سرویس سیاسی «فردا»: انتخابات مجلس نهم اولین انتخاباتی است که پس از وقایع تلخ انتخابات ۸۸ برگزار خواهد شد. انتخاباتی که با مشارکت بیسابقه مردم برگزار شد و از همان لحظه پایان رای گیری با آتش افروزی فتنه گران و هیزم بر آتش افکنی طیفهای حامی دولت ظلم بزرگ شبهه افکنی در امانتداری نظام را سامان دادند.
انتخابات مجلس نهم از این باب بیش از دیگر انتخاباتها حائز اهمیت است که میتواند به نوعی پاسخ روشن و صریح مردم در بیپایگاه بودن و شکست دو جریان همدست در بروز ناآرامیهای پس ار انتخابات را جلوه گر سازد.
از همین رو از چندی پیش این دو جریان چه آگاهانه و برنامه ریزی شده و چه ناآگاهانه و به جهت اشتراک منافع، تلاش دارند به انحاء مختلف با ایجاد اختلاف و بیان مسائل خلاف واقع مانع از وحدت جریانهای عمده اصولگرایی شوند که بیشترین بخت را برای کسب اکثریت مجلس آینده دارا هستند. ورود آیت الله مهدوی کنی به فرآیند وحدت اصولگرایان در حقیقت آب سردی بود بر پیکر این دو جریان. اما این دو جریان به صورت مشخص چیستند و چه میخواهند و هر کدام از چه موضعی به دنبال شکست اصولگرایان در دست یابی به وحدت هستند؟
اصلاح طلبان تندرو و تحریمیها
اصلاح طلبان تندرو همان جریانی است که اگرچه پیش از انتخابات ۸۸ هم در فضای سیاسی کشور حضور داشتند اما پس از این انتخابات به واسطه عملکرد ناصحیحشان که به تعبیری میتوان گفت تا مرز براندازی پیش رفتند، با عنوان با مسمای «جریان فتنه» نامیده شدند.
این جریان که در چند انتخابات پیش از انتخابات ۸۸، شانس خود را برای به دست آوردن رای مردم آزموده بود ولی نتوانسته بود به کرسیهای قدرت حتی در شوراهای شهر و روستا نیز دست یابد، برای گریز از وزن کشی سیاسی و روشن شدن میزان اقبال عمومی نسبت به عواملش، چندی است که یا به تحریم انتخابات فرمان میدهد و یا با روا داشتن نسبتهای ناروا و شرط گذاریهای عجیب برای نظام، عملا از شرکت در انتخابات میگریزد.
از این رو است که این جریان با رصد فضای سیاسی کشور و درک اقبال گسترده به اصولگرایان منتقد، با انتخاب استراتژی اختلاف افکنی میان این جریان اصولگرا تلاش دارد تا انتخابات را به سمت و سوی بیرونقی و کم رمق بودن سوق دهد. سود بنیادین عدم شرکت گسترده مردم در انتخابات برای این جریان این است که میتوانند در فضای رسانهای اپوزیسیون خارج از کشور ادعا کنند که به واسطه عدم حضور آنها و برآورده نشدن شروطشان مردم در انتخابات شرکت نکردهاند.ادعایی که البته فقط در خارج توجهات را جلب می کند.
وکیل الدولهها و رایحه خوش خدمتیهای جدید
این جریان با ظهور احمدینژاد در فضای سیاسی کشور متولد شد و وجود خود را در ساحت رسمی سیاست مدیون او میداند. این جریان اگرچه هر از چند گاهی متناسب با فضای روز سیاسی استراتژیهای متفاوتی را برمیگزیند و نامهای مختلفی را بر پیشانی خود میچسباند ولی خصلتی که هیچگاه و در هیچ کدام از استراتژیهای آنها فرو گذاشته نمیشود، دفاع بیقید و شرط و کورکورانه از احمدینژاد و کارهای صواب و ناصواب او است.
الهام، حسینیان، رسایی، محصولی و کوچکزاده از یک سو و بقایی، مشایی، ملکزاده و جهانگیری از دیگر سو همه بازیگران این تحول سیاسی هستند که البته زمینهای بازی متفاوتی را برای خود تعریف کردهاند که هرگاه در یک عرصه گرفتار شدند، به قول معروف همه تخم مرغهایشان در یک سبد قرار نگرفته باشد و بتوانند در عرصه دیگر بازی خود را ادامه دهند.
این جریان با تحلیل ۱۱ روز قهر سیاسی و خانه نشینی احمدینژاد و بیتفاوتی مردم به این امر، دریافتهاند که پایگاه مردمی درونزا و مستقلی ندارند و اگر زمانی به آنها اقبالی صورت گرفته به این واسطه بوده که شعارهایشان را هماهنگ با شعارهای اصیل انقلاب و نظام برگزیده بودند و لاجرم حرکت بر خلاف اصول انقلاب و بروز رفتارهای دشمن پسند، پایگاه مردمی آنها را یک شبه فرو میریزد.
سود این جریان در شکست فرآیند وحدت اصواگرایان این است که نمایندگان سیاسی آنها میتوانند با رای حداقلی و پایگاه کم شمارشان به مجلس راه یابند و زیست سیاسی خود را دست کم برای ۴ سال دیگر تضمین کنند. این امر مقوله ای است که تا بحال در رصد عرصه سیاسی کشور به چشم می خورد و خواسته یا ناخواسته جریانی اکنون با کناره طلبی و موازی کاری از جبهه متحد بزرگترین خدمات را به جریان های فتنه و انحرافی سامان داده است.