همه انقلاب‌ها ظرفیت اموی شدن را دارند

تفکر خطرناکی از ابتدا در جناح حق وجود داشته که مشکلات بسیاری به وجود آورده است. اینکه کسانی گمان کنند که خدا به آن‌ها چک سفیدامضا داده است٬ فلذا بنشینند و دست روی دست بگذارند تا نهایتا اتفاقی بیافتد از جنس آن اتفاقی که در تنگه احد افتاد...

کد خبر : 172528
تریبون مستضعفین، وحید اشتری: الهی‌ترین انقلاب‌ها وقتی فساد و انحراف درشان رخ می دهد٬ وقتی سیاست‌گذاری‌ها تغییر مسیر می‌دهد٬ وقتی دنیاگرایی باب می‌شود٬ وقتی سیاسی‌کاری طبیعی جلوه می‌کند٬ اگر عده‌ای حساس نباشند٬ اگر جلوگیری نکنند٬ اگر در مقابلش نایستند٬ انحراف آنقدر دامنه‌دار می‌شود که بازهم به تعبیر آقا انقلابی‌ترین فرد زمانشان را به قتلگاه می‌برند تفکر خطرناکی از ابتدا در جناح حق وجود داشته که مشکلات بسیاری به وجود آورده است. اینکه کسانی گمان کنند که خدا به آن‌ها چک سفیدامضا داده است٬ فلذا بنشینند و دست روی دست بگذارند تا نهایتا اتفاقی بیافتد از جنس آن اتفاقی که در تنگه احد افتاد و بعد برگردند به تعبیر قرآن و بگویند «مگر خدای تو به ما وعده پیروزی نداده بود؟ پس چرا شکست خوردیم؟» این توهم که ما در جناح حقیم و حق همیشه پیروز است نتیجه‌اش اجتناب از حرکت رو به جلو و تلاش برای رفع بسیاری از مفاسد و مشکلات است. ریشه‌ی نسبت دادن برچسب‌هایی چون سیاه‌نمایی و تندگویی و افراطی‌گری و گل به خودی و… به منتقدان در همین دیدگاه است. همه انقلاب‌ها ظرفیت اموی شدن را دارند در مواجهه با مشکلات و مفاسد یک نظام انقلابی دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه منتقدانه و دیدگاه هم‌دلانه. صاحبان دیدگاه اول بنا بر تعبیر آقا که «اگر نظام اصلاح نشود فاسد می‌شود» معتقدند الهی‌ترین انقلاب‌ها وقتی فساد و انحراف درشان رخ می‌دهد٬ وقتی سیاست‌گذاری‌ها تغییر مسیر می‌دهد٬ وقتی دنیاگرایی باب می‌شود٬ وقتی سیاسی‌کاری طبیعی جلوه می‌کند٬ اگر عده‌ای حساس نباشند٬ اگر جلوگیری نکنند٬ اگر در مقابلش نایستند٬ انحراف آنقدر دامنه‌دار می‌شود که بازهم به تعبیر آقا انقلابی‌ترین فرد زمانشان را به قتل‌گاه می‌برند و سر می‌برند تا اندک صالحان باقی‌مانده را هم از سر راه بردارند؛ بازماندگان‌شان را هم به اسم خارجی سنگ می زنند و مردم هم صدایشان در نمی‌آید. میمونها باز از منبر انقلاب بالا می‌روند٬ شراب‌خوار پیش‌نماز می‌شود و دو رکعت نماز صبح را چهار رکعت می‌خواند و برای حفظ احترام امام جماعت یک نفر نمازش را نمی‌شکند تا یک سیلی به پیش‌نماز مست بزند بلکه مستی از سرش بپرد و ارزش‌های انقلاب را به یاد بیاورد. صاحبان نگاه منتقدانه معتقدند انقلاب پیغمبر(ص) از انقلاب ما بسیار بزرگ‌تر و هدایت‌یافته‌تر بود. جنگ و غزوه و شهید و جانباز بسیاری هم داشت. ولی اشرافیت بر سر آن انقلاب عدالت‌خواهانه چنان سایه گسترانید که خلفای اموی دوباره ساز و کار جاهلی را برای تقسیم بیت‌المال بر مبنای قوم و قبیله و عشیره بر پا کردند تا سهم نزدیکی‌شان به باندهای ثروت و قدرت برای رسیدن به خلافت را بپردازند. انقلاب خود پیامبر(ص) با اتفاقات بعد از آن٬ نمود تمام‌عیار انحراف یک انقلاب الهی است. خود حضرت موسی هم که با آن جماعت عظیم انقلاب کرد و به نشانه ترک اطاعت از طاغوت هجرت کرد٬ کار انقلابش به گوساله‌پرستی کشید. اینها همه یعنی خدا به هیچ‌کس چک سفید‌امضا نداده است. سیاست‌گذاری‌ها اصلاح نشود٬ به رفتارهای غلط انتقاد گزنده وجود نشود٬ نسبت به خائنان به آبروی انقلاب بغض نباشد٬ نظام ما هم می‌تواند یک نظام اموی شود. شک نباید کرد که این ظرفیت در همه انقلاب‌ها وجود دارد. صاحبان دیدگاه دوم اما تافته‌ی جدا بافته اند و جناح حق‌اند و خدا به ایشان قول پیروزی داده است. تعبیراتی چون «نظام ما حتماً منتهی به ظهور می‌شود» یا «ما قطعاً بر حقیم» در هیچ کجای تفکر انقلابی نمی‌گنجد اگر بخواهد باعث رکود و سکون و عدم حساسیت نسبت به آبروی انقلاب شود٬ اگر باعث شود هرگونه دلسوزی برای اصلاح٬ گل به خودی نام بگیرد. ما تجربه انحراف را داشته ایم ما نمونه کوچک به انحراف رفتن‌ها را دیده ایم؛ حاکم شدن لیبرال‌مسلک‌ها و اشراف و غرب‌زده‌ها و مدیران نالایق درباریِ رژیم گذشته و آن‌هایی که می‌خواستند امام را به موزه‌ها بس‍پارند. در پشت همین میزهایی هم نشستند که یک روز انقلابی هایی مثل رجایی و باهنر و سیدعلی خامنه‌ای نشسته بودند و دنیا را به هم ریخته بودند. سیدمحمد خاتمی آبراهام لینکلون را پشت همان تریبون به فیض عظیم شهادت نائل کرد که سید علی خامنه ای -رپیس جمهور وقت- با سخنانش٬ مو بر تن آمریکایی‌ها راست کرده بود و آبروی استکبار را به توبره‌ کشیده بود و بچه‌های کوچک و جرزن را مجبور کرده بود -مانند امروز- زمین بازی را ترک کنند. همان بلایی که بر سر اصلاحات آمد بعد از فتوحات سنگر به سنگر و غرور های بی‌جا و چنددستگی‌ها و بزرگ کردن اختلافات و اشتباه گرفتن دشمن‌های اصلی و فرعی٬ می‌تواند بر سر اصولگراها هم بیایید به طوری که در اوج قدرت٬ مملکت را دودستی به رقیب واگذار کنند٬ همان‌طور که همین‌گونه از اطلاح‌طلبان تحویل گرفتند. به قول وحید جلیلی در اوج تسلط مشارکتی‌ها بر کشور خوش‌بین‌ترین حزب‌اللهی‌ها دعا می‌کردند رییس‌جمهور بعدی یک اصلاح‌طلب معتدل‌تر باشد٬ ولی ندانم‌کاری‌های اصلاح‌طلبان باعث شد احمدی‌نژاد از صندوق‌های انتخاباتی که خودشان برگزار کردند بیرون بیاید و نامزد خودشان (مصطفی معین) از بین هفت نفر پنجم شود. تشکل‌های دانشجویی هم می‌توانند از نگاه آرمان‌خواهانه‌شان عدول کنند و مانند همان دوران اصلاحات عمله‌ی جناح‌های سیاسی و اطراف دعوا شوند. انتقادات آقا به سیاسی‌کاری در دانشگاه -در عین دعوت به سیاسی بودن فضای دانشگاه- این‌جا نیز در حال رخ دادن است. فقط آن زمان انجمن اسلامی بود که برای یک شاخه از اصلاح‌طلبان به نام مشارکت عملگی می‌کرد و الان ممکن است تشکل های خودمان اعم از انجمن مستقل باشد و جامعه اسلامی و بسیج دانشجویی و جنبش عدالتخواه ولی در نقش همان انجمن که البته برای یک جبهه و جناح و جریان دیگر عملگی کنند. سوم تیر هم منحرف شده و هم می شود اکنون بزرگ‌ترین نماد گفتمان سوم تیر٬ فحاشی به فتنه٬ انحراف٬ هاشمی و امثالهم معرفی شده است. ولی این گفتمان آرمان‌های اصیل‌تری هم داشت: بازگشت به گفتمان امام٬ بازگشت به اسلام ناب نه دعواهای کودکانه‌ی دو جناح٬ بازگشت به ادبیات امام در سخن گفتن با مستکبرین عالم٬ بازگشت به دعوت از مستضعفین عالم برای برهم پیچیدن طومار طواغیت٬ بازگشت به سخن گفتن ازظالمانه بودن نظم جهانی٬ بازگشت به سطح زندگی اضعف‌الناس برای حاکمان در حکومت اسلامی٬ بازگشت به ساده‌زیستی مسئولین. رییس جمهوری که ماشینش پژو ۵۰۴ بود و افتخارش فالوده خوردن با مردمان مناطق محروم و عید هرسال رفتن به یک یتیم‌خانه و شیرخوارگاه. وقتی باب انتقاد بسته شد و با هر دلسوزی که انتقاد کرد به بهانه جلوگیری از تضعیف دولت به بدترین شکل برخورد شد٬ جریان سوم تیر هم منحرف شد و بیشتر هم منحرف خواهد شد. وقتی الآن سخنگوی «پایداری» بر سر این گفتمان که مشخص‌ترین تابلوهایش همان سطح زندگی حاکمان در حکومت اسلامی و بازگشت به پژو ۵۰۴ و سبک زندگی شهید رجایی و اینها بود بشود فلان وزیر معزول با خانه چند میلیاردی در نیاوران٬ یعنی اوضاع این گفتمان و انحرافاتش از این‌هم بدتر خواهد شد. اگر ارزش‌ها یادآوری نشود٬ آدم‌ها جایشان عوض می شود؛ یک‌زمان میمون‌ها با اعتماد به نفس از منبر پیغمبر بالا می‌روند و زمانی دیگر اشراف مرفه و متمول٬ سخن‌گوی پایداری بر سر ارزش‌ها می‌شوند و بعد هم احتمالاً فتنه‌گر به ریش همه می‌خندد و بر کرسی مجلس می‌نشیند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: