کند که کاردرمانی و دیگر خدمات تحت پوشش بیمه باشند، نه تنها سازمان تأمین اجتماعی بلکه تمام بیمهها موظف به اجرای آن هستند. به گفته وی این موضوع بایستی به شورای عالی بیمه برود و شورای عالی بیمه مصوب کند که چه بخشی از خدمات تحت پوشش قرار بگیرد و تأمین اجتماعی خود صاحب فتوا نیست که بخواهد خدماتی را تحت پوشش قرار دهد یا خارج کند. مشکلات معلولان و نیازمند خدمات توانبخشی،کار درمانی، گفتار درمانی، شنوایی سنجی و معلولان ذهنی و حرکتی به قوت خود باقی است و با این وضع شاید حالا حالاها نباید امیدی به رفع آنها باشد. اما معلولان زنده اند و کنار ما زیر آسمان شهرمان راه می روند و نفس می کشد و شاید تنها خودشان هستند که چراغ امید را دلشان زنده نگه می دارند: نمی دانی چه لذتی دارد که روی صندلی چرخدار بنشینی و سراسر وجودت پر از دردهای جسمی و روحی باشد ولی تو خدا را شـکر بگویی و ذکر "یا حسین" در دلت سر دهی. نمی دانی چه لذتی دارد که با عصا راه بروی و انسانهایی که از کنارت عبور میکنند