ناگفته های علی‌کریمی از زندگی اش

علی کریمی کاپیتان سرخپوشان پایتخت در گفتگو با ماهنامه آینده روشن حرفهای جالبی زده است. نام خانوادگی من از اصالت خانوادگی ما نشات می گیرد. پاشاک منطقه ای کوچک، اما دوست داشتنی در شمال کشور و در نزدیکی لاهیجان است.

کد خبر : 175830

ماهنامه آینده روشن: علی کریمی کاپیتان سرخپوشان پایتخت حرفهای جالبی زده است: * نام خانوادگی من از اصالت خانوادگی ما نشات می گیرد. پاشاک منطقه ای کوچک، اما دوست داشتنی در شمال کشور و در نزدیکی لاهیجان است. * اصالتاً متعلق به آنجا هستیم، اما کودکی ام در کرج گذشت. خانه مان کیلومتر 17 جاده مخصوص کرج بود، جایی که الان تقریبا محدوده ایستگاه متروی شهرک وردآورد است. * پدرم هم عشق فوتبال بود. برای همین زیاد به استادیوم می رفتیم. برادرانم هم به نسبت فوتبال دوست بودند و حتی میلاد و فرشید هم این ورزش را دنبال کردند. خانه که می آمدیم زمین های خاکی اطراف کرج زیر پاهایمان بود و همه آرزوهایمان را آنجا دنبال یک توپ و میان دروازه های حریفان دوران کودکی جستجو می کردیم. * خاطراتی که شاید هیچ جا نگفته باشم، اما در کتاب خاطراتم به آنها اشاره کرده ام که می تواند برای خیلی ها جالب باشد. قسمت هایی از زندگی ما هرگز در معرض نمایش نبوده و شاید خوب باشد قسمتی از آنها را بازگو کنم. * بیشتر آرزوهایم فوتبالی بودند. مثلا همیشه در طول زندگی ام دوست داشتم در ترکیب رئال یا میلان قرار می گرفتم. همیشه این دو تیم را دوست داشتم و نتایج آنها را دنبال می کردم. حتی بازیکنانی را هم که وارد ترکیب آنها می شدند خیلی دوست داشتم. در هر صورت، این قضیه برای من فقط در حد یک آرزو بود. * همیشه می گویم خدا همه ما را بغل کرده است. این که حرف بدی نیست، خدا هوای همه ما را دارد . این ما هستیم که گاهی لطف خدا را فراموش می کنیم. * اگر من یک بی ام دابلیو سوار می شوم که قیمتش بالاست واقعا هزینه هایش را هم پرداخته ام. خوب نیست که همیشه نتیجه را ببینیم. مسیر طی شده هم اهمیتی کمتر از نتیجه کار ندارد. من هم سختی کشیده ام تا به اینجا رسیده ام. * از آقای اصغر فرهادی تنها 2 فیلم "درباره الی" و "جدایی نادر از سیمین" را دیده ام که هر دو به نظرم بسیار جالب بودند. در عین سادگی بسیار متفاوت بوده و به شکل عالی به موضوع دروغ بین آدم بزرگ ها و توجیه آن میان خودشان پرداخته بود. به نظر من، هر ایرانی که باعث سربلندی نام ایران در هر گوشه ای از جهان شود محترم است. آقای اصغر فرهادی و کارگردان های خوب دیگری که سینما را خوب می شناسند توانسته اند اعتبار نام ایران را در آن طرف آب ها بالا ببرند. این، کار کمی نیست. * پیشنهاداتی در زمینه بازیگری داشته ام، اما در حیطه علاقه من نیست، یعنی اصلا در حیطه تخصص من نیست. بازیگری برخلاف آن چیزی که تصور می شود کار بسیار سختی است. هنر خاص خود را می طلبد. * به اتومبیل علاقه دارم. کلی هم اطلاعات درباره آن جمع آوری کرده و مطالعه می کنم. خیلی برایم حیطه جالبی است و دائم در اینترنت سرک میکشم تا اخبار جدید و تکنولوژی های روز خودروسازی را دنبال کنم و ببینم چه ماشین هایی با چه امکاناتی به بازار می آیند. * دیوید بکام و وین رونی کلکسیون اتومبیل های لوکس و روز را دارند، یا این که بیشتر مدل های لوکس را ستاره های سینما و فوتبال دنیا می خرند. اینجا هم دیگر مساله عادی شده و چیز بدی هم نیست. قطعا وقتی بازیکن ها قرادادهای نجومی و خوب می بندند معلوم است ماشین های مدل بالا هم سوار می شوند. این مساله غیرعادی نیست. فقط باید امیدوار بود که با این لوکس گرایی وارد حاشیه نشوند. * بی ام و را از همه ماشین ها بیشتر دوست دارم و بعضی مدل های آئودی هم عالی هستند. * جام جهانی بدترین تورنمنتی بود که در آن شرکت کردم. در آن بازی ها استرس زیادی روی من بود و حرف و حدیث هایی که بعد از بازی با مکزیک به وجود آمد جو را متشنج کرد و در بازی با پرتغال، این فشارها دست به دست هم داد تا آن اتفاقی که نباید، بیفتد و من شرمنده همه شوم. لگدی را که به ساک ورزشی زدم هرگز فراموش نمی کنم. واقعا با این که مدت زیادی از آن زمان می گذرد هر وقت یادش می افتم خجالت می کشم و از دست خودم عصبانی می شوم. * نه تا به حال از نزدیک آهو دیده ام و نه جادوگر. من دوست دارم در زمین فقط کار خودم را خوب انجام دهم. اتفاقا بعضی لقب ها از آدم انتظارات عجیبی طلب می کند که باعث دشوار شدن وظیفه آدم می شود. از همه هوادارانم که با این القاب به من روحیه می دهند ممنونم، ولی من ترجیح می دهم علی کریمی بمانم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: