نماد نصف جهان نم کشید+ تصاویر
خبرهای ناگواری که این روزها از میراث تکرار ناشدنی و غیر قابل تجدید کشورمان می رسد، دارد به امری بدیهی، روزمره و جا افتاده تبدیل می شود و اینک نوبت به سر در قیصریه رسیده که ماجرا ساز شود.
خبرهای ناگواری که این روزها از میراث تکرار ناشدنی و غیر قابل تجدید کشورمان می رسد، دارد به امری بدیهی، روزمره و جا افتاده تبدیل می شود و اینک نوبت به سر در قیصریه رسیده که ماجرا ساز شود.
فراوانی این رخدادهای غمبار، قبح آن را ریخته و چندان دور نیست که اخبار نابودی آثار تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم به روزمره ترین و پیش پا افتاده ترین خبرها تبدیل شود.
از ستارگان آسمان تا طالع نصف جهان
سالها پیش، همان روزها که هنوز دود ماشینها و کارخانه های صنعتی، پرده ای سیاه بر آبی آسمانی اصفهان نکشیده بود، شب هنگام آسمان جلوه ای دیگر داشت. مردم این دیارهمانند سایر هموطنانشان چشم بر آسمان می دوختند و پرنده خیالشان بال می گستراند، آن وقت بود که افسانه ها بالا می گرفت. آن روزها گذر ماه در پهنه آسمان و ورودش به برخی از صورتهای فلکی طالعی نحس و نمادی از نحسی و بدبختی و بر عکس گذر ماه از پاره ای دیگر از صور فلکی خوش یمن و نمادی از خوشبختی و بهروزی بود.
از آنجا که ماه در زمانی معین از صورت فلکی خاصی گذر می کرد، زمانهای گونه گون، خوش یمن یا آنکه نحس و بد یمن به حساب می آمد.
اگر ماه وارد صورت فلکی عقرب می شد، طالع نحس و اگر ماه وارد صورت فلکی قوس می شد، طالع سعد و اگر ماه در قوس مشتری دیده میشد، طالع را سعد اکبر میگفتند.
جابر انصاری ماجرای طالع اصفهان را اینگونه نقل میکند: "طالع اصفهان برج قوس است، رکن الدوله دیلمی زمانی که قمر در برج قوس بود، باروی اصفهان را بنا نهاد."
در سال ۳۲۷ قمری اصفهان به دست رکنالدوله دیلمی افتاد که او این شهر را پایتخت خود قرار داد، اما از دیگر مدارک کهن موجود که بیانگر طالع اصفهان است، نوشته حمدالله مستوفی در نزهت القلوب است: "رکنالدوله حسن بویه اصفهان را بارو کشید. دور بارو 21 هزار گام باشد و طالع امارتش برج قوس است."
با این حساب ساخته شدن باروی اصفهان به صورت نمادین در زمانی صورت گرفت که خوش یمن بود و آن روز، اولین روز از آذرماه بود، همان زمان که ماه آسمانی، خرامان پای بر صورت فلکی قوس می گذاشت، و صورت فلکی قوس شد نماد اصفهان...
نماد اصفهان را کجا نهادند؟!
شواهد تاریخی بیانگر آن است که نماد اصفهان در برخی از بناهای تاریخی جلوه گر بوده، از جمله در قلعه معروف تبرک، اما اکنون به غیر از یک یا دو بنا، سایر بناهای تاریخی که دارای نقشی از نماد اصفهان بوده اند، نابود شده اند و حتی از همان قلعه تبرک نیز چیزی بر جای نیست. مهمترین بنایی که هنوز نشان اصفهان را بر پیشانی دارد " سردر قیصریه" است.
