فروپاشی اتحادیه اروپا نزدیک است/آلمان به صورت یک جانبه از اتحادیهٔ اروپا خارج خواهد شد

از نگاه یک عقل سلیم، اتحادیه اروپا از بدو شکل گیری‌اش ساختاری مبهم و ناقص بود. به عنوان مثال در آن مرکز واحد چاپ اسکناس وجود دارد، اما در عوض فاقد وزارت دارایی است. بانک مرکزی اروپا هم که مانند سامانهٔ ذخیرهٔ فدرال آمریکا یا هر بانک مرکزی دیگری وظیفهٔ تامین و مساعدت مالی را بر عهده ندارد. بی‌منطق بودن این شاکله کاملا محرز است. سیاست پولی در اروپای واحد مساله‌ای متفاوت از سیاست‌های مالی و بودجه‌ای است.

کد خبر : 172726
سرویس بین الملل «فردا»؛ مازیار کمالی: استپان دمورا، کار‌شناس تلویزیون مشاورهٔ بازرگانی روسیه در مقاله پیش رو به این سوال می پردازد که آیا اروپا قادر خواهد بود از پس بحران مالی ای که گریبانش را گرفته، بربیاید؟ و اینکه آیا آلمان و ایتالیا و فرانسه به عنوان 3 قدرت اول اتحادیه اروپا خواهند توانست موضع کشترکی برای نجات این اتحادیه اتخاذ کنند؟
*** فروپاشی اتحادیه اروپا نزدیک است، و این یک امر موهوم من در آوردی نیست، بلکه امریست که روی دادنش در آینده‌ای که دنیای قدیم (اروپا) انتظارش را می‌کشد، بسیار نیز محتمل است. به عنوان مثال می‌توان به اخباری که ما را به فکر کردن در این زمینه وامی دارند اشاره کرد: اتحادیهٔ صادرکنندگان آلمان آمادهٔ کنارگذاشتن یورو است، حزب آنگلا مرکل اسنادی که در آن‌ها امکان خروج برخی از اعضا از اتحادیهٔ پولی مورد بررسی قرارگرفته را آماده کرده است. قریب به شصت درصد جمعیت هلند خواهان بازگشت به واحد پولی پیش از یورو این کشور، گولدن، هستند. به هر کجا که سرکی بکشیم، نشانه‌های افول اروپای از نظر پولی واحد را شاهد خواهیم بود.
از نگاه یک عقل سلیم، اتحادیه اروپا از بدو شکل گیری‌اش ساختاری مبهم و ناقص بود. به عنوان مثال در آن مرکز واحد چاپ اسکناس وجود دارد، اما در عوض فاقد وزارت دارایی است. بانک مرکزی اروپا هم که مانند سامانهٔ ذخیرهٔ فدرال آمریکا یا هر بانک مرکزی دیگری وظیفهٔ تامین و مساعدت مالی را بر عهده ندارد. بی‌منطق بودن این شاکله کاملا محرز است. سیاست پولی در اروپای واحد مساله‌ای متفاوت از سیاست‌های مالی و بودجه‌ای است.
فرانسوی‌ها و به ویژه آلمانی‌ها در زمان خود از اعمال نظام پولی واحد یورو سود به نسبت بیشتری بردند: کالاهای تولید این دو کشور بدون پرداخت تعرفهٔ گمرکی در تمامی نقاط اروپا به فروش می‌رسند.
پروژهٔ اروپایی در آن زمان که اقتصاد اتحادیه اروپا از خاطر توسعهٔ بی‌حد و حصر بازار مصرف رشد می‌کرد و هیچ گونه مشکلی در زمینهٔ مصرف کالا‌ها و استفاده از خدمات توسط شهروندان اتحادیه وجود نداشت، عملکردی ضعیف داشت.
ناگهان نشانه‌های خطر در سیستم پدیدار شدند: بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه از پرداخت بدهی‌های خود که به دلیل مصرف بیش از حد به امید درآمدهای آتی به بار آورده بودند عاجز شدند. در ‌‌نهایت زمانی فرارسید که ادامهٔ کار با آن همه بدهی ناممکن گشت و ادامهٔ تولید متناسب با تقاضا در سطح موجود می‌سر نشد. در نتیجه تمام این هرم بدهی‌های اروپا و حتی کل دنیا شروع به ویران شدن کرد، این‌‌ همان چیزیست که امروز شاهدش هستیم.
بدین ترتیب چه چیزی در انتظار ماست؟ مطمئنا پایان واقعی جهان، آن طور که ملل آمریکای مرکزی پیش بینی کرده‌اند، در سال ۲۰۱۲ به وقوع نخواهد پیوست، اما حتما «روشنی» جهانی به وقوع خواهد پیوست و این به معنای پایانی بر مدل رباخواری فعلی حاکم بر اقتصاد دنیا خواهد بود.
مکانیزم ویرانگری که اتحادیه اروپا را به سمت فروپاشی سوق دهد دیگر وارد عمل شده است. به عقیدهٔ من کشور فرانسه به خاطر نظام بانکی‌اش ضعیف‌ترین حلقهٔ اتحادیه پولی اروپا به شمار می‌رود. موسسات اعتباری این کشور از خاطر بدهی‌های ایتالیا و یونان دچار مشکلات جدی شدند.
میزان سود آوری اوراق بهادار ایتالیا برای فرانسه رقم بی‌سابقهٔ ۷ درصدی را از بین برد و هم چنان بیشتر و بیشتر به تعهدات و بدهی‌های آتن شباهت پیدا می‌کند. اگر اشتباه نکنم، در بیلان موسسات مالی فرانسوی ۵۰۰ الی ۶۰۰ میلیارد دلار یورو بدهی ایتالیا وجود دارد.
این شرایط فرانسه را که تا چندی پیش از تامین کنندگان منابع مالی صندوق ثبات مالی اروپا محسوب می‌شد به مشتری این صندوق تبدیل خواهد کرد. فرانسه فاقد مرکز چاپ اسکناس است و بدین ترتیب از امکان کاهش ارزش واحد پولی خود و حل و فصل مشکلات مالی خود برخوردار نیست.
پس از بحران اقتصادی شدیدی که در فرانسه بروز خواهد کرد، تعهدات مالی جانبی صندوق ثبات مالی اروپا که تقریبا معادل ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی آلمان است بر دوش این کشور نهاده خواهد شد. مسلما آلمان به تنهایی جوابگوی تمام مشکلات مالی اروپا نخواهد بود و متعاقبا به صورت یک جانبه از منطقهٔ یورو خواهد شد. به نظر من این اتفاق تا پایان سال ۲۰۱۲ به وقوع خواهد پیوست.
ضمن آنکه آلمان حتی روز‌تر از یونان از منطقهٔ یورو خارج خواهد شد. چنین شکلی از بسط وقایع چیزی شبیه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود: اتحادیه پولی اروپا به یکباره دچار فروپاشی خواهد شد، چرا که بدون اقتصاد قوی آلمان منطقهٔ یورو عملا به پایان کار خود خواهد رسید.
به طور کلی، این خیال خام که جهانی سازی و همگرایی نامیده می‌شود، دیگر دارد به بن بست می‌رسد. در این مساله هیچ چیز عجیبی نیست. خیلی‌ها این سناریو را متصور بودند اما کمتر کسی بود که بخواهد به آن باور داشته باشد.
این بحران نشان داد که روند اتحاد جهانی پایان پذیرفته است، اینک هر کشوری جوابگوی خودش است. وقتی هم که هر کشوری تنها جوابگوی خود باشد، راهی جز کار کردن در جهت منافع رای دهندگان خود در پیش روی هیچ سیاستمداری قرار نخواهد گرفت، چرا که رای دهندگان می‌توانند به یکباره از ایشان روی برتابند. پاپاندرئو و برلوسکونی مثال‌هایی بر این ادعا هستند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: