تبدیل بانک مرکزی به یک صراف بزرگ
وی افزود: در کل باتوجه به قرائن و شواهد به جرأت می توانم بگویم که محمود بهمنی فقط شیرین ترین رئیس کل بانک مرکزی تاریخ ایران می باشد و نه بیشتر زیرا کار دیگری بجزء خوش رویی و شیرین زبانی برای گذران روز بانک از دست این بنده خدا برنمی آید و چه بسا شبها هم خواب راحتی نداشته باشد پس توصیه میکنم که حداقل فکر سلامتی خودشان باشند چون وضعیت اقتصادی کشور خود بخود به پیش می رود.
فارس به نقل از مرکز تجارت جهانی ایران: رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در تحلیل خود از اتفاقات رخ داده در اقتصاد ایران علی الخصوص در بازار طلا و ارز گفت: این اتفاقات نشان می دهد که مسئولین بانک مرکزی ایران در کلاف خود ساخته، گرفتار و سردرگم شده اند. محمدرضا سبزعلیپور گفت: انگیزه تأسیس و فعال شدن بانکهای مرکزی در کشورهای جهان بسیار روشن و شفاف میباشد بطوریکه همه صاحب نظران ارشد اقتصادی از آن آگاهی دارند پس بازگو نمودن آن تکرار مکررات و چه بسا خسته کننده باشد اما ناخواسته مجبورم تا برای بررسی عملکرد بانک مرکزی ایران به چند مورد از اهداف و انگیزه های مشخص این سازمان اشاره نمایم تا بهتر مقصود خود را رسانده و دین مطلب را ادا کنم. وی افزود: اهداف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۳۹ تأسیس شده است حدوداً شامل ۱۳ بند میباشد که مهمترین آنها عبارتند از چاپ و نشر اسکناس، تنظیم بازار پولی و ارزی، هدایت کننده اعتبارات، کنترل کننده بحران پولی کشور، بانک عامل دولت و.... اما درکل مطالعه قوانین مربوط به تأسیس بانکهای مرکزی در کشورهای مختلف جهان یک هدف مشترک را نشان میدهد که وظایفی از قبیل حفظ ارزش پول، حفظ تعادل داخلی و خارجی پول، کنترل تورم، حفظ ثبات قیمتها و کمک به رشد و توسعه اقتصادی جامعه بعنوان اهداف و مسئولیتهای اصلی تأسیس بانکهای مرکزی ذکر شده است. لذا با نگاه اجمالی به فعالیتهای چند سال اخیر بانک مرکزی ایران به این نتیجه میرسیم که نه تنها این اهداف و شرح وظایف تا حدود زیادی در کشور ما رنگ باخته بلکه بنوعی بانک مرکزی ایران از اهداف اصلی خود دور و کارکرد جدیدی برای خود تعریف نموده است. علیپور اظهار می دارد: بانک مرکزی ایران همچنان به دستورات دولت وابسته بوده و طی سالهای اخیر فقط به صرافی و طلا فروش بزرگ دولت مبدل شده است. هرچند که مسئولین بانک مرکزی هنوز خود را پایبند به اهداف و شرح وظایف واقعی بانک میدانند اما در عمل هیچیک بجز چاپ اسکناس انجام نمیشود همچنین اختلاس بزرگ ۳۰۰۰ میلیاردی اخیر نیز نشان داد که حتی نظارت و کنترل بر فعالیت سایر بانکهای کشور نیز از عهده بانک مرکزی خارج شده است و پس از وقوع چنین حوادثی تازه مسئولین محترم بانک مرکزی متوجه میشوند که چه اتفاقی رخ داده و چه بسا در حال حاضر نیز اختلاسها و حوادثی در شرف رخ دادن باشد که بانک مرکزی از آن بی خبر بوده و صدای آن بعدها در خواهد آمد. (بقول آن داستان معروف که دزدی که شبانگاه در حال بریدن قفل مغازه ای جهت سرقت بود در پاسخ به سوال پلیس که پرسید چه میکنی گفت ساز میزم و صدای آن فردا شنیده خواهد شد) احتمال زیادی وجود دارد که در حال حاضر قفلهایی به دور از چشمان مسئولین بانک مرکزی در حال بریده شدن باشند که صدای ساز آنها و شاید صدای کنسرت آنها بعداً بگوش برسد. وی می افزاید: تا زمانیکه بانک مرکزی استقلال واقعی خود را بدست نیاورده و همچنان تابع دستورات دولت باشد متأسفانه همین روند ادامه خواهد داشت زیرا کارها در دست صاحب نظران و کارشناسان واقعی صنعت بانکداری نخواهد بود چه بسا سیاستمدارانی که هیچگونه آشنایی با بانک و بانکداری نداشته باشند دستوراتی را صادر کنند که عواقب آن چیزی جزء اتفاقات رخ داده در عرصه پولی کشور طی چندماه گذشته علی الخصوص روزهای اخیر نخواهد بود. از همه مهمتر اینکه بانک مرکزی ایران حکایت آن شتر مرغ را پیدا کرده که خود نمیداند بالاخره شتر