افشای ابعاد جديد از نفاق يك عنصر ماجراجو و رانتی + فيلم
روز گذشته پس از انتشار كليپ زير، پسرش ابوذر نوريزاد كه متواري است و در امريكا بهسر ميبرد، اذعان كرد كه اين تصاوير براي بخشي از پروژه سينمايي او بوده است، تا يكي ديگر از پردههاي رسوايي و دروغگويي محمد نوريزاد نيز با اظهارات پسرش رقم بخورد.
رجانیوز: انتشار فيلمي از محمد نوريزاد كه حاوي بخشهايي از سوابق نوشتههاي وي در روزنامه كيهان و همچنين گوشههايي از اظهارات او در زندان اوين و سپس فيلم بازي كردن وي به كارگرداني پسرش ابوذر نوريزاد است، پرده ديگري از نفاق اين عنصر ماجراجو و رانتي را روشن كرده است.
در اين فيلم كوتاه نشان داده ميشود كه محمد نوريزاد كه تمام حيثيت و اعتبار خود را از كنار ژستهاي انقلابي و ولايتمدارانهاش كسب كرده و با دريافت بودجههاي ميلياردي براي كارهاي سخيف و نازل به شهرت رسيده است، چگونه پس از آنكه مشمول رأفت اسلامي و عفو رهبري قرار گرفته و از زندان آزاد ميشود، به اقدامات ماجراجويانه خود با كارگرداني پسرش ادامه ميدهد.
همچنين در حالي كه نوريزاد مدعي بود كه فيلمي از آنچه را كه در زندان ميگذرد براي شخص رهبر معظم انقلاب تهيه كرده است، روز گذشته پس از انتشار كليپ زير، پسرش ابوذر نوريزاد كه متواري است و در امريكا بهسر ميبرد، اذعان كرد كه اين تصاوير براي بخشي از پروژه سينمايي او بوده است، تا يكي ديگر از پردههاي رسوايي و دروغگويي محمد نوريزاد نيز با اظهارات پسرش رقم بخورد.
براي دانلود فيلم اينجا را كليك كنيد
بزرگترین آرزویش شهرت است. بودن در کنار آوینی و نوشتن مقالههای تند و ضداستکباریاش و حتی سریال چهل سربازش هیچکدام نتوانست از او یک چهره بسازد. او آخرین تلاش برای چهره شدن را در نوشتن نامه به رهبر انقلاب میبیند.
ستون شنبهها و نکتههایش در کیهان، جایگاه هر هفته رئیسجمهور و رئیس قوه قضاییه بود و چنان بتی از ابوذر ساخته بود که تیزی زبان ابوذر به تیزی قلمش میرسید. از نوشتههای انتقادیاش به اشرافیت کرباسچی تا تاختن به دکتر سروش و زاویه نشینی شیخ ساده لوح و حنجره پاره عبدالله نوری و دجال خواندن آمریکا؛ همه و همه او را به رویای ابوذر بودنش نزدیک میکرد. ابوذری که حب ولایتش در ترجیعبند مقالاتش موج میزد.
حالا ابوذر زمان با آن همه حباش به ابوذر، خود صاحب ابوذری آمریکایی شده است؛ ابوذری که متولد، تحصیلکرده و مقیم امریکاست. ابوذری که قرار بود آیینه پدر باشد. پدری که خود را ابوذر میدانست، کارش شده است نامهنگاری به رهبر و خواندن نامههایش برای سایت خودش. نامه و سایتی که هیچ تصویری از گذشته او نمیدهد. مقالهنویس افراطی کیهان که تحمل منتقدین را نداشت، حال خودش نامه مینویسد؛ نامههایی که او را تیتر کرده. البته خودش چنین اعتقادی ندارد.
نوریزاد حرفهای ضد و نقیض هم کم ندارد... تعبیرهای جالبی هم دارد...
اما برجی که نوریزاد آن را تعقیب میکند باید در آن سوی دنیا جستجو کرد؛ برجی که او را به سمت زندان و اعتصاب قضا فرمان میدهد. قلم تندی که اندیشه جبهه مشارکت یا به قول خودش نهضت وابستگی را به ژاپنی بودن متهم میکرد، امروز آنقدر شیفته ژاپنیسم شده است که توجیه اعتصاب غذا را "آرزوی مرگ ژاپنی" عنوان میکند.
نقشی که برای نوریزاد طرحریزی شده، نوشتن نامههای دوستانهای است که مخاطبش رهبر انقلاب است. نامههایی که قرار است همان حرفهای سالهای فتنه را یادآوری کند، چند ماهی خوراک رسانههای ضدانقلاب میشود. ولی این ادعای دوستی از سمت نوریزاد، تکرار بازی قدیمی او با شریعتمداری و صفار هرندی است؛ رفیقان راهی که او امروز آنها را ریاکار میداند.
نوریزاد نقشی را بازی میکند که دستور تعطیلی نمازش را نه ابوذر آرزوهایش که ابوذر آمریکاییاش صادر کرده. ابوذری که حالا هم تجربه بازیگری دارد و هم تجربه کارگردانی، به ایران آمده تا نسخهای ایرانی بسازد از فیلم آمریکاییاش؛ ابوذری که امروز تمام رفتار پدر را کارگردانی میکند. از خندیدن گرفته تا گریه و مشت زدن بر دیوارش را. ابوذری که حتی آموزش بازی به پدرش میدهد، او را چنان مسخ خود کرده که دستور کوبیدن سر به دیوارش را هم صادر میکند. و این شاید آن خوابی باشد که بیدار شدن از آن، او را اینچنین پریشان کرده است.
اما اعتراف نوریزاد نشان از بیداری است و کوبیدن سر بر دیوارش هم او را بیدار نخواهد کرد.
ابوذری که حالا سایه پدر شده و ترس از دیده شدن دارد، چنین القا میکند که این فیلم را نوریزاد به تنهایی ساخته است. نوریزادی که روزی از دروغگویی افراد گلایه میکرد، امروز روبروی دوربین ابوذرش دروغ میگوید. ابوذری که حالا ماموریت آمریکاییش در ایران را نیمهتمام گذاشته و دست خالی به آمریکا گریخته، فکرش را هم نمیکرد، روزی در فیلم خودش همبازی پدر شود.