یا حسین، دوباره محرمت آمد...
دیدگان شیعه را نور عقلانیت قدسی تو روشن کرده است که چنین مشتاق می گرید که اگر جز این بود مانند کوفیان خاموش می ماند و نظاره می کرد بر تو چه می رود. امروز شیعه آگاه است به هدف تو و به مرام تو و به مشی تو و... مظلومیت تو . پس اشک او لبیک به توست و نوحه او هشداری است برای آنکه از یاد نبرد خاک خدا سراسر ارض کربلا است و روز خدا همگی یوم عاشورا.در حریم محرم تو «گناه» سکوت است و خاموشی هبوط. در محرم تو باید «لبیک» را فریاد زد و «شعف مجاهدت فی سبیل الله» را پیشه ساخت.
کد خبر :
172594
فردانیوز : یا حسین... دوباره محرمت آمد و دوباره این جانهای فرتوت ما نوشداروی خود را می یابد . بکاء برای تو ... شیون برای تو، «ثروت» شیعه است. شیعه چه دارد جز اینکه در مظلومیت تو بگرید . گریستنی که از سر شوق است و تعقل و خودآگاهی.گریه شیعه برای تو منشور «آگاهی» است .آگاهی ای زلال و پاک . چنان قطرات اشکی از دیده عقل می بارد .
دیدگان شیعه را نور عقلانیت قدسی تو روشن کرده است که چنین مشتاق می گرید که اگر جز این بود مانند کوفیان خاموش می ماند و نظاره می کرد بر تو چه می رود. امروز شیعه آگاه است به هدف تو و به مرام تو و به مشی تو و... مظلومیت تو . پس اشک او لبیک به توست و نوحه او هشداری است برای آنکه از یاد نبرد خاک خدا سراسر ارض کربلا است و روز خدا همگی یوم عاشورا. در حریم محرم تو «گناه» سکوت است و خاموشی هبوط. در محرم تو باید «لبیک» را فریاد زد و جوشید و خروشید و «شعف مجاهدت فی سبیل الله» را پیشه ساخت. مقیم حریم محرم که شدی آنگاه می توانی لبیک را فریاد بزنی .جواز این اقامت کشتن نفس است. نفس را
باید با دشنه تقوا سر برید و تا قرب الی الله یگانه مسیر و طریق باشد . اینچنین می توان از «مادیت دنیا» برید و دل به ذات اقدس الله سپرد ؛ «اخرج الی العراق ان الله شاء ان یراک قتیلا... برو به طرف عراق که خداوند میخواهد تو را کشته ببیند. اینچنین است که در جامعه کبیره می خوانیم: وَاَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ و گواهى دهم كه شمائيد پيشوايان راهبر راه يافته معصوم الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطيعُونَ لِلّهِ گرامى مقرب پرهيزكار راستگوى زبده فرمانبرداران خدا
الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ الْفاَّئِزُونَ بِكَرامَتِهِ اِصْطَفاكُمْ و قيام كنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواسته اش و آنانكه به مقام كرامت او رسيدند، برگزيدتان(1)
*******************
وقتی شرک جامه توحید پوشیده چه جای سکوت است و کناره طلبی که حسین(ع) در این باب اینگونه حکم داده است: فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماًی من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم.(2) بنابراین چه چاره است جز «جهاد»به عنوان راهحل بنيادين ريشهكني مظالم سياسي و نفي روندهاي شركآميز و مرتجعانهاي که لباس دیانت پوشیده اند. اين امر گاه در حديث مشهور نبوي «افضلالجهاد كلمه حق عند امام جائر» رخ مينماياند و گاه در قيام عملي عاشورا. بر همين روال منسجم عقيده و عمل اسلامي است، كه قيام عاشورا
به عنوان مكمل رسالت نبوي نمود مييابد. آنچه كه در دشت كربلا رخ داد تقابل ديرينه توحيد و شرك بود، با اين تفاوت كه اين بار شرك همانند بدر و احد خود را ضداسلام نميخواند، بلكه با رخنه در جامعه اسلامي، «امام جائر» خود را، «خليفه خدا» معرفي كرد. با چنان مفسدهاي است كه حسين (ع) بر آن شد تا رسالت نياي خود را در وجه و طريقه ديگري استمرار دهد، كه «انالله شاء ان يراك قتيلا».
**********************
جمع میان عرفان و عقل؛این پیام عاشورا است . شیعه نه رهبانیت بر می گزیند و با نسخه های تقلبی عرفانی به جبر موهوم گردن می نهد و نه خشک عقلی و حساب گری پیشه می سازد و «عشق» را فراموش می کند. تشیع«عقلِ عشق» است... و روایت دست یافتن به ذات اسلام. شیعه مذهبی از دیانت اسلام نیست . تشیع «قلب اسلام» است و ذات آن. پس چگونه می توان عقل را فرو نهاد و عشق صرف پیشه ساخت یا عقالانیت خشک را یگانه راه دانست و عشق را به کناری نهاد؟ که تصریح حسین این است؛ لا یُکمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق اَلاتَرَونَ اَنَّ الحَق لا یُعمَلُ بِه وَ الباطِل لا یُتَناهی عَنه عقل جز به پیروی از
«حق» کمال نمی یابد آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟(3)
***********************
شگفتا! جهاد ضدسكون و ضد تخدير حسين را برخي به ابزار سكون و درجازدن تبديل كردهاند و اگر هم علماي دين به آنها انذار ميدهند، جوابشان 50 سال است كه تغيير نكرده است، چرا كه هنوز به درك فلسفه ذاتي جهاد نائل نشدهاند و می خواهند « تاریخ» را به جای «مکتب» بنشانند. عاشورا و كربلا اگر به يك حادثه صرف تاريخي تقليل يابد (آن چنان كه عرفيانديشان ميخواهند) و اگر به سطح عزاداري بدون معرفت ديني تام در يك وجه زماني مشخص كاهش يابد (آنچنان كه برخي از سنتمداران تبليغ ميكنند) در واقع پيام بنيادين حسين(ع) مغفول واقع شده است و باز هم همدستي جور و جهل فاجعهاي دگر
ميآفريند. عاشورا نهضتي مداوم است. اگر شيعه را نه يك قرائت خاص بلكه «قلب اسلام» بدانيم، آنگاه با يك «رسالت قدسی» مواجهيم كه عدول كردن از آن، رسم شيعه بودن را به جاي نميآورد. سالها پیش کسی که دل در گرو مکتب حسین(ع) داشت برای ما سخنی سترگ را به یادگار گذاشت. سخنی که پاسخی تمام عیار به معاندان دانسته و نادانسته «مکتب عاشورا»است؛ «حسين يك درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نيمهتمام گذاشتن حج و به سوي شهادت رفتن است. حجي كه همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش براي احياي اين سنت جهاد كردند، اين حج را نيمهتمام ميگذارد و شهادت را انتخاب ميكند، مراسم حج را به
پايان نميبرد تا به همه حجگزاران و نمازگزاران تاريخ و مومنان به سنت ابراهيم بياموزد كه اگر «امامت» نباشد، اگر رهبري نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسين نباشد و اگر «يزيد» باشد، چرخيدنها بر گرد خانه خدا، با خانه بت مساوي است.»(4) اينچنين، شهادت، خود افشاكننده آن ماهيت واپسگرايانهاي است كه «لُبِسَ الاسلام لُبس الفر و مقلوباً» را نمود ميدهد و پروسه بسط «جامعه اسلامي» را به مخاطره ميافكند. پی نوشت ها 1- فرازی از زیارت جامعه کبیره 2- تحف العقول ، ص 245 3- بحار الانوار، ج 78، ص 127 4- فرازی از سخنان شهید دکتر علی شریعتی