خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت!
"بنی اسد" نام طایفه ای از قبایل عرب بود که توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال 61 هـ. ق داشتند.
مهر: حضور حضرت سجاد(ع) در شناسایی و خاکسپاری شهدای کربلا و راهنمایی قبیله "بنی اسد" به واسطه قدرت خاصه و اعجازی بود که خداوند برای امامان معصوم(ع) قرار داده است. "بنی اسد" نام طایفه ای از قبایل عرب بود که توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال 61 هـ. ق داشتند. "بنی اسد" در اراضی غاضریه مسکن داشتند، پس از پایان عاشورا، سال 61 هـ.ق و شهادت سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) و یاران با وفای آن حضرت، عمر بن سعد، فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، در روز 11 محرم، اجساد کشته های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری کرده و آنان را دفن کرد. وی در حالی که بدنهای مطهر و قطعه قطعه کشته های اهل بیت(ع) و بدن مقدس امام حسین(ع) و سایر شهیدان و یاران با وفایشان بر زمین مانده بود، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد، حال آنکه کسی جرأت نمی کرد این اجساد پاک و مطهر را دفن کند. پیکرهای مطهر شهدای کربلا پس از واقعه عاشورا سال 61 هـ.ق سه روز بر روی زمین ماند پیکرهای مطهر شهدای کربلا پس از واقعه عاشورا سال 61 هـ.ق سه روز بر روی زمین ماند تا اینکه در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم، زنان قبیله بنی اسد "نام تیره ای از قبایل عرب، از فرزندان "بنی اسد بن خزیمه بن مدرکه" که در غاضریه در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند و از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش به دست سپاه حکومتی امویان مطلع شده بودند، موقعی که از میدان جنگ می گذشتند، با دیدن اجساد شهدا تحت تأثیر قرار گرفته، مردان خود را از این موضوع باخبر ساختند و آنها را مورد شماتت قرار داده و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب کردند. زنان این قبیله، ابتدا بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف قتلگاه کربلا روانه شدند ولی پس از مدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال آن، گروهی از مردان قبیله بنی اسد برای دفن شهدا وارد زمین کربلا شده ولی چون بدنها قطعه قطعه شده، بدنها را نمی شناختند، متحیر و سردر گم شده بودند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله برخاسته اند. برخی از همسران پیامبر اکرم(ص) نیز از همین قبیله بوده اند. این قبیله در سال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت کردند و از قبایل سلحشور عرب محسوب می شوند که هنگام بنای کوفه، این قبیله محله خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال 36 هجری در جنگ جمل، با حضرت علی(ع) بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال 61 به سه دسته تقسیم شدند. موافق با حضرت، مخالف و بی طرف. موافقان با حضرت، حبیب بن مظاهر، انس بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی بودند که از سران موافق محسوب می شدند. "حرمله بن کاهل اسدی"، قاتل طفل شیرخواره امام حسین(ع) از سران مخالف بوده و بی طرفان، گروهی بودند که پس از روز عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان، برای دفن شهدای کربلا اقدام کردند. امام(ع) را جز امام(ع) کسی غسل و کفن و تدفین نمی کند در این هنگام حضرت زین العابدین(ع) به صورت ناشناس، برای تشخیص و تدفین شهدای کربلا، به خصوص دفن پدر معصومش امام حسین(ع) به حکم اینکه "امام را جز امام کسی غسل، کفن و تدفین نمی کند." از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد؛ حضرت سجاد(ع) در جمع پیکرهای مطهر شهدا حضور پیدا کرد و یکی یکی به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. بنی اسد در آغاز مراسم تدفین، با دیدن سوارکار(حضرت سجاد(ع)) از ترس خود را پنهان کرده اما بعد از شناختن سوار، همه دور امام(ع) جمع شدند و تسلیت و تعزیت گفتند. چون حضرت سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان جمع شده و سرگردانند؛ نمی دانند چه کنند و کشته ها را نمی شناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از همدیگر می پرسیدند. امام زین العابدین(ع) به آنها خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. سپس شهدای بنی هاشم، انصار و اصحاب را با نام و مشخصات معرفی و بر آنها نماز خواندند، ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد موهایشان را پریشان کردند و سیلی به سر و صورت می زدند و بلند بلند گریه می کردند. حضرت سجاد(ع) به گودال قتلگاه رفت و با پیکر پاک پدر بزرگوارش امام حسین(ع) دیدار کردند، صورت به رگهای بریده آن حضرت نهاد و گریه های زیادی کرد. بر بدن مطهر پدر بزرگوارش نماز خواند، آنگاه چند قدم عقب تر، کمی از خاکها را با دست خود کنار زد، قبر و لحدی حاضر و آماده و صندوقی شکافته نمایان شد، حضرت سجاد(ع) دستان خود را زیر کمر پیکر پدر شهیدش امام حسین(ع) گشود و فرمود: "بسم الله و بالله و علی مله رسول الله، صدق الله و رسوله، ماشاء الله و لا حول و لاقوه الا بالله العظیم." امام به تنهایی و بدون حضور بنی اسد این کار را انجام داد، پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنها فرمود: "همراه من کسی هست که یاری می کند." خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در برگرفت! آنگاه امام حسین(ع) را در قبر دفن کرد و چون آن حضرت(ع) را در قبر کرد، صورت بر آن رگهای بریده گذاشت و فرمود: "خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در برگرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا!" و بعد از هموار کردن قبر شریف، بر روی آن نوشت: "هذا قبر الحسین ابن علی بن ابیطالب الذی قتلوه عطشاناً غریباً"؛ "این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است که او را با لب تشنه و غریبانه شهید کردند." آنگاه به طرف پیکر مطهرعمویش؛ قمر بنی هاشم عباس(ع) در نزدیکی نهر علقمه و شریعه فرات" در راه غاضریه، همان محلی که به شهادت رسید و اکنون قبر مقدسش آنجاست" رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمانها را دهشت زده و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. پس از تو خاک بر سر دنیا! حضرت سجاد(ع) خود را روی بدن مقدس حضرت عباس(ع) انداخت و رگهای بریده اش را می بوسید و می فرمود: "پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنی هاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد!" برای آن حضرت نیز قبری به تنهایی گشود، آن بزرگوار را نیز وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: "با من کسانی اند که یاری ام می کنند." برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر کربلا مشارکت داشته باشند، حضرت علی اکبر(ع) را نیز پایین پای حضرت امام حسین(ع) به خاک سپردند، بنابراین نزدیکترین شهیدان به حضرت امام حسین(ع) فرزندش حضرت علی اکبر(ع) است که در پایین پای آن بزرگوار قرار دارد و همین طور بقیه شهدای کربلا را پایین پای حضرت(ع) دفن کردند. اما حر ریاحی را "به درخواست مادرش" به قبیله اش؛ جایی که الان قبر او است، بردند. ابن شهر آشوب و مسعودی می گویند: "برای بسیاری از آنها قبرهای آماده یافتند و مرغان سفیدی بر گرد آنان دیدند." حضور حضرت سجاد(ع) در خاکسپاری شهدا در کربلا و قتلگاه، به واسطه قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم(ع) قرار داده؛ چرا که اولاً طایفه بنی اسد برای شناسایی پیکرهای بی سر شهیدان کربلا و بدنهایی که بر اثر تاخت و تاز سم اسبان دشمن و شمشیر و نیزه ها، متلاشی شده بودند، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی سپاه دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر می پرسیدند و هیچ کدام هم آنها را واقعاً نمی شناختند. دوم اینکه "امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند." بدین گونه، بدن مطهر اباعبدالله الحسین(ع) را در همین مکانی که اکنون معروف است، دفن کرده و فرزند رشیدش حضرت علی اکبر(ع) را در پایین پای پدر به خاک سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین (ع)، قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن کردند، البته غیر از بدنهای مطهر حضرت عباس بن علی(ع)، حبیب بن مظاهر و حرّ بن یزید ریاحی که هریک را در مکانی دیگر به خاک سپردند. این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس، شیعیان با نظر احترام و محبت به قبیله "بنی اسد" می نگرند.