لطف الله هنرفر اندیشمند شهیر اصفهانی می گوید:" در روزگاران بسیار کهن و در بین ملل متمدن قدیم دنیا و از آن جمله یونان و روم متداول بوده که برای شهرهای خود طالع و زایچهایی قائل بوده اند و تصویر فلکی آن را به طوری که از زمین مشاهده می کردند بر فراز ابنیه های مهم و سردرهای با عظمت شهرهای خود نقش می کردند. طالع شهر تاریخی و کهن اصفهان در برج قوس بوده که در آسمان به همین صورتی که در سر در قیصریه هم اکنون مشاهده می شود، نمایان است. به هنگام انتخاب اصفهان برای پایتختی شاه عباس اول این تصویر فلکی را بر فراز سردر بازار قیصریه که زیباترین بازارهای عهد صفویه است به نمایش گذاشته اند. "
بازار قیصریه، زیباترین بازار صفوی
بازار قیصریه اصفهان از زیباترین بازارهای عهد صفوی، است که بر سر در ورودی خود نماد اصفهان را نگاه داشته است.
شاردن سیاح معروف فرانسوی که در عهد صفوی به اصفهان آمده بود می گوید: " ورودی بازاراصفهان واقع درشمال میدان نقش جهان، ما را به بازار بزرگ یا بازار شاهی هدایت می کند که به نام قیصریه معروف است.
بنای آن به دست معمار معروف عصرصفویه، استاد علی اکبر اصفهانی به سال 1011 ه.ق صورت گرفته است. سر در قیصریه با زیبایی خاصی بنا شده و در ورودی چوبی کهنه آن حکایت از گذشت چهار قرن دارد. بربالای این در چوبی، آثار هنری قابل توجهی انسان را به خود جلب می کد، ازجمله نقاشیهای بالای در و سقف مقرنس و یا قسمت بالای سردر و گوشه های راست و چپ آن با کاشی کاری معرق( منظور همان تصویر نمادین برج قوس است) دارای زیبایی خاصی است که جذابیتی ویژه برای هنرمندان و هنردوستان دارد. تابلوهای نقاشی سر در قیصریه، جنگها و فتوحات شاه عباس اول را با ازبکان نشان می دهد که شاه سوار بر اسب و به جنگ مشغول است و... "
همانطور که اشاره شد، علاوه بر نقاشیهای بی بدیل و ارزشمندی که حالا بر اثر گذشت زمان رنگ پریده و مات شده اند و نمادی از دلاوریهای زمان صفوی هستند، در گوشه های راست و چپ بالای سردر با کاشیکاری معرق، نگاره ای تاریخی، تیراندازی جوان را با سر انسان، لباس عصر صفوی و تنه ببر یا شیر و دم اژدها نشان می دهد که علاوه بر گرد آوری چندین نماد تامل برانگیز، نماد یا طالع اصفهان را تداعی گر است. این تیر انداز به سمت دم اژدهایی خود، که دهان گشوده، زه کمان را کشیده و می خواهد تیر بیاندازد، و چهار قرن است که زه کمان کشیده باقی مانده است، گرداگرد این تصویر خیال انگیز با تزیینات گل و بوته و شاخ و برگ تزیین شده است.
اما در آغازین روزهای آذرماه و همزمان با همایشهای مردمی که برای گرامیداشت هفته اصفهان برپا بود، خبری کام مردم فرهنگ دوست اصفهان را تلخ کرد.
ماجرا از این قرار بود که بارشهای چشمگیر و دلپذیری که در روزهای آخر آبان ماه و اوایل آذرماه، مردم اصفهان را شادمان کرده بود، به کابوسی برای نماد اصفهان مبدل شد. این بار پای مترو یا بلوزرهای شهرداری در میان نبود، همه چیز از یک ناودان ساده شروع شد که بسته شده بود، و آب انباشته شده بر روی سقف راهی برای خود باز کرد.
راهی به سوی شاهکار صفوی و به سوی نقاشی های 400ساله، سهل انگاری اداره کل میراث فرهنگی استان و عدم سرکشی به موقع سبب شد بخشی از مقرنس کاریهای سقف سردر تخریب شود، قسمتهایی نم بکشد و ملات گچ شسته شده بر روی بخشی از نقاشیها پخش شود، برخی از کسبه بازار قیصریه و مردم می گویند زمان زیادی طول کشید تا میراث فرهنگی را مجبور به حضور در صحنه کنیم و آنها وقتی رسیده اند که کار از کار گذشته بوده، این در حالیست که امیری مدیر روابط عمومی میراث فرهنگی اصفهان صحبت از "عملیات سریع نجات بخشی" می کند و در ادامه این عملیات را بازکردن سریع ناودان اعلام می دارد اگرچه کاشیهای معرق سردر که به نماد اصفهان مشهور است تخریب نشده است.
