مایلیکهن: پرسپولیس ستاد سوخت نیست
مایلی کهن می گوید: رويانيان فرد مديري است که در جاهاي ديگري مديريت کرده اما يادمان نرود كه مديريت در فوتبال متفاوتتر از جاهاي ديگر است و خودش هم به اين مساله اذعان کرده است.
مشرق: محمد مايلي كهن شايد جزو نخستين افرادي بود كه در ابتداي فصل، آينده خوبي را براي پرسپوليس پيشبيني نكرد و در شرايطي كه در ابتداي فصل وضعيت به بدي امروز نبود، از اين تيم جدا شد. حالا او ميگويد همان طور كه به حرفهاي گذشتهاش در رابطه با دلاليسم، دوپينگ و منشوريها بيتوجهي شد، كسي به هشدارهايش در ابتداي فصل در رابطه با آينده پرسپوليس توجهي هم نكرد. مايلي كهن پس از حدود دو ماه از آخرين گفت و گويش امروز در مصاحبه با ايسنا، مسايلي را درباره پرسپوليس و چرايي جدايياش از اين تيم مطرح كرد و گفت كه واقعا از استيلي دلگير است. * شما خيلي زود متوجه سرنوشت پرسپوليس با حميد استيلي شديد و از اين تيم رفتيد. گويا پيشبينيتان درست از آب در آمد. - فكر ميكنم همين طور است، من در گذشته مسايلي در رابطه با دلالي، دوپينگ و منشوريها مطرح كردم و ديديد كه آنها واقعيت داشت، اما در رابطه با پرسپوليس من بد كسي را نميخواستم و نميخواستم نان كسي را آجر كنم. من دست كسي را كه دانشش را داشته باشد و وقت بگذارد را ميبوسم. فكر ميكنم در تمامي اين سالها نشان دادم كه به دنبال باندبازي نيستم و در كارهايم هم با كسي شوخي ندارم. واقعيت اين است كه من از استيلي دلخورم، دلخوري به خاطر اين كه تنها كسي که مي خواست بدون شيله پيله به او كمك كند من بودم. ميتوانستم مثل بقيه افرادي که کنارش بودند، به او بگويم تو بهترين هستي و عاقبتش همين ميشد كه الان ميبينيد. * به هر حال استيلي از پرسپوليس رفت و باشگاه به دنبال جانشين او ميگردد. ميگويند بوناچيچ بيشترين شانس را براي حضور در پرسپوليس دارد. - من سوالم اين است مگر الان پرسپوليس دو مربي خارجي ندارد، پس چرا يكي از اين دو را به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب نمي كنند. قطعا اين دو توانايي ندارند. معمولا عرف است وقتي يك سرمربي بركنار ميشود بهترين همكار او به عنوان سرمربي مشخص ميشود. به نظرم جفايي که استيلي به خودش و کاشاني و پرسپوليس کرد به هيچ كس نكرد. * اما خيليها معتقدند كه اين كاشاني بود كه با رفاقتش استيلي را به عنوان سرمربي انتخاب كرد. استيلي نه در شاهين و نه در استيل آذين كارنامه خوبي نداشت اما به يك باره به عنوان يكي از گزينههاي اصلي باشگاه پرسپوليس مطرح شد. ـ بارها گفتهام كه با كاشاني هيچ رفاقتي نداشتهام اما در 50 روزي كه با پرسپوليس كار كردم تا حدود زيادي او را شناختم. او قبل از تشكيل كميته فني به من پيشنهاد داد كه تمامي مسئوليت فني را بر عهده بگيرم و باشگاه هر مربياي كه من انتخاب كنم را به عنوان سرمربي معرفي ميكند اما من نپذيرفتم. اسم بعضيها برده شد كه آنها آنقدر وقيحانه عمل كرده بودند كه من ابا داشتم بخواهم با اين عنوان كار كنم. من به كاشاني گفتم كه شما صبر ايوب داريد. مگر ميشود فرد يا افرادي اين همه اهانت كنند و شما هيچ نگوييد؟ به نظرم يك نفر نبايد از يك سوراخ ده بار گزيده شود. در نهايت من اين عنوان را نپذيرفتم و كميته فني تشكيل شد و استيلي را به عنوان سرمربي انتخاب كرد. * رويانيان گفته كه براي استيلي زود بود كه به عنوان سرمربي انتخاب شود. اين يعني اينكه مديريت جديد پرسپوليس هم اعتقادي به استيلي نداشت. ـ احساسم اين است كه رويانيان فرد مديري است که در جاهاي ديگري مديريت کرده اما يادمان نرود كه مديريت در فوتبال متفاوتتر از جاهاي ديگر است و خودش هم به اين مساله اذعان کرده است. او گفته که من 80 روز به پاي استيلي ايستادم اما به اعتقاد من او 8 دقيقه هم پاي استيلي نايستاد. از روز اول گفت ميخواهم مربي جديد بياورم. در فصل گذشته يکي، دو بازي مانده به پايان مسابقات مديريت قبلي به دنبال گزينهي ديگري بود و حقش بود اما ديديد چه سر و صدايي به پا کردند. رويانيان هم حقش بود که به فکر تيمش باشد اما اينکه گفت 80 روز براي استيلي صبر کرد درست نيست چون به نظرم او 8 دقيقه هم پاي استيلي نايستاد. من که مربي بودهام ميدانم، اين بدترين روش ممکن است. من ميدانم اين چه سمي است و چهطور شان و منزلت يک مربي را نزد بازيکنان پايين ميآورد. اين يکي از مشکلات اصلي پرسپوليس بود چرا که ديگر مشکل مالي در ميان نبود و پولهاي خوبي داده ميشد. درباره حضور رويانيان در فوتبال هم بايد بگويم مثل اين ميماند كه من را به عنوان رييس ستاد سوخت انتخاب كنند. ضمن اينكه فكر ميكنم مديريت ستاد سوخت خيلي راحتتر از مديريت پرسپوليس است. خود رويانيان هم اين حرف را زده. به اعتقاد من با وجود ا حترامي كه براي رويانيان قائلم، او نميتواند در اين جور مسائل اظهار نظر كند. * يعني شما معتقديد كه استيلي شايسته مربيگري در پرسپوليس بود؟ به نظرتان او خودش را زود نسوزاند؟ ـ به هر حال باشگاه يك سري گزينهها داشت. پرسپوليس كه نميتوانست 50 گزينه داشته باشد و كميته فني از بين آن گزينهها استيلي را انتخاب كرد. * پس به هر حال بايد معياري وجود داشته باشد. فكر ميكنيد كميته فني چه معيارهايي را از استيلي ديد كه او را انتخاب كرد؟ ـ بنده عضو كميته فني نبودهام و اصلا نميخواستم عضو اين كميته باشم و در اين زمينه نميتوانم جواب شما را بدهم اما به هر حال آنها تشخيص دادند كه استيلي به عنوان گزينه دوم شرايط لازم را براي هدايت پرسپوليس در اختيار دارد. شايد اگر من هم عضو بودم همين نظر را ميدادم يا اينكه نظرم فرق ميكرد. اما مشكل استيلي اين نبود كه زود به پرسپوليس آمده است. بزرگترين مشكل او اين بود كه حتي خودش، خودش را باور نداشت. 85 بازي ملي در كارنامه استيلي وجود دارد اما او به توانايي خودش اعتقادي نداشت. * اينكه ميگوييد درست است. شايد اين حرف شما را ميتوان در جام ملتهاي 2000 لبنان ديد وقتي كه استيلي به خاطر سابقه بيشترش بازوبندي که بايد ميبست را به علي دايي داد. شايد اين همان حجب و حيايي است كه همه در وجود استيلي ديدهاند و درباره آن صحبت ميكنند. ـ به نظرم اسم اين را نميشود حجب و حيا گذاشت. ما بعضي چيزها را با هم قاطي ميكنيم. اين كه ميگويم او خودش را باور نداشت، به اين خاطر است كه وقتي به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب شد، گفت كه من يك مدير فني هم ميخواهم. كجاي دنيا وقتي يك سرمربي انتخاب ميشود خودش پيشنهاد انتخاب يك مدير فني را ميدهد؟ اين يعني اينكه استيلي خودش را باور نداشته است. يا اينكه او بدون شناخت دنبال هنكه رفت. ميخواهم اين را بگويم اگر قرار بود هنكه به پرسپوليس بيايد ديگر چه نيازي به انتخاب استيلي بود. رزومه هنكه كجايش با كارنامه استيلي قابل قياس بود؟ * البته همين هنكه قبول كرد دستيار مظلومي باشد. ـ من معتقدم وضعيت استقلال با پرسپوليس متفاوت است. ميگويند پرسپوليس مهرههاي خوبي را نتوانست جمع كند. به نظرم در اين زمينه هم ميشود بحث کرد. مشکل پرسپوليس مهره نيست. به اعتقاد من اگر پرسپوليس در سطح استقلال بازيکن نگرفته کمتر از اين تيم هم نگرفته است. شما مثلا پارسال ميآيي علي کريمي را ميگيري. آيا کريمي مهره بدي است؟ کريمي يک استثناست. هر بيست سال مثل او به فوتبال ميآيد. نحوه استفاده از بازيکن شرط است. کريمي تازه يکي، دو بازي است در جاي خودش بازي ميکند. مهره خوب داشتنن شرط لازم است اما شرط کافي نيست. نحوه بازي گرفتن، نحوه تمرين دادن، نحوه آناليز حريف، نحوه مديريت بازيکن و موارد ديگر خيلي مهم است. ضمن اينکه ميخواهم بدانم كه تيم نفت چه زماني بسته شد؟ مهرههاي اين تيم را كنار مهرههاي پرسپوليس بگذاريد. متاسفانه هر وقت پرسپوليس نتيجه نميگرفت ميگفتند 8 نفر از بازيكنان ما محروم و مصدوم هستند. مگر قرار است يك تيم با 20 نفر بازي كند. پرسپوليس هادي نوروزي، مهرداد اولادي و وحيد هاشميان را داشت آن وقت استيلي ميگفت من يك مهاجم هدف ميخواهم. تا آنجايي كه من ميدانم مهاجم هدف كسي است كه توپ را ميگيرد، نگه ميدارد و با توانايي تكنيكياش توپ را به بازيكني ميدهد كه از عقب اضافه ميشود. بعد او ميگفت مهاجم سرزن ميخواهم. مهاجم سرزن كه ديگر مهاجم هدف نيست. اما درباره استقلال بايد بگويم فرق استقلال با پرسپوليس در وجود پورحيدري است. نميخواهم زحمات مظلومي را كمرنگ كنم اما پورحيدري با وظايفش كاملا آشناست. پورحيدري ميداند چه موقعي وظيفهاش را انجام دهد. اگر دقت كنيد وقتي استقلال گل ميزند، اولين نفري است كه به سمت بازيكنان ميرود تا جلوي جوگير شدن آنها را بگيرد. پورحيدري 30 سال نيست كه سرپرست استقلال است اما كارش را بلد است. به خوبي حرف ميزند و در جايي كه لازم باشد از مصاحبه كردن بازيكنان ممانعت به عمل ميآورد. البته ممكن است در اين وسط مصاحبهاي مانند مصاحبه جباري هم انجام شود كه اين همه جاي دنيا اتفاق ميافتد. خيلي اتفاقات در دنيا انجام ميگيرد كه اگر شما يكياش را اينجا انجام دهي لولو ميشوي. پورحيدري ميداند كجا نقش پدري ايفا كند. زماني كه ميداودي موهايش را متفاوتتر از بقيه بازيكنان زده بود، پورحيدري قضيه را به خوبي جمع كرد و گفت من مقصرم. او تيمش را دوست دارد، كارش را بلد است و به منافعش هم ميرسد و بايد هم برسد. ممكن است اين حرفها را كه ميزنم دوباره شمشيرها از رو براي من بسته شود. مگر من آن زمان كه در پرسپوليس بودم درباره سرپرست تيم چه چيزي گفتم؟ آن موقع گفتم كه سرپرست تيم بايد يك ساعت زودتر بيايد و دو ساعت ديرتر برود. اين وظيفه يك سرپرست است. سرپرست فعلي 30 سال است كه در پرسپوليس اين نقش را دارد. بيش از همه در كنار پرسپوليس بوده است اما ميخواهم بدانم آيا در پرسپوليس كسي كاربلدتر از او وجود ندارد؟ برايتان مثالي ميزنم. در جلسهي كميته فني ميخواستيم درباره دلايل باخت به شاهين صحبت كنيم كه يكي از مسائلي كه توسط سرپرست تيم مطرح شد اين بود كه غذاي بازيكنان غذاي خوبي نبود و پارسال هم همين اتفاق افتاد كه من گفتم اگر تجربه اين كار وجود داشته چرا پيشگيري نشده است؟ اين وظيفه يك سرپرست خوب و باتجربه است كه براي تيمش فكر بگذارد. گفت ما داخل زمين كه شديم ديديم پلاكارد بزرگي عليه استيلي و به نفع فلاني نوشته شده است. گفتم شما چه كار كرديد كه گفت هيچ. من اعتراض كردم و گفتم اين وظيفه سرپرست تيم است كه در چنين مواقعي به سرپرست زمين يا به نماينده فدراسيون اعتراض كند. به هر حال هر جايي قانوني دارد. دوستان ما در سازمان ليگ مدعياند بهتر از آنها پيدا نميشود اما كجاي دنيا ديدهايد كه در يك ورزشگاه و در كنار زمين پلاكاردي له يا عليه كسي زده شود؟ به نظر من قبل از استيلي بايد سرپرست تيم از پرسپوليس ميرفت چراكه در تمامي اين سالها كه نقش سرپرستي را بر عهده داشته نتوانسته نقش پدري و برادرياش را ايفا كند. سرپرستي که نتواند در تمام اين سالها نقشي در آوردن و بازيکن داشته باشد، سرپرستي که خودش نتواند شب مسابقه در هتل حضور داشته باشد، سرپرستي که نتواند به موقع خودش کارهاي روحي رواني انجام بدهد طبعا تيم به مشکل بر ميخورد. پس فلسفه وجودي اين سرپرست چيست؟ آيا صرفا کمک است؟ خب کمک شود اما کسي ديگري باشد و توام با انجام وظيفه، کمک هم باشد. ما خيلي آدمها داريم که خيلي خوب ميتوانند اين کارها را انجام بدهند. جعفر کاشاني، دکتر زادمهر، حسين قراخانلو کساني هستند که من همين الان فيالبداهه اسامي شان به ذهنم رسيد. اينها آدمهاي کاربلد و تحصيل کردهاي هستند و مطمئن هستم دو تا از آنها زبان بلد هستند. زماني كه رويانيان آمد يك روز گفته شد كه سرپرست فعلي از پرسپوليس رفته است كه من فكر كردم رويانيان چه تصميمي گرفته اما يك روز بعد اعلام شد كه او برگشته است. به اعتقاد من يكي از مشكلات اساسي پرسپوليس حضور سرپرست فعلي است. * فكر ميكنيد اگر سرپرست خوبي به اذعان شما وجود داشت، آن اتفاق براي شيث رضايي و نصرتي نميافتاد؟ ـ ما متاسفانه به دنبال قرباني ميگرديم. طرف دكتر قلابي است اما تلويزيون صورتش را شطرنجي نشان ميدهد اما ما با شيث و نصرتي چه كرديم؟ اگر آنها را هزار بار اعدام ميكرديم بهتر از اين بود. اكثر قريب به اتفاق مردم آن صحنه را نديده بودند اما آبرو و حيثيتشان را بردند. طبق مقررات چرا اين دو بايد اين هزينه بپردازند؟ خودشان و خانوادهشان نميتوانند به خيابان بروند. اين مشكلات ماست. * قبول كنيد كه شرايط شايد براي كادر فني به خوبي فراهم نبود. از ابتدا فضاي ورزشگاهها با استيلي همراهي نميكرد. ـ مگر قرار است هر جا كه ميرويم همه آدمها موافق ما باشند؟ مگر الان در استقلال همه چيزي براي مظلومي فراهم است. او همين الان هم مخالفاني دارد. به قول شما مظلومي ميبرد و از او انتقاد ميشود. اصلا نميشود، کسي مخالفي نداشته باشد. اين چه توقعي است؟ اگر اين فضا را ديديم همان هفته اول ميرفتيم. من در بازي با ملوان در ورزشگاه بودم. بعد از گل اول ملوان يك سري شعارهايي دادند ولي وقتي پرسپوليس به گل رسيد، همه ورزشگاه پرسپوليس را تشويق كردند. پس از آن من عذرخواهي كردم و از پرسپوليس رفتم كه فكر ميكنم اگر در آن چهار بازي پرسپوليس مربي هم نداشت 10 امتياز را ميگرفت. پس از آن مدام عنوان ميشد كه ما مصدوم داريم اما ميخواهم اين را بدانم آيا تمرين غلط نميتواند يكي از دلايل مصدوميت بازيكنان باشد؟ ماه رمضان امسال در تابستان بود. اول ما از استيلي برنامه تمريني خواستيم كه برنامه تمريني درست و حسابي هم به ما داده نشد. اما ديديم تمرينهاي تيم در ماه رمضان در تابستان ساعت 10 صبح برگزار ميشود. در آن درجه حرارت كدام بازيكن نا از نظر علمي ميتوانست تمرين کند. يا اينكه ميديديم يك روز مانده به مسابقه بازي رودررو در تمرين برگزار ميشود. اينها ميتواند دلايل مصدوميتها باشد. در اوج تمرينهاي بدنسازي هم، تيم دو ماه مربي بدنساز نداشت. استيلي مربي بدنسازي را انتخاب كرده بود كه پيشنهاد مالياش بالا بود و باشگاه هم حق داشت كه اين پيشنهاد را نپذيرد اما ميگفتند اين فرد گناه دارد اما من ميگويم آيا يك نفر گناه دارد يا ميليونها هواداري كه دغدغه تيمشان را دارند؟ در كنار استيلي دو مربي خارجي يك مربي دروازهبان، يك مشاور فني و احتمالا چند آناليزور وجود داشت اما در آن دو ماهي كه من در پرسپوليس بودم تنها كسي كه كارش را به نحو احسن انجام ميداد سعيد عزيزيان بود. من در اكثر تمرينهاي تيم حضور داشتم اما ديديد كه او را هم كنار گذاشتند. * به هر حال اين شرايطي است كه براي پرسپوليس به وجود آمده است. ـ من سالهاي سال است كه درباره اين مسائل صحبت ميكنم. مسئوليتهاي مختلفي داشتهام و در سال 61 ـ 60 معاون افشارزاده در اداره كل تربيت بدني استان تهران بودم. همان موقع پيشنهاد دادم براي سروسامان دادن وضعيت پرسپوليس و استقلال اين دو باشگاه را به صورت دو اداره كل ببينيد. هر اداره كل يك بودجه جاري و يك بودجه عمراني دارد. در اين سالها بيشترين پولها به صورت مستقيم از جيب دولت به حساب اين دو باشگاه ريخته شده است. درست است كه سپاهان، سايپا و ذوب آهن هم دولتي بودهاند و از جيب دولت خرج كردهاند اما آنها بخشهاي توليد كننده بودند اما استقلال و پرسپوليس مستقيم از جيب دولت پول گرفتند و بعد از يك سال ديگر از اين پولها خبري نبوده است. اگر اين دو باشگاه اداره كلي ديده ميشدند، به عنوان مثال اگر 5 ميليارد در سال بودجه داشتند، 3 و نيم ميليارد آن صرف مسائل جاري ميشد و يك و نيم ميليارد تومان آن خرج مسائل عمراني ميشد. آيا 30 سال پيش نميشد در مركز تهران زمين خوبي براي اين دو باشگاه گير آورد؟ متاسفانه ميبينيم آقاياني كه شكست خوردهاند و بدهيهاي فراواني ايجاد كردند و خانوادههايشان هم دچار مشكل شدهاند، دوباره به پستهاي مديريتي برميگردند. استقلال و پرسپوليس بيشترين نقش را در افزايش نرخ دستمزد بازيكن و مربي داشتهاند. بازيكنان خارجي بيكيفيتي آوردند كه نه تنها يك دقيقه بازي نكردند بلكه باعث كسر امتياز هم شدند. به نظر من بايد هويت از دست رفته پرسپوليس برگردد. وقتي يك تيمي گل ميخورد همه مقصرند اما در بعضي گلها تقصير يك بازيكن بيشتر از بقيه است اما ميبينيد پس از داربي اخير يكي از مقصران اصلي بيشترين صحبت را كرده است. ديگر بازيكن از ابتدا تا انتها به موهايش در اسكوربرد نگاه ميكند. علي كريمي هم موهايش بلند است اما عملكرد او را با ديگر بازيكنان مقايسه كنيد. او يك ساعت و نيم قبل از تمرين در تمرين حاضر ميشود. با اين حال به نظرم در پرسپوليس بازيكنان مقصر نيستند. اگر آنها رفتاري صادقانه ببينند به خوبي رفتار ميكنند اما وقتي ميبينند يك نفر يك جور حرف ميزند و رفتارش طور ديگري است، آن حرف را قبول نميكنند. فكر ميكنم مشكلات پرسپوليس فراتر از اين حرفهاست. ما اصلا به دنبال كاهش مشكلات فوتبالمان نبودهايم و همه وابسته به ميزهايمان هستيم. الان هم ميبينيم كه مافياي رسانهاي تشكيل شده و براي افراد شكست خورده تبليغ ميشود و اين تبليغها بعضي وقتها بينالمللي هستند. من ميخواهم به حرفهايي كه علي كريمي بعد از بازي زد اشاره كنم. چرا وقتي كريمي حرف ميزند سازمان ليگ كه بايد قانونگذار باشد، هم جوابش را ميدهد و هم شكايت ميكند. اگر كسي به عزيز محمدي چيزي گفته طبعا همه بايد به قانون احترام بگذارند اما آقاي مسئول هم مصاحبه كرده و هم شكايت كرده است. من بايد گريزي به حرفهاي گذشتهام بزنم. در ورزش بيشتر از پزشكي به تخصص نياز است چرا كه اشتباه يك پزشك ميتواند باعث مرگ يك نفر شود اما اشتباه يك مدير باشگاه ميتواند يك جامعه را به مرگ برساند. متاسفانه در ايران چون همه لگدي به توپ زدهاند همه خودشان را صاحب نظر ميدانند. * شايد اين حرفي كه شما ميزنيد، در همين كاهش سهميهها به وضوح ديده شد. ما كرسي مهم هيات اجرايي AFC را به راحتي از دست داديم و در نهايت سهميههايمان كم شد. ـ البته اين طور نيست كه كساني كه از ايران كرسيهاي بينالمللي ورزش را در اختيار داشتند، به نفع ورزش ايران كار كرده باشند. ما 30 سال در فيلا نماينده داشتيم اما يك بار هم از حق كشتي ايران دفاع نكرد. اين كرسيها در اکثر موارد جز هزينه براي ورزش ما چيز ديگري نداشته است. * آينده پرسپوليس را با اين وضعيت چطور ميبينيد؟ ـ به اعتقاد من پرسپوليس نياز به خانه تكاني شديد دارد. امسال كه بر خلاف سال گذشته جام حذفي اهميت پيدا كرده است، پرسپوليس كنار رفته است. به اعتقاد من هنوز در كنار پرسپوليس افرادي هستند كه بيشترين لطمه را به اين تيم ميزنند اما به هر حال آنها مهره مار داشتهاند و هميشه با پرسپوليس بودهاند اما براي خود شما جاي تعجب ندارد كه چرا تا به حال مربيگري در پرسپوليس را به مايلي كهن پيشنهاد نكردهاند؟ من همان مربياي هستم كه فوتبال ايران 15 سال اثراتش را از حضورم در تيم ملي ديد و مجيدي و مهدوي كيا هنوز از آن تيم باقي ماندهاند و بعد از آقاي پروين با 14 سال به عنوان بازيکن و شش سال به عنوان مربي حضور متداوم، بيشترين حضور را در پرسپوليس داشتهام. * قضيه شکايت سازمان ليگ از شما به کجا انجاميد؟ به اعتقاد من هرجا قانون به ضرر ما بوده آن را نميبينيم اما هر جا به نفعمان بوده آن را چوب ميكنيم و بر سر مخالفمان ميزنيم. اولين نفر تا آخرين نفر كشور بايد برابر قانون يكسان باشند. از من به خاطر حرفهايي كه در برنامه شوك زدم و پخش نشد، شكايت كردند که واقعا رفتارشان خندهدار است. با علي كريمي هم همين رفتار را كردند. من ميخواهم بدانم به سازمان ليگ چه ارتباطي دارد كه پرونده من را به خاطر صحبتهايي كه پخش نشده به كميته انضباطي ميبرد. بعد جالب است ميگويند من از آوانسهاي محمدي استفاده ميكنم اما محمدي زماني كه در اين فوتبال محلي از اعراب نداشت، مايلي كهن فوتباليست بود. من چطور ميتوانم خودم را به او بچسبانم. البته خودش به اين مسئله اذعان دارد و ميگويد شما در اين جا سردار هستيد. خدا ريشهام را بزنم كه خودم را بخواهم به او بچسبانم. من تنها مربياي بودم كه كميته داوران از من تقدير كر اما سازمان ليگ مربياني كه به زمين رفتهاند و با داور دهن به دهن گذاشتهاند را به عنوان مربي اخلاق انتخاب ميكند.