دفن دستان یک بتپرست در قبرستان شیعیان
چون مرُد بنا به مرسوم مذهبى خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه اى از سینهاش که آتش آن دو عضو را نسوزانیده بود.
برنا: بر صاحبان خرد، پوشیده نیست که طبع انسانى را به داستان و سرگذشت دیگران رغبتى بسزاست و از شنیدن و خواندن قصهها لذتى وافر مى برد، از اینرو در سابق بازار قصه گویى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در این دوره هم بیشتر نشریات و مطبوعات براى جلب توجه خوانندگان، به نقل داستانهاى مهیج و رمانهاى سراسر دروغ مىپردازند و یا داستانهاى ساختگى مجلات خارجى را ترجمه مىنمایند و تعجب اینجاست با آنکه همه مىدانند که اینها سراسر دروغ و ساختگى است، در عین حال با اشتیاق و ولع تمام مىخوانند یا گوش مىگیرند و این نیست مگر همانى که اشاره شد که طبع انسان اصولا به قصهها و سرگذشتها مایل است در حالى که مى توان این غریزه را در راه صحیح به کار انداخت و از آن به بهترین وجه، بهره هاى فراوان برد. از این غریزه مى توان براى عبرت گرفتن و بیدار شدن دلها از خواب غفلت نهایت استفاده را نمود و بدون اینکه به تحریف و جعل داستانهاى دروغى احتیاجى باشد از سرگذشت پیشینیان و دیگران اندرز گرفت چنانچه در قرآن مجید سرگذشت واقعى و قضایاى حقیقى پیشینیان را مکرر یادآور شده و از اقوام عاد و ثمود و نوح و فرعون و لوط در جاهاى متعدد، بحث فرموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و دیگران را اندرز مى دهد که از چنین عقوبتهایى برحذر باشند. آنچه در ادامه میخوانید ماجرای فردی است که به هندوستان سفر کرده و درباره اثر عزادارى حسینى (ع) در آن دیار سخن گفته است و مرحوم شهید آیت الله دستغیب شیرازی این ماجرا را به شرح زیر نقل کردهاند: سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل مى کرد، از آن جمله مى گفت: عدهاى از بازرگانان هندو (بتپرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقهمندند و براى برکت مالشان با آن حضرت شرکت مىکنند یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مىکنند، بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنى درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى دهند و بعضى آن مبلغى که راجع به آن حضرت است به شیعیان مى دهند تا در مراکز عزادارى صرف نمایند. یکى از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت مىکرد و با آنها به سینه مىزد چون مرُد بنا به مرسوم مذهبى خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه اى از سینهاش که آتش آن دو عضو را نسوزانیده بود. بستگانش آن دو قطعه را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند این دو عضو راجع به حسین شماست. جایى که آتش جهنم که طرف نسبت و قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام مى گردد پس نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوى به وسیله آن بزرگوار جاى تعجب نیست. و جماعتى از «هنود» هر ساله شبهاى عاشورا در آتش مىروند و نمىسوزند و این مطلب مشهور و مسلم است.