اما آیا نفوذ آب به لایه های زیرین بنا تنها سبب فرو ریختن بخشهایی از مقرنسها و آسیب به نقاشیهای زیر آن شده و ماجرا به همین جا ختم می شود و آیا این نفوذ رطوبت هیچ تاثیری بر استحکام بنا نخواهد داشت.
آیا باد کردن و متورم شدن مصالح که زمان می برد تا خود را نشان دهد تا چندی دیگر سبب پوسته شدن بیشتر نقاشیها و یا تخریب بخشهایی دیگر از بنا نخواهد شد؟! به راستی آیا سر در قیصریه با این نم کشیدنها دچار اعوجاج بنا و از از دست دادن تدریجی استحکام خود نخواهد شد و آیا کوچکترین کج شدنها و نشستهای نامتقارن در بنا به فرو ریختن کاشیها منجر نمی شود.
چه باید کرد؟
محسن نکویی کارشناس ارشد مرمت و مسئول مرمت تابلوهای نقاشی سردر قیصریه در سال 83 درباره تخریب بخشهایی از سردر قیصریه به مهر می گوید: پس از بارشهای اخیر، چون ناودانها بازدید فصلی نشده بود، آب جمع شده و به سطوح و لایه های پشت بام نفوذ کرده و سپس به تزیینات راه یافته است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ناودان این بنا استاندارد بوده و آیا نباید ناودانی با قطر بیشتر در بنا کار می شد، میگوید:" 100در صد ناودانی که انتخاب می شود باید متناسب با ابعاد پشت بام و شیب بندیها باشد، اما آن چیزی که باید انجام بگیرد، بازدیدی است که باید در فصل بارندگی انجام شود و اگر این بازدید انجام می شد شاید این اتفاق هم رخ نمی داد این بازدیدها جزو واجبات بناهای تاریخی است.
نکویی سر در قیصریه را قابل ترمیم می داند و می گوید: در ابتدا پشت بام باید کاملا مرمت و ناودانها اصلاح شود. این گام اول است. پس از آن باید لایه های آسیب دیده، به روش اصولی مرمت شود.
نفوذ رطوبت یا نم در بناهای تاریخی معضلی اساسی در برابر حفاظت از بناهای تاریخی در کشور ماست که به دلیل کم تجربگی متولیان میراث و عدم تحقیقات مناسب در این زمینه نتیجه می شود.
در واقع آیین نامه های مختلف اجرایی برای ساختمانهای جدید شرایط بهینه و با کیفیتی را برای مبارزه با نم و رطوبت فراهم می آورد اما کمبود نیروی متخصص در سازمان میراث فرهنگی کشور، سبب شده ابنیه های تاریخی که توجه بیشتری را می طلبند همواره درگیر این معضل باشند.
نکویی در پاسخ به این سوال مهر که" آیا ایزوگام یا قیر و گونی و آسفالت بام بناهای تاریخی می تواند برایشان مصونیت از رطوبت را به ارمغان آورد"، می گوید: اتفاقا وقتی آب به لایه ها نفوذ می کند اگر بام ایزوگام باشد، آب نفوذ کرده دیرتر متصاعد می شود و این تاثیر بدتری بر بنا می گذارد. برای همین است که ما به عنوان متخصص این امر همواره می گوییم اگر بام این بناها ایزوگام نباشد بهتر است، چون در صورت عدم وجود پوششهایی مانند ایزوگام ، آب نفوذ کرده به بام در لایه ها باقی نمی ماند که فرصت نفوذ به لایه های بعدی را بیابد. در واقع همان روشهای سنتی که سالهای دور اجرا می شده، بهترین روش عایق بندی بام ابنیه است.