است یا مرغ. زیرا در حرف اعلام میکنند که مثلاً مستقل هستند اما در عمل کاملاً وابسته به دولت میباشند. به گفته وی، ضمناً بانک مرکزی دولتی نیازمند رئیس کلی سیاستمدار و سیاسی کار میباشد. یعنی بیش از اینکه به فن بانکداری آشنا باشد باید سیاسی کاری را بداند در صورتیکه بدنه بانک مرکزی مستقل از دولت هرگز پذیرای رئیس کل سیاسی کار نخواهد بود و فقط افراد برجسته و مدیران ارشد و با سابقه صنعت بانکداری میتوانند سکان هدایت کشتی به گل نشسته بانک مرکزی را در دست گرفته و آنرا نجات و به سمت آبهای آزاد راهبری نمایند. سبزعلیپور اضافه کرد: البته با شناختی که از جناب آقای بهمنی رئیس کل فعلی بانک مرکزی دارم ایشان تخصص بانکداری را از پشت باجه شروع و پله پله مراحل ترقی را تا رسیدن به عضویت در هیأت مدیره بانکهای بزرگ کشور طی نموده اند و دارای روحیه ای محافظه کار و دست به عصا، شیرین و شوخ طبع و کاملاً غیرسیاسی میباشد پس چنین شخصیتی با این تخصص بالا و این روحیه بدرد ریاست بر بانک مرکزی مستقل میخورد نه بانک وابسته به دولت. بهمین دلیل است که هیچیک از گفته ها و پیش بینی های وی نیز در ارتباط با مسائل پولی و بانکی و سایر فاکتورهای اقتصادی درست از آب در نمی آید چون دستورات از جای دیگر صادر میشود و ایشان علیرغم اینکه میدانند این دستورات از نظر صنعت بانکداری صحیح نمیباشد اما بنابه دلایلی فقط مجری و سخنگو آنها هستند و نه معمار آن، پس سعی کنیم خرابکاریها را بحساب ایشان نگذاریم. اما اگر آقای بهمنی اجازه میداشت تا مستقل عمل کرده و بر مسند بانکی مستقل ریاست کند قطعاً با بهره بردن از مشاورین واقعی و بزرگان صنعت بانکداری که در کشور بسیارند و حتی آقای بهمنی شاگرد کوچک آنها نیز محسوب نمیشود میتوانست بطور ریشه ای بر مشکلات پولی و غیره فائق آید. وی افزود: در کل باتوجه به قرائن و شواهد به جرأت می توانم بگویم که محمود بهمنی فقط شیرین ترین رئیس کل بانک مرکزی تاریخ ایران می باشد و نه بیشتر زیرا کار دیگری بجزء خوش رویی و شیرین زبانی برای گذران روز بانک از دست این بنده خدا برنمی آید و چه بسا شبها هم خواب راحتی نداشته باشد پس توصیه میکنم که حداقل فکر سلامتی خودشان باشند چون وضعیت اقتصادی کشور خود بخود به پیش می رود. علیپور در ادامه با اشاره به نوسانات شدید قیمت طلا و ارز در کشور تصریح میکند: همچنانکه پیشتر عرض کردم بانک مرکزی نقش یک صراف و طلا فروش بزرگ را برای دولت بازی میکند و با توجه به حضور پر رنگ روزانه این بانک در عرصه بازار و دست داشتن در توزیع و فروشهای گسترده طلا و ارز و همچنین ارتباط تنگاتنگ با عاملان بزرگ و معتبر خرید و فروش در بازار، بطور قطع تا حدود زیادی نبض بازار را در دست دارد ولیکن باعنایت به کسری بودجه چهل هزار میلیارد تومانی دولت و وجود نقدینگی بیش از حد در دست مردم که منجربه رشد تورم میگردد، سیاست دولت براین است تا با فروش گرانتر ارز و طلا، با یک تیر دو نشان بزند یعنی هم پول بیشتری استحصال کرده و هم دست مردم را خالی کند. مثلاً اگر ۱۰ میلیون قطعه سکه از جانب دولت به قیمت هر قطعه۴۰۰ هزار تومان توزیع شود فقط چهار هزار میلیارد تومان بدست خواهد آمد اما اگر هر قطعه ۵۵۰ هزار تومان فروخته شود مطمئناً یک هزار پانصد میلیارد تومان بیشتر از نقدینگی مردم کم و نصیب دولت خواهد شد پس هیچ عاقلی از چنین سود هنگفتی که هر هفته نیز تداوم دارد چشم پوششی نمی کند و پس از گذشت مدتی سیاست را طوری تنظیم مینمایند که قیمت ارز و طلا شکسته و سقوط کند که در این حال جمع زیادی از مردم متضرر میشوند و لیکن بدلیل زیاد بودن افراد درگیر در خرید و فروش، فشار ضرر و زیان وارد شده بر دوش یک نفر نخواهد بود و بین همه مردم سرشکن میشود که زیاد محسوس نیست و دوباره پس از گذشت مدت زمانی کوتاه مجدداً این سیکل ادامه پیدا میکند. باتوجه به توضیحات ارائه شده هیچگاه دنبال آدرس غلط نروید و علت را در خود دولت جستجو کنید.